ساجده زهرایی، زن عرب تبار ایرانی، یکی از سخنرانان روز جهانی زن در مراسمی بود که از سوی سازمان زنان ایرانی انتاریو، سوم مارچ ۲۰۱۴ در تورنتو برگزار شد. زهرایی در پنل “صدای زنان در پژوهش و ادبیات” چکیده ای از رساله ی دکترایش را ارائه داد که در زیر می خوانید.
هدف اجرای این پژوهش
در شرایط بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جنگ های علیه عراق و افغانستان به بهانه نجات و آزادی زنان آغاز شدند. در عین حال دولت کانادا به علاوه دولت های دیگر در کشورهای غربی سیاست های مختلفی را به عنوان “جنگ با ترور” اجرا کردند. این سیاست ها تاثیرات منفی و نژادپرستانه بر علیه عرب ها و مسلمانان به طور کلی در این کشورها داشته اند. به عنوان یک زن عرب ایرانی که در کانادا زندگی می کند و تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته است، هدف من از این پژوهش این بود که تاثیرات منفی خشونت ها و سیاست های دولت کانادا را بر زنان پناهندگان عراقی در کانادا بررسی کنم.
سئوال اساسی این پژوهش حول کشف تجربیات و مسائل زنان عرب پناهنده عراقی در کانادا بود.
برای اجرای این مطالعه جنبه های مختلف “جنگ با ترور” را در نظر گرفتم: از جمله، بررسی تاریخچه ۳۵ سال اخیر عراق و سیاست های دولت کانادا در زمینه “جنگ با ترور” که شامل سه جنبه مختلف است:
۱ـ حمله و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳
۲ـ سیاست های ضد تروریستی کانادا که بعد از ۲۰۰۱ اجرا شدند
۳ـ سیاست های پناهندگی، مهاجرت و شهروندی کانادا که در چند سال اخیر مورد تغییر و تحولات شدید قرار گرفته اند.
علاوه بر بررسی مدارک و لایحه های مختلف مربوط به سیاست های دولت کانادا، این مطالعه شامل مصاحبه با زنان پناهندگان عراقی و مددکاران و ارائه دهندگان خدمات به آنان بود. با ملاحظه به وقت محدودی که دارم، در اینجا خلاصه این بررسی ها را به طور مختصر ارائه می دهم.
علیرغم این که از جنسیت و نجات زنان برای توجیه جنگ در عراق استفاده شده، در ده سال اخیر پس از اشغال عراق، وضعیت زنان به شدت رو به وخامت گذاشته و از همه لحاظ بر زنان تاثیرات منفی داشته است. مطالعات متعددی شدت وضعیت زنان عراقی را در داخل عراق بررسی کرده اند ولیکن مطالعات کمتری توجه خود را بر تاثیر “جنگ با ترور” بر زنان عراقی در کانادا متمرکز کرده اند. در نتیجه پژوهش من در این زمینه متمرکز بود.
“جنگ با ترور” را می توان به عنوان اقدامات استثنائی امنیت ملی و جنگ های پس از آن در افغانستان و عراق، توسط ایالات متحده آمریکا و دیگر دولت ها در سراسر جهان پس از حمله تروریستی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ معنی کرد.
از ویژگی های کلیدی مرتبط با “جنگ با ترور” این است که:
ـ جنگی است مستمر که فراتر از مرزها گسترش دارد.
ـ و همچنین “جنگ با ترور” در مفهوم برخورد تمدن ها و تسلط غرب بر اسلام و شرق میانه ریشه های تاریخی دارد.
ـ با اینکه دولت کانادا رسماً از حمله آمریکا به عراق حمایت نکرد، در پشت پرده در حمله به عراق با آمریکا همکاری نزدیک کرد.
ـ ژنرال کانادایی در برنامه ریزی حمله به عراق نقش اساسی داشت و بعد از آن به عنوان معاون فرمانده مسئول ۳۵۰۰۰ نیروهای آمریکایی در بغداد خدمت کرده است. ضمناً کانادا سه هواپیمای جنگی و خلبانان کانادایی را برای کمک به حمله ارائه داد. همچنان، حداقل ۳۰ سرباز کانادایی به همراهی واحدهای آمریکایی و انگلیسی به عراق حمله کردند.
به علاوه، دولت کانادا ۳۰۰ میلیون دلار برای حمایت پلیس، کارشناسان زندان، ماموران حقوقی، مهندسان رزمی و هواپیماهای حمل و نقل برای بازسازی عراق متعهد شد.
در این شرایط جنگی، وخیم تر شدن موقعیت زنان عراق شامل:
ـ افزایش سطح خشونت، ترس و ناامنی که باعث جلوگیری از شرکت در زندگی عمومی زنان شد.
ـ افزایش خشونت جنسی: آزار و اذیت، تهدید و ارعاب، تجاوز به عنف، آدم ربائی به قاچاق جنسی، و قتل های ناموسی رواج پیدا کرد.
ـ محدودیت زندگی روزمره زنان بر اثر برخورد با ایدئولوژی محافظه کار اسلام گرا منجر به افزایش بیسوادی و بیکاری زنان و دختران عراق شد.
ـ برآورد می شود نیم میلیون زن عراقی بیوه شدند و در شرایط فقر شدید بسر می برند.
ـ افزایش سطح فقر در کل سطح جامعه باعث شد که همه تلاش زنان صرف تامین نیازهای اساسی خود و فرزندانشان باشد.
ـ بسیاری از زنان و دختران عراقی به منظور زنده ماندن به فحشا و بهره کشی جنسی رانده شدند.
سیاست ضد تروریسم کانادا (بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) شامل:
ـ ایجاد وزارت امنیت عمومی و آمادگی اضطراری در مدت کوتاهی بعد از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱.
ـ سیاست ضد تروریستی (لایحه C-36) یا Anti – terrorism ACT
ـ استفاده از گواهی نامه های امنیتی تحت قانون مهاجرت و پناهندگی Security certificates
ـ و اجرای برنامه حفاظت از مسافر است Passenger protect program
این سیاست ها باعث دستگیری، بازداشت بدون اتهام، شکنجه و اخراج مردان مسلمان و عرب شده و همچنین باعث تاثیرات منفی و افزایش پروفایل نژادی و تبعیض نژادی بر علیه مسلمانان و عرب ها در کانادا شده است.
در عرض این چند سال اخیر، از سال ۲۰۰۸ به بعد دولت محافظه کار کانادا تغییرات اساسی در سیاست های مهاجرت، پناهندگی و شهروندی کانادا اجرا کرده است که به طور کلی بر علیه منافع و حقوق بشر پناهندگان و پناه جویان و مهاجرین است، من جمله:
ـ تغییر سیاست مهاجرت و پناهندگی در سال ۲۰۰۲ که جایگزین قانون مهاجرت ۱۹۷۶ شد.
ـ تغییر سیاست تعیین پناهندگی (لایحه C-31) در سال ۲۰۱۲
(Bill c-31)
ـ تغییر سیاست حمایت مالی خصوصی از پناهندگان
ـ اتخاذ سیاست جرم، بازداشت، و اخراج نسبت به پناهجویان و پناهندگان
ـ لغو کردن برنامه موقت بهداشت فدرال برای پناهندگان
ـ محدودیت شدیدتر سیاست الحاق به خانواده
ـ و تغییر واجد شرایط بودن و معیارهای شهروندی است.
پاسخ دولت کانادا به بحران پناهندگان عراقی:
ـ بعد از حمله ۲۰۰۳ به عراق، بیش از ۲ میلیون پناهنده ی عراقی در شرایط وخیم ساکن سوریه و اردن شدند.
ـ از سال ۲۰۰۲، بیش از ۱۱۰۰۰ پناهنده عراقی در کانادا اسکان داده شدند.
ـ بین ۲۰۱۱ ـ ۲۰۰۹، ۲۵۰۰۰ پناهنده ی عراقی در سال تحت برنامه حمایت مالی خصوصی پذیرفته شدند، و بین ۲۰۱۳ ـ ۲۰۱۱، ۸۶۰۰ پناهنده عراقی در کانادا اسکان داده شدند.
ـ روند اسکان مجدد پناهندگان عراقی مملو از تاخیرهای بروکراتیک، فرایند تعیین پناهندگی نامناسب و حجم کارهای عقب افتاده در درون نظام است.
وضعیت زنان عراقی در کانادا:
پناهندگان زن عراقی که در این پژوهش شرکت کردند، اکثراً از قشر متوسط و تحصیل کرده عراق بودند و بعد از ۳ ـ ۲ سال توقف در سوریه به کانادا آمده اند. در سوریه شرایط بحرانی سختی را گذرانده بودند که شامل فقر، بیکاری و بلاتکلیفی بود. آنها در این مدت مجبور بودند فقط به پس انداز شخصی خود متکی باشند و از کمک های محدود غذائی UN استفاده کنند چون اجازه کار و تحصیل نداشتند. برای تجدید ویزایشان در سوریه مجبور بودند زندگی خود را به خطر بیاندازند و هر دو ماه از مرز عراق رد بشوند و مجدداً وارد سوریه بشوند.
در کانادا اکثراً یا از طرف دولت کانادا به طور مختصر و محدود به مدت یکسال حمایت می شدند و یا از طرف افراد خانواده و گروه های خصوصی مثل کلیساها حمایت می شدند.
زنان پناهنده عراقی و خانواده هایشان در کانادا با مشکلات متعددی روبرو بودند، از جمله فقر، بیکاری و مواجهه با تبعیض نژادی در سایر عرصه های اجتماعی، زندگی روزمره شان را به گونه های مختلف محدود می کرد. یکی از بزرگترین مشکلاتی که با آن روبرو بودند نتیجه تغییر سیاست های پناهندگی، مهاجرت و محدودیت شدید خدمات اجتماعی بود. علاوه بر این تبعیض نژادی و دیدگاه منفی از طرف مددکاران و ارائه دهندگان خدمات باعث می شد که آنها را از خدمات اجتماعی موجود محروم کنند و مانع پیشرفت شان باشند. عوامل دیگری که شرایط زندگی شان را پیچیده تر می کردند عبارت از تراکم ضربه های روحی ناشی از جنگ و جنگ زدگی در طول ۳۵ سال اخیر، و تاثیر مستمر خشونت های فرقه ای و افراط گرایی که بعد از حمله سال ۲۰۰۳ و اشغال عراق گسترش شدید پیدا کرده و حالت وخیم تری به خود گرفته است. زنان عراقی علیرغم همه سختی ها و مشکلاتی که با آن روبرو هستند مدام در تلاش بهبودی زندگی خود و خانواده هایشان هستند. در این جهت از همه لحاظ از خود مایه می گذارند و نیازهای خود را فدای نیازهای فرزندان و خانواده شان می کنند.
در حالی که دروناً با مشکلات، ضربات روحی و افسردگی در تنهایی و بدون حمایت اجتماعی کلنجار می روند.
همان طور که بررسی مصاحبه ها با زنان پناهنده عراقی نشان می دهد، حمله و اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس به نام “آزادی”، “دمکراسی”، و “نجات زنان عراق” نه تنها منجر به آزادی زنان نشد، بلکه موقعیت زنان عراق را بیش از ۵۰ سال به عقب راند و باعث بازگشت و از هم پاشیدگی جامعه عراقی شد.