شماره ۱۲۰۶ ـ پنجشنبه ۴ دسامبر  ۲۰۰۸

چهارشنبه هفته گذشته، ۲۴ نوامبر، یک بار دیگر تعصب ناشی از نادانی، خشک مغزی آمیخته با مغزشویی و جنایت پیشگی باورمندانه فاجعه ای دلخراش آفرید، انسانهای پرشماری را بی گناه به خاک و خون کشاند و شمار بیشتری را نیز مجروح ساخت.

یک گروه ده نفره تا دندان مسلح به اسلحه خودکار و نارنجک تقریبا به طور همزمان ـ و با طرح و نقشه ای به دقت از پیش برنامه ریزی شده ـ نقاط مختلف شهر ۱۸ میلیون نفری بمبئی (مومبای) هند، از جمله ایستگاههای قطار، یک بیمارستان، یک مرکز یهودیان و دو هتل مجلل اوبروی و تاج محل را هدف قرار دادند و افراد داخل هتل ها را به گروگان گرفتند.

تا روز دوشنبه ۱ دسامبر، بنابر اعلام مقامات هندی، ۱۷۴ نفر، از جمله ۲۲ خارجی، ۱۴ پلیس و در راس آنان رئیس بخش مبارزه با تروریزم پلیس بمبئی جان خود را از دست دادند و بیش از ۳۰۰ نفر نیز مجروح شدند.

در سوی دیگر، از ده نفر تروریست مهاجم، ۹ نفر در درگیری با پلیس و کماندوهای ارتش هند کشته شدند و یک نفر از آنان نیز زنده دستگیر شد.

پیامد این فاجعه دلخراش، تشدید تنش بین دو کشور همسایه هند و پاکستان بود که در طول شش دهه ای که از استقلالشان می گذرد همواره بر سر مسائل مختلف، عمدتا مسئله کشمیر، با یکدیگر درگیر بوده اند و در این راه تا مجهز کردن خود به سلاح اتمی پیش رفته اند.

روز پس از حمله تروریست ها، مانموهان سینگ، نخست وزیر هند در یک سخنرانی تلویزیونی گفت که حملات بمبئی توسط گروهی که مقرش در خارج از کشور است، انجام گرفته است. نخست وزیر هند افزود که به همسایگان هند با لحنی قاطع و تند گفته خواهد شد که هند استفاده از قلمرو این کشورها برای حمله به کشورش را تحمل نمی کند و تمام تدابیر لازم برای ردیابی مسببان حملات تروریستی به کار گرفته خواهد شد.

یک روز پس از حملات تروریستی، گروهی  ناشناخته که خود را “مجاهدین دکن” معرفی می کرد، با فرستادن پیام هایی از طریق ای میل برای خبرگزاری های مختلف در هند، مسئولیت حملات تروریستی را برعهده گرفت.

دو روز بعد، وزیر کشور و مشاور امنیت ملی هند از سمت های خود استعفا دادند. وزیر کشور دلیل استعفای خود را “مسئولیت اخلاقی” خویش خواند. در همان روز، معاون وزارت کشور هند اعلام کرد که تقریبا تمام تروریست های مسلحی که در حملات بمبئی شرکت داشتند پاکستانی بوده و در جزیره ای در پاکستان آموزش دیده بودند. پیش از آن، آصف علی زرداری، رئیس جمهوری پاکستان آمادگی کشور خود را برای همکاری کامل با هند اعلام کرده بود و حتی قرار بود که رئیس سازمان امنیت پاکستان جهت همکاری به هند سفر کند. این سفر بعدا به علت افزایش تنش بین هند و پاکستان لغو شد.

نیروی دریایی هند دو کشتی پاکستانی را به ظن ارتباط با حملات تروریستی بمبئی توقیف کرد و مقامات هندی گفتند به نظر می رسد که مهاجمان مسلح را یک یا چند فروند کشتی به آب های ساحلی بمبئی منتقل کرده اند و آنان با استفاده از قایق های موتوری در ساحل این شهر پیاده شده اند.

روز پس از حمله، یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان با صدور بیانیه ای حملات تروریستی را به شدت محکوم کرد و گفت که چنین عملیاتی تنها باعث آسیب رساندن به افراد بی گناه می شود و افزود که باید با عاملان اینگونه اقدامات با “مشت آهنین” برخورد شود.

برغم اظهارات مقامات بلندپایه پاکستان و اعلامیه پذیرش مسئولیت “مجاهدین دکن” مقامات هندی بر گفته های خود مبنی بر منشا پاکستانی تروریست ها تاکید ورزیده و اعلام کردند که طرح و نقشه حملات تروریستی توسط یک گروه تروریستی پاکستانی به نام “لشکر طیبه” که با استخبارات ـ سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان ـ رابطه دارد، تدارک دیده شده است.

در عرصه بین المللی نیز واکنش هایی در مورد حملات تروریستی بمبئی نشان داده شد: سخنگوی کاخ سفید گفت که جرج بوش حملات تروریستی را به شدت محکوم کرده و وزارت خارجه آمریکا هم ضمن ابراز انزجار از این فاجعه اعلام کرد که آماده حمایت از هند برای مقابله با اینگونه “حملات وحشیانه” است و روز اول دسامبر نیز اعلام شد که کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا به هند سفر می کند. سخنگوی باراک اوباما نیز اعلام کرد که دولت آمریکا باید روابط خودرا با هند و سایر کشورها  تقویت کند و از همکاری بین المللی گسترده تری برای خشکاندن ریشه های تروریزم حمایت نماید.

دیمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه نیز حملات تروریستی بمبئی را محکوم کرد و گفت نباید برای حل و فصل اختلافات به اقدامات تروریستی متوسل شد.

گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا هم حملات تروریستی را محکوم کرد و گفت باید نسبت به چنین اقداماتی واکنش شدید نشان داد.

بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد هم در پیامی که برای مقامهای هندی فرستاد حملات تروریستی بمبئی را تاسف آور خواند و ابراز امیدواری کرد که عاملان این حملات دستگیر و به دست عدالت سپرده شوند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از دهلی نو، وزارت امور خارجه هند روز دوشنبه اول دسامبر با احضار سفیر پاکستان، رسما درباره حملات تروریستی بمبئی به اسلام آباد اعتراض کرد.

سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیز حملات تروریستی را محکوم کرد، اما خبرگزاری های حکومتی با انتشار خبرهایی در مورد این که تروریست ها موبور و یا پاکستانی تبارهای تبعه و ساکن انگلیس بوده اند، کوشیدند افکار عمومی را از خاستگاه اسلامی تروریست ها منحرف سازند!

تارنمای اینترنتی ایران پرس نیوز که مقر آن در اروپا و مخالف جمهوری اسلامی است، به یک نظرسنجی با پرسش: “به نظر شما آیا رژیم تهران در عملیات تروریستی بمبئی دست دارد؟” پرداخت. پاسخ ۷۴ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی “آری” و ۲۶ درصد “خیر” بود.

نگارنده با آن که خود در زمره آن اقلیت ۲۶ درصدی است و باور ندارد که جمهوری اسلامی مستقیما در حملات تروریستی بمبئی دست داشته باشد، اما قویا بر این باور است که با وجود دست نداشتن در این فاجعه مسئولیت اخلاقی دارد!

دلیل این باور من این است که در سه دهه گذشته نظام حاکم بر میهن ما عملا پدرخوانده و متولی نظریه ای بوده است که کشتار انسانهای بیگناه را با عناوینی چون “شهادت طلبی” و “مبارزه با استکبار” توجیه می کند. نظام ولایت فقیه نمی تواند از سویی در ام القراء خود “ستاد استشهادیون” برپا و ۶۰۰۰۰ نفر را برای عملیات تروریستی انتحاری نام نویسی نماید و از سوی دیگر سخنگوی وزارت  امور خارجه اش دست ها را بشوید و به سادگی عملیات انتحاری همانندان همان “استشهادیون” را محکوم کند!


 

نظام ولایت مطلقه فقیه، که عملا و به هزینه مردم به فقر کشیده شده ایران، در چهار گوشه دنیا میلیاردها دلار برای انواع عملیات تروریستی هزینه کرده و می کند، نمی تواند ریاکارانه ژست “گربه شد عابد و مسلمانا” بگیرد و خود را از ترور و تروریزم بر کنار و مبرا بنمایاند!

نظامی که مخالفان سیاسی خود را در بیرون از مرزهای سیاسی خود ترور می کند و ولی فقیه و دیگر رهبرانش در دادگاه میکونوس محکوم شده و برایشان حکم جلب بین المللی صادر شده، چگونه می تواند ادعا کند که با ترور و تروریزم مخالف است و چنین ادعایی را چه کسی باور می کند؟!

از نظامی که مخالفان سیاسی، روشنفکران و نویسندگان خود را در داخل مرزهای خود به فجیع ترین و جنایتکارانه ترین شیوه ها به قتل می رساند و پس از ده سال حتی برگزاری مجلس  یادبود را از بازماندگان آنها دریغ می کند، چگونه می توان پذیرفت که عملیات تروریستی بمبئی را محکوم کند؟!

نظام ولایت مطلقه فقیه، سالهاست که در آرزوی “رهبری مسلمانان جهان” می سوزد و ولی فقیه آن به ضرب و زور تبلیغات می کوشد خود را “ولی امر مسلمین جهان” بنمایاند، اما با آن که در همه این کوشش ها شکست خورده و “ولایت امر” به زحمت از چهار دیوار بیت رهبری فراتر می رود، در مورد رهبری مادی و معنوی تروریزم و تروریست های دنیا به خوبی موفق بوده و این مقام را از آن خود کرده است!

وزیر کشور هند به این دلیل که حملات تروریستی بمبئی در زمان وزارت او رخ داده، احساس “مسئولیت اخلاقی” می کند و استعفا می دهد. حکومت آخوندی که ریاکارانه از زبان سخنگوی وزارت خارجه اش آن حملات را محکوم می کند، به این دلیل که در طول سه دهه گذشته این راه و روش زشت و جنایتکارانه را در دنیا رواج داده، آیا نباید احساس “مسئولیت اخلاقی” کند؟! واقعیت این است که نه تنها حکومت آخوندی، بلکه هر یک از ما ۷۰ میلیون، که شناسنامه ایرانی داریم، همه در برابر چنین فاجعه هایی “مسئولیت اخلاقی” داریم!

اما، سکه ترور و تروریزم دو رو دارد: یک روی آن اندیشه ی باطل، خردگریز، مخرب، ویرانگر، سلطه طلب و جنایتکارانه ای است که کشتن انسان های بیگناه را برای کسب یا حفظ قدرت مجاز می شمارد و روی دیگر آن رویکردهای مماشات گرایانه، کاسبکارانه و سود پرستانه ای هستند که با ساده انگاری و ریاکاری، نه تنها هیچ اقدام مفید عملی برای خشکاندن ریشه ی شجره ی خبیثه ترور و تروریزم نمی کنند، بلکه آنجا که پای منافع آنی و زودگذرشان در میان است به گسترش و رشد آن نیز عملا یاری می رسانند.

تا زمانی که رهبری به اصطلاح “مبارزه با تروریزم” را کسانی مانند آقای جرج دبلیو بوش و بلندپایگان کشورهای سودپرست اروپایی به عهده داشته باشند، نه تنها “در جبین این کشتی نور رستگاری” نخواهد بود، که شوربختانه دنیا باید همچنان شاهد تکرار رویدادهای غم انگیزی چون فاجعه حملات تروریستی بمبئی باشد و رنگ آرامش و صلح نبیند!

مبارزه واقعی با ترور و تروریزم و حذف چهره شوم و کریه آن از روابط انسان ها، در گرو آن است که شمار روزافزونی از مردم دنیا به راستی از این همه خونریزی و خشونت به تنگ آمده و به پا خیزند، طرحی نو در اندازند و اراده خود را برای پایان دادن به وضعیت موجود و آنچه که در این دنیای پر آشوب می گذرد حاکم کنند!


 

ایمیل نویسنده: