وقتی شیرین عبادی اولین جایزه‌ی نوبل را برای یک ایرانی به ارمغان آورد، هلهله‌های بسیاری شنیده شد و هزاران نفر برای استقبال از او به فرودگاه مهرآباد ریختند.  


شهروند ۱۲۴۸  پنجشنبه ۲۴ سپتامبر  ۲۰۰۹


 

پروفسور موسیوند در جشن مهرگان دکتر مریدی سخنرانی می‌کند


 


 


 

وقتی شیرین عبادی اولین جایزه‌ی نوبل را برای یک ایرانی به ارمغان آورد، هلهله‌های بسیاری شنیده شد و هزاران نفر برای استقبال از او به فرودگاه مهرآباد ریختند. جدا از ماجراهای سیاسی، به رسم معمول همه خوشحال بودند که فردی که به زبان خودشان صحبت می‌کند و از همین سرزمین آمده است، نوبل را فتح کرده است. اما خوب که به حرف مردم گوش می‌دادی، می‌دیدی بعضی‌ها دلیل بیشتری برای خوشحالی دارند: "این اولین همدونیه که نوبل می‌گیره!" همدانی‌ها درست می‌گفتند. اولین نوبل ایرانی‌ها را زنی متولد همدان به ارمغان آورده بود.


 

حالا جالب اینجاست که چیزی نمانده دومین نوبل ایرانی‌ها نیز به شهر همدان برسد تا باورمان بشود سابقه‌ی کهن و دیرینه‌ی این شهر دارد کار خودش را می‌کند.


 

پروفسور توفیق موسیوند از متخصصان معروف قلب در جهان موفق شده اولین قلب مصنوعی قابل پیوند و قابل کنترل از راه دور را اختراع کند. این باعث شده بسیاری از کارشناسان او را نامزد دریافت نوبل پزشکی در سال‌های پیش رو بدانند.


 

البته خوانندگان شهروند دلیل دیگری نیز برای احساس نزدیکی به پروفسور موسیوند دارند: او جزو ایرانی-کانادایی‌ها است. در واقع او از ایرانیانی است که تابحال دستاوردهای بزرگی برای کانادا کسب کرده و به پیشرفت نام این کشور کمک شایانی کرده است. به گفته‌ی موسسه قلبِ دانشگاه اتاوا، دستاوردهای همین دکتر موسیوند باعث شده کانادا در بعضی حیطه‌های جدید علمی نامی شاخص پیدا کند. حیطه‌هایی همچون وسایل پزشکی، قلب‌های مصنوعی، انتقال انرژی از راه دور و غیره. او بخاطر این دستاوردها به عضویت انجمن سلطنتی کانادا (قدیمی‌ترین انجمن دانشمندان و دانشوران در کانادا) پذیرفته شده است. او در ضمن در دولت هر سه نخست‌وزیر قبلی (کریتین، مارتین، هارپر) عضو شورای مشورتی ۱۲ نفره‌ی نخست‌وزیر در زمینه‌های علوم و فن‌آوری بوده است. گویی که همه‌ی این افتخارات کافی نبوده باشد، پروفسور موسیوند در سال ۲۰۰۶ به عنوان رئیس انجمن جراحان قلبی-سینه‌ای جهان نیز انتخاب شد تا پهنه افتخاراتش جهانی باشد.


 

اما نظر خود دکتر موسیوند در این مورد چیست؟ بالاخره افتخارات او باید به حساب همدان، ایران یا کانادا ریخته شود؟ خودش را بیشتر ایرانی می‌داند یا کانادایی؟


 

موسیوند کاری به این حرف‌ها ندارد. خودش می‌گوید متولد دهات است و آدم "خیلی ساده‌ای" است و کاری به کار این حرف‌ها ندارد. او در مصاحبه با شهروند می‌گوید: "به نظر من وقتی به عالم نگاه کنی کره‌ای هست که بهش می‌گوییم زمین. مردم مختلف از کشورهای مختلف با سابقه‌های مختلف در آن هستند. همه‌ی ما چه ایرانی باشیم، چه عرب و چه آمریکایی و … یکی هستیم. نیازهای بشر یکی است. می‌خواهیم خوشحال باشیم، می‌خواهیم سالم باشیم، می‌خواهیم کسی اذیت‌مان نکند… به نظر من اگر در مدتی که این‌جا هستیم بتوانیم کاری بکنیم برای کمک به مردم بکنیم مهم است. فرق نمی‌کند مردم کشوری که در آن متولد شدیم، یا مردم کشوری که در آن درس خواندیم و یا اصلا مردم کشوری دیگر".


 

این حرف‌های انترناسیونالیستیِ دکتر موسیوند برخلاف بسیاری اظهارات مشابه که می‌توانند بوی عاج فیل بدهند، با کمال سادگی و صداقت بیان می‌شوند. در واقع حتی لهجه‌ و نحو بیان او، که با نزدیک نیم‌قرن دوری از ایران کمی بوی انگلیسی گرفته، سرشار از خلوص و سادگی است. او خیلی ساده ادامه می‌دهد: "هیچوقت فراموش نکنیم که ما بشر هستیم و به همدیگر احتیاج داریم. سفیدپوست، سیاهپوست، سرخپوست، … فرقی نمی‌کند". و بعد به این اشاره می‌کند که ماجرای شیوع آنفولانزای H1N1 چطور نشان داده که همه‌ی آدم‌ها به هم احتیاج دارند.


 

موسیوند در مورد همه چیز با همین سادگی صحبت می‌کند. او با وجود تمام موفقیت‌ها و دستاوردهایش خیلی ساده همه چیز را تلاش‌هایی برای کار و بهتر کردن زندگی جلوه می‌دهد. می‌گوید: "می‌خواهیم راهی برای کمک به افراد دارای نارسایی قلب پیدا بشود که زنده بمانند. راه‌های کنونی ۵۰ هزار دلار خرج بر می‌دارند اما راه‌هایی که ما (در موسسه قلبِ دانشگاه اتاوا) پیدا کرده‌ایم می‌توانند کار را با کمتر از ۵۰ دلار حل کنند". او به این اشاره می‌کند که قلب مصنوعی کنترل از راه دور تنها یکی از ۲۹ طرحی است که اخیرا در موسسه‌ی قلب ثبت کرده‌اند.


 

این تواضع بسیار نباید باعث شود فراموش کنیم که داستان موفقیت او اعجاب انگیز است. او متولد روستای ورکانه‌ی همدان است. توفیق در کودکی چوپانی می‌کرده تا این‌که موقعیتی به او امکان سفر به خارج از کشور می‌دهد. خودش می‌گوید: "کله‌شق بودم و زدم آمدم کانادا". پیش از این البته سابقه‌ی تحصیل در دانشگاه تهران را هم دارد. ۴۶ سال و اندی پیش به کانادا آمده و  تحصیلاتش را در کانادا در دانشگاه آلبرتا و سپس در کلیولندِ آمریکا ادامه داده و سال‌ها سابقه‌ی کار در موسسات دولتی و خصوصی آمریکا و کانادا را دارد.


 

موسیوند امروز در اتاوا، پایتخت کانادا، زندگی می‌کند و استاد جراحی و مهندسی در دو دانشگاه معروف این شهر، دانشگاه اتاوا و دانشگاه کارلتون‌، است. او در ضمن در هر دوی این دانشگاه‌ها رئیس برنامه‌ی وسایل پزشکی است و شاید مهمتر از همه این‌که در موسسه قلبِ دانشگاه اتاوا رئیس و مدیر بخش وسایل قلبی عروقی است.


 

اگر دکتر موسیوند موفق شود به جایزه‌ی نوبل دست پیدا کند، تنها هم‌شهری‌های همدانی‌اش نیستند که هلهله می‌کشند. این در ضمن تنها سومین بار خواهد بود که فردی کانادایی به نوبل پزشکی دست پیدا کرده است. دو نمونه‌ی قبلی مثل دکتر موسیوند به کشفیاتی رسیده‌اند که موفق به نجات جان انسان‌های بسیاری شده است: چارلز برنتون هاگینز با تحقیقاتش در سرطان پروتستات به کشفیات جدیدی در زمینه‌ی کنترل سرطان توسط مواد شیمیایی رسید و فردریک بانتینگ با تحقیقاتش در دانشگاه تورنتو یکی از دو کاشف انسولین بود (بانتینگ از محبوب‌ترین کانادایی‌های تمام تاریخ به حساب می‌آید). اما جالب‌تر آن‌که دکتر موسیوند در صورت کسب نوبل در ضمن اولین کاناداییِ غیراروپایی خواهد بود که به این جایزه دست پیدا می‌کند. پیش از این تمام کانادایی‌های برنده‌ی نوبل متولد این کشور بودند به جز دو نفر که متولد انگلستان و آلمان بودند. دستیابی او به این جایزه می‌تواند او را نماد موفقیت مهاجران در این کشور سازد.


 

البته تعجبی نیست که خود او باز هم کاری به این نمادها و افتخارات ندارد و احتمالا خیلی به فکر جایزه ۱ میلیون دلاری هم نیست. می‌گوید با این همه سال به اندازه کافی پول پس انداز کرده و اگر جایزه را ببرد آن‌را صرف "تحقیقات" می‌کند. اما اگر برنده شود چه پیغامی به مردم خواهد داد؟ پاسخ او شنیدنی است: "اگر من بتوانم این کار را بکنم، اطمینان داشته باشید که همه می‌توانند این کار را بکنند. هیچ کیست که بگوید این کار من نیست".


 

اما به زودی تورنتویی‌ها این اقبال را دارند که از نزدیک با دکتر موسیوند دیدار کنند و از نزدیک او را ببینند و بشنوند رمز این موفقیت‌ها چیست.


 

دکتر رضا مریدی، نماینده‌ی ریچموند هیل در مجلس استانی، در مجلس جمع‌آوری کمک مالی خود از دکتر موسیوند برای سخنرانی دعوت کرده است. این مراسم به مناسبت جشن مهرگان در روز جمعه ۹ اکتبر در هتل هیلتون واقع در تقاطع بزرگراه ۷ شرقی و واردن (Hilton Hotel, Hwy 7 East at Warden) از ساعت ۶:۳۰ برگزار می‌شود. هزینه‌ی شرکت در این مراسم، به همراه شام و سرگرمی، ۱۵۰ دلار است که البته بخش عمده‌ی آن قابل کسر از مالیات است. علاوه بر دکتر مریدی و دکتر موسیوند، مهمانان ویژه‌ی دیگری نیز حضور دارند. یعنی دو تا از شاخص‌ترین چهره‌های احزاب لیبرال کانادا و انتاریو: اولی باب ری، منتقد امور خارجی حزب فدرال لیبرال و دومی، جورج اسمیترمن، معاون نخست‌وزیر انتاریو و وزیر انرژی و زیرساختِ استان. بعید نیست این دو به زودی به مقام‌های مهم‌تری هم برسند. با بالا و پایین رفتن‌های اتاوا تعجبی نیست اگر باب ری به زودی وزیر امور خارجه‌ی دولتی لیبرال شود، و اسمیترمن هم از همین حالا خود را نامزد شهرداری تورنتو برای سال دیگر کرده است.


 

خلاصه ۹ اکتبر هم می‌تواند از آن شب‌ها باشد: شام و جشن سنتی ایرانی، مهرگان، به همراه اولین نماینده‌ی ایرانی‌تبار مجلس‌ در کانادا، کسی که می‌تواند اولین ایرانی-کانادایی برنده‌ی نوبل شود و دو سیاستمدار ارشد فدرال و استانی که بعید نیست به زودی وزیر امور خارجه و شهردار شوند.