عباس شکری
در سمیناری که در مورد گرسنگی و عوامل آن با حضور کارشناسان کشورهای عضو سازمان ملل و با شرکت وزیر کمک های خارجی بلاعوض و توسعه ی نروژ برگزار شد، در سه پنل مختلف جوانب گوناگون بروز گرسنگی و راه های جلوگیری از آن بررسی شد.
سمینار که با پیام نخست وزیر نروژ “ینس استولتن برگ” افتتاح شده بود، بعد از دو روز با سخنرانی و گفتگوی وزیر کمک های خارجی بلاعوض و توسعه ی این کشور، آقای”اریک سول هیم” با شرکت کنندگان و روزنامه نگاران پایان یافت.
“اریک سول هیم”در پاسخ این پرسش که “چرا بخش بزرگی از جهان از درد گرسنگی در رنج است؟ گفت:
پاسخ شما را با نقل قولی از برتولت برشت شروع می کنم که می گوید: “گرسنگی وجود ندارد و روی نمی دهد. گرسنگی توسط بازرگانان غلات سازماندهی می شود.” در ادامه او گفت:”گرسنگی از پرسش های بنیادین سیاسی عصر ماست. در واقع گرسنگی پدیده ای است که در کشورهایی روی می دهد که دولت و حاکمان نمی خواهند کاری کنند و یا گویا اصلا فکر کردن به مردم کشورشان مسئله ی آنها نیست. آن گاه که درصد زیادی از مردم یک کشور که بخش بزرگی از آن جامعه را هم شامل می شوند در روند سیاسی نفوذ و تأثیری نداشته باشند، خطر افزایش گرسنگی هر روز بیشتر می شود. با دولتی دلسوز، حکومتی مردم سالار و جامعه ای سالم و با کارکردی مناسب، نه تنها گرسنگی کاهش می یابد که ریشه کن شدن آن کاری دشوار نخواهد بود.”
در بخش دیگری، ایشان گفت:”امروز گرسنگی موضوع اصلی آفریقا است. در حالی که آسیا علیرغم این که زمین های زیر کشت را کاهش داده است، باروری غلات اما بیشتر شده و از رشد مطلوبی برخوردار شده است. در آفریقا اما اگرچه سطح زیر کشت گسترش یافته، ولی متأسفانه میزان تولیدات کشاورزی و بویژه غلات مدام سیر نزولی داشته است، طوری که کفاف قوت لایموت مردم آفریقا را هم نمی دهد.”
این مورد معطوف به این می شود که باید سیاست های اعمال شده در آفریقا اصلاح شوند تا بتوان تولیدات کشاورزی و بخصوص غلات را افزایش داد.
در ارتباط با کشورهای آسیایی و رشد تولیدات در آنجا، کره ی شمالی نمونه ای است که این سیر تحول صعودی را طی نکرده است. چرا شما فکر می کنید که کشورهای کمونیستی نماینده ی پرقدرت کشورهایی اند که فاجعه ی گرسنگی را تجربه کرده اند؟
ـ چنانچه گفتم، در کشورهایی که حاکمان نیازی نمی بینند که به خواست مردم توجه کنند، میل به گرسنگی اجتناب ناپذیر است. گفته من را چنین تعبیر نکنید که می خواهم کشورهای کمونیستی را در تقابل با سیستم غرب قرار دهم، اما روشن است که امروز در چین پدیده ی گرسنگی به معنای کلاسیک آن وجود ندارد. این یعنی مسئولیت پذیری سیاستمداران امروز چین در قبال مردم شان. چیزی که در زمان زمامداری “مائو” وجود نداشت یا حداقل در اولویت برنامه های او نبود.
با وجود آن که زمامداران کره ی شمالی با اعمال سیاستی نادرست مردم کشورشان را در گرسنگی فرو برده اند، “اریک سول هیم” معتقد است که فشارهای نظامی و اقتصادی از خارج برای سقوط این دولت راه درستی برای رفع فقر و گرسنگی نیست. در همین زمینه او می گوید:
“به باور من هرگونه فشار یا تلاشی برای سقوط رژیم که از خارج هدایت شود، خطرناک ترین کاری است که می شود انجام داد. آنچه جهان با سرکردگی آمریکا و چین می تواند انجام دهد، برقراری گفتمان با سیاستمداران کره ی شمالی است. طوری که آنها متقاعد شوند و اجازه ی کمک های بیشتر به مردم را صادر کنند و از این رهگذر به تدریج در نوع اعمال سیاست های امروزین، رفرم و اصلاح روی دهد تا منتهی به تغییرات اقتصادی شود. به نظر من این تنها راهی است که می شود مردم کره ی شمالی را اولا از گرسنگی نجات داد و دو دیگر آن که تحول سیاسی را در سال های آینده در جهت بهبود شرایط امروز شاهد بود.
مهمترین اقدام ممکن برای جلوگیری از گرسنگی کدام است؟
ـ به نظرم پرسشی است در مورد موضوعی کاملا پیچیده. به همین دلیل هم نمی شود کارکردی معین را برای توقف آن ارایه کرد. یعنی نسخه ی از پیش تعیین شده ای برای رودر رویی با معضل گرسنگی وجود ندارد، چون شرایط اقلیمی و محیطی هر کشور با هم کاملا متفاوت است. گرسنگی گاهی موقتی است و گاهی هم بلندمدت. گاهی ناشی از بلایای طبیعی است و گاهی ناشی از سیاست های نادرست زمامداران یک کشور. مثلا سال پیش برای ارایه آمار به کنفرانس تولیدات مواد غذایی، نظر کارشناسان زیادی در مورد اشاره به کشوری که در زمینه ی محصولات کشاورزی بیشترین موفقیت را داشته است جویا شدم. تقریبا قریب به اتفاق آنها، نام”ویتنام”را در صدر جدول پیشنهادی خود در عرصه ی بین المللی قرار داده بودند. این کشور با اعمال سیاست های درست و استفاده از اصول فنی کشاورزی اکنون نه تنها از حالت کشوری که در خطر گرسنگی بوده خارج شده که یکی از کشورهای موفق صادر کننده ی برنج است.
از نظر”سول هیم”کلید رمز موفقیت ویتنام در اصلاح سیاست رژیم حاکم است و در کنار آن جاده سازی برای دست یافتن به بازارهای مصرف، نوسازی زیرساخت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، مصرف بذر اصلاح شده و بویژه غلات و استفاده از کود شیمیایی.
او معتقد است که اگر کشاورزان برای رساندن تولیدات خود به بازار مصرف جاده های مناسب و لازم نداشته باشند، آنها هم برای تولید بیشتر از نیاز مبرم خود و خانواده های پیرامونی، رغبتی نشان نمی دهند. جاده های خوب و استاندارد، فروش محصولات را ممکن می سازد در حالی که بذر اصلاح شده، کود شیمیایی، حضور مشاوران کارآزموده و متخصص نیز در افزایش تولیدات مؤثر می باشند. ویتنام برای کشورهایی که با مشکل گرسنگی مواجه اند، نمونه فوق العاده خوبی است.
اگرچه اکنون در کشورهای آسیایی و از جمله چین و هند، گرسنگی وجود ندارد، اما سوء تغذیه موردی است که هم چنان پای برجاست. به باور آقای “اریک سول هیم” ادامه مشکل سوء تغذیه نشان این است که جهان هنوز برای ریشه کن کردن آن اقدامی عملی و مناسب انجام نداده است.
سوءتغذیه پیامد بلامنازع فقر است. به همین خاطر هم توسعه ی اقتصادی و تغییرات بنیادی در اقتصاد کلید اصلی مبارزه با فقر و بالطبع گرسنگی و سوءتغذیه است. ایشان در ادامه ی سخنان خود می گوید:”مشکل سوءتغذیه در مادران باردار موجب می شود که نوزادانی را به جامعه عرضه کنند که از همان روز اول با این دشواری روبرو بوده اند و زندگی جنینی شان هم کامل نبوده است. مادرانی که از تغذیه مناسبی برخوردار نیستند، احتمال مرگ آنها هنگام زایمان بیشتر است.
شما در بخشی از صحبت های تان به کمک های ضروری و بلاعوض نروژ به کشورهای آفریقایی و آسیایی اشاره کردید، اما در رسانه های نروژ شاهد انتقاد شدید روزنامه نگاران و نهادهای غیردولتی به سیاست های کمک رسانی دولت نروژ می باشیم که ریشه در کم کردن میزان کمک های نروژ به کشورهای فقیر دارد، چرا دولت شما برای کمک به کشاورزی در کشورهای فقیر تلاش نمی کند؟
ـ من هم مثل شما، این انتقادها را خوانده ام، اما رسانه ها و نهادهای غیردولتی یک چیز را فراموش می کنند و آن هم این است که همه ی نهادهای غیردولتی که در گوشه گوشه ی جهان فعال هستند، اولا کار خود را از همه ارجح تر می دانند و دو دیگر آن که توقع دارند بیش و پیش ازهر نهادی به آنها کمک مالی شود. اگر چنین نشود هم در رسانه های گوناگون به انتقاد و اعتراض می پردازند. ما در سطح جهان تقسیم کار کرده ایم که کدام دولت در کدام قسمت باید کمک رسانی کند تا رشد و توسعه در کشورهای فقیر امکان پذیر باشد. بنابراین من به عنوان نماینده ی دولت نروژ اعلام می کنم که در سال جاری کمک های مالی ما متوجه پروژه های انرژی و حل مشکلات زنان خواهد بود. این یعنی که سایر بخش ها باید از کشورهای دیگر یاری رسان تقاضای کمک کنند. یادمان هم باشد که تقسیم کار بر اساس توانایی و تخصص هایی که هر کشوری دارد، انجام شده است. مثلا نروژ، مگر در موارد خیلی استثنایی در امور کشاورزی به علت این که ما کشوری کشاورزی نیستیم، کمتر دخالت می کند ،اما در امور انرژی و سدسازی تجربه داریم و در مبارزه ی زنان برای دستیابی به حقوق شان. در این موارد هم دخالت می کنیم و هم کمک مالی به نهادهای زنان و حقوق بشری ارائه می دهیم.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود، ضمن ردّ ادعای رسانه ها که؛ کشورهای غربی از ارائه ی کمک های مؤثر اجتناب می کنند، گفت:”اگر قرار باشد ما کمک بکنیم، اما بعضی از کشورهای دریافت کننده ی کمک، هم چنان در دوران فئودالیسم زندگی کنند و تحول خاصی هم در بهبود شرایط رعیت های مالک زمین های کوچک پیش نیاید، برای جلوگیری از رشوه خواری و سوءاستفاده از کمک های بلاعوض بعضی از کشورهای صنعتی با مشورت سازمان ملل کمک های خود را قطع می کنند. بنابراین اگر کشورهای فقیر تولیدکننده ی محصولات کشاورزی خواهان کمک مالی بلاعوض اند، باید از میزان کشاورزهای خود بکاهند. کشوری موفق است که حداکثر بیست و پنج درصد جمعیت اش در کار زراعت و تولید کشاورزی است. اگر این میزان هشتاد یا نود درصد باشد، تحول اقتصادی و روند حرکت به سوی جامعه ی بهتر امکان پذیر نیست.
این سمینار که دو روز ادامه داشت با همین پرسش و پاسخ با وزیر توسعه و کمک های خارجی بلاعوض به پایان رسید و قرار شد که در سال آینده این سمینار با میزبانی کشور دانمارک و در ماه اپریل برگزار شود.
* عباس شکری نویسنده و مترجم آزاد در اسلو ـ نروژ و از همکاران شهروند در اروپاست که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.