شهروند ۱۲۲۱ ـ ۱۹ مارچ ۲۰۰۹
۶ مارس ۲۰۰۹ ـ کارگاه فرهنگ های جهان
پروژه زنان کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلن بیش از ۱۵ سال است که هر ساله به مناسبت روز جهانی زن سمینارهایی برگزار کرده و موانع و مشکلاتی را که بر سر راه زنان ایرانی و یا جنبش زنان در ایران است را با دعوت از زنانی که روی مباحث مطرح کار نظری و تحلیلی کرده و موضوع مورد نظر را مورد تحقیق خود قرار داده اند دعوت به سخنرانی نموده است.
امسال نیز برنامه تدارک چنین سمیناری در دستور کار فعالان این پروژه بود، اما روز جهانی زن امسال برای زنان ایرانی یک ویژه گی داشت و آنهم سی امین سالگرد اولین تظاهرات بزرگ زنان در مارس ۱۳۵۷ علیه حجاب بود.
فریده زبرجد از فعالان کانون پناهندگان جلسه را با بازگویی تجربه خود از شرکت در اعتراضات زنان علیه حجاب افتتاح کرد.
در یک پنجشنبه برفی به دانشگاه تهران رفتم که در سالهای انقلاب و یک سال و اندی پس از آن محل اصلی اعتراض ها و مباحثات بود. نمیدانستم چه میخواهم بکنم. فقط رفته بودم تا در اعتراض شرکت کنم. اعتراض به حجابی که به زور میخواستند سرمان کنند.
آن روزها نه دغدغهی مشکل زن بودن داشتم و نه آگاهی زنانه. برای اعتراض رفته بودم، نه به این دلیل که تحلیلی سیاسی و یا اجتماعی از حجاب داشتم؛ فقط به این دلیل که حقی که ۲۲ سال برایم طبیعی بود، حق آزادی پوشش، به زورو اجبار از منگرفته میشد.
من و بسیارانی زنان دیگر تا آخرین لحظات از ملبس شدن به حجاب اسلامی سرباز زدیم و از خودی و بیگانه بد و بیراه و انتقاد شنیدیم . برخی رانندگان تاکسی ما زنان بیحجاب را سوار نمیکردند، بعضی مغازهداران ما را به محل کسب خود راه نمیدادند، برخی دوستان مبارز چپ، ما را به دلیل اصرار بر حقی که به نظر آنان در آن موقعیت فرعی بود سرزنش می کردند و آنگاه که به اجبار به حجاب اسلامی تن دادیم به آن خو نکردیم.
و خو نکردیم به محدودیتها، به موانع ، به ندیده شدنهای آشکار. مبارزه برای دفاع از خواستهای بشری برای بسیاری از زنان به امری روزمره بدل شد در خانه پدری، در سازمانهای سیاسی، در زندان، در زندگی زناشویی، در دادگاههای خانواده، در دانشگاه، در محل کار، در…
در سی سال گذشته جمهوری اسلامی برای پایمال کردن حقوق زنان تلاش کرده است؛ با تصویب قوانین زن ستیز، با محدود کردن فضای حضور آزاد زنان در جامعه و با آن چه که در کارنامه سی سال گذشته حکومت ثبت شده است، اما عرصه زنان یکی از عرصههائی است که تلاش جمهوری اسلامی به دلیل مقاومت و مبارزه زنان با شکست مواجه شده است. زنان چشم اسفندیار جمهوری اسلامی شدهاند.
تحلیل و بررسی این تظاهرات و حرکت های اعتراضی زنان و چگونگی سازمان یابی آن و پی آمد هایش را یکی از موضوعات برنامه خود قرار دادیم و از مهناز متین دعوت کردیم تا گوشه هایی از تحقیقی را که شروع کرده در اختیار ما بگذارد.
برنامه با نمایش” تهران در سال صفر” ادامه یافت. این فیلم گوشه هایی از تظاهرات و اعتراضات زنان در سال ۱۳۵۷ را نشان می دهد.
سخنران اول جلسه مهناز متین سخنرانی خود تحت عنوان ” خیزش زنان در اسفند ۱۳۵۷: بازیابی یک جنبش” را با تجربهی شخصیاش آغاز کرد. او که در سالهای نخست انقلاب، هوادار یکی از سازمانهای چپ مارکسیست بود و به مسئلهی ستم جنسی توجه ویژهای نداشت، پس از تجربهی حکومت زنستیز جمهوری اسلامی، در سالهای تبعید، به مبارزهی فمینیستی جذب شد و به اهمیتِ اعتراضات زنان، از جمله تظاهرات اسفند ۱۳۵۷ پی برد.
به گفتهی او در نخستین حرکتِ اعتراضی زنان پس از انقلاب، دو روند را میتوان تشخیص داد: یکی شکلگیری گروهها و انجمنهای زنان که بیشترشان در ربط با سازمانهای سیاسی چپ به ویژه آنها که در خارج از کشور فعالیت میکردند، شکل گرفتند و نخستین حرکت علنیشان در ایران، برگزاری روز جهانی زن بود؛ دوم حرکت اعتراضی خودانگیختهی زنان پس از نطق آیتالله خمینی مبنی بر اجباری بودن حجاب برای زنان کارمند. این نطق در متنی از رویدادهای نگرانکننده انجام گرفت که همگی از تحدید آزادیهای دموکراتیک به طور کلی و حقوق و آزادیهای زنان به طور ویژه حکایت داشتند.
مهناز متین پس از مرور پارهای از رویدادهای آن دوره گفت: این دو روند گرچه در طول خیزش چند روزهی زنان با هم تلاقی کردند و بر هم تأثیر گذاشتند، اما پیوندی ماندگار میانشان برقرار نشد؛ پیوندی که میتوانست بر مبارزات بعدی زنان در ایران اثرات مهم و حتا تعیین کننده بر جا بگذارد. به گفتهی سخنران، علت اصلی این عدم پیوند، کجاندیشی، بیدرایتی و نادانی نیروهای چپ مارکسیست بود که اغلبشان – به رغم باور به وجود ستم دوگانه- نسبت به تبعیض جنسی در جمهوری اسلامی توجهی نکردند. مهناز متین با تأکید بر این که هیچ چشمپوشی و گذشتی در ابراز این واقعیت جایز نیست، ادامه داد: به جز چند استثناء، هیچکدام از نیروهای فعال در آن زمان، به اهمیت نقش مبارزات دموکراتیک زنان در سرنوشت انقلاب ایران آگاه نبودند؛ نه کمونیستها، نه دموکراتها، نه لیبرالها، نه ملی- مذهبیها و نه هیچ نیروی دیگری. اما امروز که “تاریخ سازی”، از نادر صنایع پربار ایران اسلامیست، واقعیتها، به روال معمول، یا نیمهکاره و یا وارونه جلوه داده میشوند. انتقاد به نیروهای چپ و دموکرات از جمله از سوی کسانی مطرح میشود که تا چندی پیش از حامیان بی قید و شرط جمهوری اسلامی بودند و اکنون رویدادها را به گونهای ارائه میکنند که میتواند باوری مخدوش و مغشوش را در اذهان نسل جوان جابیندازد؛ باوری که بالتبع میتواند مسئولیت جمهوری اسلامی را در اعمال سیاستهای زنستیز کمرنگ کند.
مهناز متین سخنان خود را با این نکته پایان برد که در عین آگاهی نسبت به نقش نیروهای چپگرا و دموکرات در رویدادهای پس از انقلاب، میتوان فرض کرد – و فرض محال، محال نیست – که اگر فضا به گونهای دیگر بود و توازن قوا، دست حاکمان اسلامی و اراذل و اوباش حزباللهی را باز نمیگذاشت که آزادی بیان و عمل را از نیروهای دموکرات و چپ سلب کنند و با حملاتِ مستمر خود، کمر به نابودی آنها ببندند؛ و اگر پایهریزی احزاب و گروههای گونهگون تحققپذیر میشد، برخورد نظرات و عقاید، نقد نظام پدرسالار و دستیابی به فکر و فرهنگ برابریطلبی را چه بسا ممکن میساخت. به “یمن” استبداد دینی، ما از موهبت این تجربه محروم ماندیم. این واقعیت را هرگز از یاد نبریم.
پروین ثقفی دومین سخنران درباره ” آزادی، حجاب، آزادی حجاب؟!” با بررسی زمینه های تاریخی پیدایش حجاب که به حدود ۴ هزار سال پیش باز می کردد، نقش و کارکرد اجتماعی و سیاسی حجاب را به عنوان یکی از ارکان مناسبات و قوانین جامعه مردسالار مطرح نمود. او به نقد نظراتی پرداخت که از طرفی با برجسته کردن جنبه اعتقادی حجاب و یا از طرف دیگر با بی اهمیت جلوه دادن آن مبارزه با حجاب را مشکل، غیر ممکن و یا غیر ضروری می دانند. به نظر پروین ثقفی جنبش فعال و مهم زنان در ایران برای برابر حقوقی به خودی خود پاسخگوی مبارزه علیه حجاب نیست، او گفت که مبارزه با حجاب به عنوان یکی از گره گاه های مبارزه برای آزادی، با خواست “جدایی دین از دولت” همراه است و نقد ریشه ای مناسبات حاکم را می طلبد.
در سی سالگی اولین تظاهرات بزرگ زنان علیه جمهوری اسلامی ایران از شیرین مهربد دعوت کردیم، او نیز یکی از هزاران زنانی است که ۵ سال از عمرش را در زندان های جمهوری اسلامی گذرانده، از او دعوت کردیم تا با آوای او، یاد عزیز تمام زنانی را گرامی بداریم که در این سی سال گذشته قربانی سیستم زن ستیزرژیمی شده اند که تمام تلاش شکستن مقاومت زنان ایرانی در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. به یاد آنهایی که اعدام شدند و این لحظات را نمی توانند تجربه کنند، آنهایی به ۲۰ ساله گی نرسیدند، به ۳۰ ساله گی نرسیدند، آنهایی که…
شیرین مهربد قبل از خواندن ترانه هایش، از لحظه هایی که این ترانه ها برایش زنده می کنند حرف زد، از کودکان زندان که برایشان” لا لا لا می گم برات خوابت نگیره ” را خواند از مهاجرت خواند “غصه نخور غصه نخور من و تو هم ترانه ایم” صدای زیبای شیرین مهربد به آن شب، در آن سالن و در این گوشه از دنیای ما فضای خاصی بخشید.
برلن
۱۴.۰۳.۲۰۰۹