از روز قدس تا ۱۳ آبان مردم ایران نشان دادند که روزهای مهم و خوش رژیم پایان یافته است. جمهوری اسلامی همیشه با تکیه به حضور مردم در همین …
شهروند ۱۲۵۴ پنجشنبه ۵ نوامبر ۲۰۰۹
از روز قدس تا ۱۳ آبان مردم ایران نشان دادند که روزهای مهم و خوش رژیم پایان یافته است. جمهوری اسلامی همیشه با تکیه به حضور مردم در همین روزها بود که مدعی می شد پایگاه مردمی دارد، مدعی می شد هرگاه لازم بشود میلیونها تن به خیابانها می ریزند و شعارها و ادعاهای رژیم را پیش می برند. حالا اما حکومت از روزهایی که زمانی تکیه گاه هنگامه های نگرانی او بودند ترس دارد. او از رنگ سبزی که پیش از این پیشانی بند و رنگ عَلَم و کتل گردهمایی های او بود بیش از هر رنگ دیگری می ترسد. در ایران به شوخی مردم می گویند احمدی نژاد و خامنه ای تصمیم گرفته اند رنگ سبز را از پرچم ایران پاک کنند و روحانیون عمامه سبز را تحت تعقیب قرار دهند. دیگر رنگ سبز سیدی در ایران مانند الله اکبر گفتن جرم است.
در ۱۳ آبان حکومت همه گونه تدارکی دید تا شاید بتواند با گردهم آوری نیروهای نظامی و انتظامی و کارکنان مجبور و معذور دولت و صدها اتوبوس آدمی که از اطراف و اکناف به تهران آورد نشان دهد که هنوز و همچنان پایگاه مردمی دارد. و در همان حال با تعطیل خط های مترو و بستن راههای ورودی مردم به مرکز شهر و دور و اطراف سفارت سابق آمریکا، میدان هفت تیر و خیابان طالقانی کوشید مانع گردهم آمدن مردم شود، با این همه مردم به هر زحمتی بود و در میان آتش و گلوله و چماق و تهدید و نفرتی که از آخوندهای وانت سوار و بلندگو به دست و فرماندهان چماق داران بر آنان می بارید، خود را به برخی مراکز تجمع رساندند و در برابر شعارهای دولتی شعارهای خودشان را دادند. وقتی دولتی ها می گفتند مرگ بر امریکا و اسرائیل مردم که برای اجتماع با نیروهای گوناگون رژیم دست و پنجه نرم می کردند، شعار می دادند:
"مرگ بر دیکتاتور" و یا "خامنه ای قاتله ولایتش باطله" و یا "سفارت روسیه لانه جاسوسیه" و به هنگام دیدن کروبی و در پی شایعه دستگیری او شعار می دادند:
"کروبی دستگیر بشه ایران قیامت میشه" تنها در تهران نبود که مردم ۱۳ آبان را سبز کردند و در برابر همه ی تمهیدات پیشگیرانه ی حکومت مقاومت کردند. در شیراز، رشت، اصفهان، تبریز، مشهد، اهواز، و شهرهای بزرگ و کوچک دیگر ایران نیز مردم تسلیم تصمیم های دولت برای برگزاری مراسم به شیوه ای که احمدی نژاد و خامنه ای خواسته بودند نشدند و شعارهای خودشان را دادند و خواهان پایان دیکتاتوری مذهبی و دولت دروغ و دغل و غیرقانونی شدند. علاوه بر همه ی اینها حکومت دید که در سراسر ایران نیروی اصلی مردم دیگر با او نیست، و این مقاومت ملی تنها به ۱۳ آبان ختم نمی شود، در هر روز دیگری که رژیم بخواهد برای تبلیغ مواضع خودش از حضور و هیجان مردم سود ببرد، بی گمان عاملان حکومتی در یک سو و مردم ایران در سوی دیگر قرار خواهند گرفت. این روزها هواداران دولت احمدی نژاد حتی در مسجدها هم در امان نیستند. روزنامه نگار جوانی زنگ زده بود و از تهران خبر می داد که جوانان با خبرگیری از برگزاری مراسم در مساجد (او چگونگی این خبرگیری را گفت اما من بازگویش نمی کنم تا رژیم نتواند مانع ادامه ی مبارزه جوانان شود) در ساعت های اولیه مسجدها را پر می کنند و به مجرد آنکه آخوندی بخواهد از دولت و یا رهبر و یا هر نهاد حکومتی دیگری حمایت کند جوانان محکم و همصدا الله اکبر می گویند و سخن گوینده را قطع می کنند. یکی از ویدیوهای ارسالی از تهران نشان می دهد که یکی از آخوندهای دولتی چنان از الله اکبر گفتن جوانان عاصی می شود که فریاد می زند "الله اکبر بخورد توی سرتان، این الله اکبر کفر است، این الله اکبر نفاق است، این الله اکبر مال استکبار است، در این مسجد هیچکس حق ندارد تکبیر بفرستد." این یک نمونه از هزاران واقعه ای است که همه روزه به همت جوانان ایران در سراسر کشور رخ می دهد و کارگزاران رژیم را هر روز منزوی تر می کند. در دانشگاهها که دیگر گفتن ندارد. هیچکس جرات رفتن به دانشگاهها و تبلیغ رژیم را ندارد و اگر کسی جسارت این کار را بیابد توسط دانشجویان همان بلایی بر سرش می آید که بر سر صفارهرندی و دیگر عاملان رژیم در دانشگاه تهران و دانشگاهها و دانشکده های دیگر آمد. این همه حکایت از آن دارد که برخلاف ادعای رژیم حالا دیگر این مردم نیستند که باید از ترس ماموران و مزدوران حکومت از کوچه به خانه و پناهگاه و پنهانگاه بروند، بلکه این حکومتی ها هستند که دیگر در هیچ جا حتی در بیت رهبری و در حضور او نیز در امان از نگاه دقیق و همیشه حاضر ملت نیستند. چماقداران ۱۳ آبان در همان روز یورش به مردم چهره شان و نام و نشان شان در سراسر جهان دانسته شد و حالا دیگر هر جا که بروند از نگاه سرزنش بار مردم و حتی خویشان و نزدیکان خویش در امان نخواهند بود.
گیرم اینکه بسیجی ها بخواهند و بتوانند مانع حضور میرحسین موسوی در مراسم سیزده آبان شوند، با میلیونها ایرانی شجاع و مبارز دیگر که در هر فرصتی اعتراضشان به دیکتاتوری را ابراز خواهند کرد چه می کنند!
برای همین است که روزهای خوش گذشته ی رژیم از روز قدس گرفته تا سیزده آبان و ۱۶ آذر تا ۲۲ بهمن به پایان رسیده است. اینها دیگر روزهای خوش مردم ایران خواهند بود و کابوسهای رژیمی که روزی همه ی همتش را به کار می برد تا آنها را به مجوزی برای مردمی نشان دادن خود بدل کند.