سیامک پورزند نوجوانی بیش نبود که به روزنامه نگاری روی آورد، اسماعیل پوروالی روزنامه نگار نامدار دیگر ایران، در همان دیدار نخست در پورزند جنمی را دید که دیگران سال ها بعد دیدند. پورزند حتی تا همین اواخر روزنامه نگار به روزی بود. هر وقت لیلی پورزند دختر نازنین او بخت گفت وگوی کوتاهی با او را فراهم می کرد، می دیدیم که از همه چیز و از همه کس خبر داشت. کارهای همه ی ما را تعقیب می کرد و مشوقمان می شد که ادامه دهیم و به آینده ایران و مردم امیدوار بمانیم. راستی رژیم در تن و جان نحیف پورزند چه می دید که این همه از او در هراس بود؟
او که سال ها بود هیچ گونه فعالیتی نداشت و تنها آرزویش دیدار همسر و فرزندانش بود. حاکمان رژیم چرا به او اجازه نمی دادند این آخرین آرزویش به بار بنشیند؟ بعد آن تهمت و افترا و اتهام دیگر از جان نحیف و روح آزرده ی او چه می خواستند که نگذاشتند همسر و دخترانش را برای لحظه ای ببیند؟ در قساوت و تبه کاری رژیم تردیدی نیست، اما موضوع پورزند صورت دیگر و سبعانه تری از حکومت تهران را نشان داد که حتی در قیاس با پرونده ضد بشری خود آنان هم نوبر است.
پورزند اما کاری کرد که حتی جسدش هم بیرقی شد برای بدنامی بیشتر رژیمی که در بدنامی شهره جهان است وگمان نمی رفت با قربانی کردن خود که دیگر پوستی و استخوانی بود، بتواند چنان ضربه ای به حکومت جور بزند که برای کمتر کسی حتی از کسان و نزدیکان و عزیزان خود پورزند هم پیش بینی کردنی نباشد، یاد سیامک پورزند روزنامه نگار شریف ایرانی گرامی باد.
برای خانم کار عزیز همسر او، و لیلی و آزاده عزیزم فرزندان آن زنده یاد آرزوی بردباری در این اندوه عظیم دارم.
انتخابات تاریخی کانادا
چهل و یکمین دوره انتخابات در کانادا شگفتی ساز شد. آقای هارپر به آرزویش رسید و دولت اکثریت را به دست آورد و لیبرال ها طعم بزرگترین شکست تاریخ خود را چشیدند و در کمال شگفتی حزب دمکرات نو هم برای اول بار حزب اپوزیسیون رسمی دولت کانادا شد. دمکراسی گاه درس های تلخ می دهد و چنان آدم را غافلگیر می کند که ممکن است هرگز از حافظه ی انسان و چه بسا تاریخ پاک نشود. حادثه ای که برای دو حزب لیبرال و بلوک کبکوا رخ داد از همین زمره است. واقعه مهم دیگر انتخابات شگفتی آفرین اخیر کانادا، کرسی دار شدن حزب سبز بود که سرانجام خانم الیزابت می رهبر حزب طلسم آرزوی حتی یک کرسی در مجلس داشتن را شکست و صاحب کرسی پارلمانی شد.
مشارکت مردم برخلاف ادعاهای پیش از انتخابات برخی از سیاستمداران بالاتر از گذشته بود. هرچند درس دمکراسی برای لیبرال ها و بلوک کبکوا گران تمام شد، اما مردم نشان دادند که اگر احزاب سیاسی با هوشیاری و مراقبت به کمال در کارزار سیاسی مشارکت نکنند، ممکن است دچار سرنوشتی غیرقابل پیش بینی شوند و برای جبران دیر شود. در عالم سیاست هر هنگام که سیاستمداری از دور تند حرکت ماشین سیاست بیرون برود، برای بازگشت به بازی باید مرارت ها بکشد تا برسد به همانجا که بود. این احوال امروزی یکی از نامدارترین روشنفکران امروز کاناداست، انگار بار دیگر این حقیقت تلخ رخ کرد که سیاست چندان روی خوشی به عالم ادب و روشنفکری ندارد.
جوانان در کریدور قدرت کانادا
یکی دیگر از شگفتی های انتخابات اخیر کانادا حضور پررنگ جوانان است. پیروزی بزرگ حزب دمکرات نو در کبک چهره ی پیرمردانه ی پارلمان را جوان و جذاب کرده است. آن قدر جوان که برخی نگران حضور جوانان شده اند، در حالی که یکی از امتیازات محافظه کاران بر لیبرال ها جوان گرائی آشکار آنان بود. از خود نخست وزیر گرفته تا بسیاری دیگر از نامزد های حزب او جوان هستند و این تجربه ای ست که نباید از نظر لیبرال ها در انتخاب رهبر آینده حزب دور بماند.