سرانجام پس از سپری شدن سیزده سال از کش و قوس های پشت پرده یا به اصطلاح دیپلماتیک جامعه جهانی با ایران بر سر پرونده هسته ای این کشور، روز سیزده فروردین (۲ اپریل ۲۰۱۵) و در واقع یک روز پس از پایان مهلت مقرر برای رسیدن به توافق نهایی و تعیین تکلیف این پرونده، طرفین مذاکرات بیانیه ای را منتشر کردند که بزعم خودشان چهارچوب توافق نهایی را که قرار است تا پایان ماه ژوئن تصویب شود، مشخص می ساخت.
هر چند این بیانیه پا در هوا و نیم بند تحت تأثیر پیامدهای پس از انتشار بیانیه با برداشت های متفاوت و گاه متضادی – بویژه از جانب مقامات ایران – بازنشر شد، با این حال می توان با جمع بندی اظهارات خود مقامات ایرانی در لوزان و در تهران، به ساختار کلی این بیانیه دست یافت.
بر اساس تفاهم لوزان، پذیرفتن غنی سازی محدود اورانیوم تنها در تأسیسات نطنز با ۵۰۶۰ سانتریفیوژ فعال به مدت ده سال صورت خواهد گرفت. ضمن اینکه نوع سانتریفیوژهای فعال ایران “آی ار ۱” خواهد بود که جزو قدیمی ترین سانتریفیوژهای ایران است. ایران قول داده است تا مدت یک دهه از سانتریفیوژهای پیشرفته استفاده نکند. همچنین توقف غنی سازی در سایت “فوردو” و تبدیل آن به مرکز تحقیقاتی، بازطراحی بین المللی رآکتور آب سنگین اراک، انتقال سانتریفیوژهای فعال ایران به انبار، کاهش ذخیره اورانیوم و البته نظارت مرتب آژانس بین المللی انرژی اتمی به گونه ای که قابل راستی آزمایی و تأیید همه جانبه باشد، از موارد دیگر مورد توافق است.
در مقابل تحریم های اتحادیه اروپا بعد از نهایی شدن توافق در ماه ژوئن در همان روز لغو خواهند شد. کلیه قطعنامه های تحریمی شورای امنیت از روز توافق حذف می شوند، اما روزی که قطعنامه ی لغو سایر قطعنامه های شورای امنیت تصویب شود، طرفین باید اقداماتی انجام دهند و بین تصویب و اجرایی شدن توافق فاصله زمانی وجود دارد. ایران باید اقداماتی در فوردو، نطنز، اراک و دیگر تجهیزات هسته ای برای ایجاد مقدمات لغو تحریم های شورای امنیت انجام دهد. روزی که قطعنامه شورای امنیت برای لغو شش قطعنامه قبلی اجرا شود و آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کند که ایران اقدامات لازم را انجام داده، در آن لحظه آمریکا تعهد داده که تحریم های اقتصادی و مالی اش را بصورت مرحله ای متوقف سازد. اما…
بلافاصله بعد از انتشار بیانیه لوزان، مخالفتها و موافقتها و سیل برداشتهای متفاوت از سوی رسانه ها و مقامات در داخل ایران شروع شد . حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان دست آورد ماه ها مذاکره ی هسته ای با ۵+۱ کلاه گشادی دانست که آنها بر سر ملت ایران گذاشته اند و اضافه کرد که “این فاجعه بزرگ را تیم مذاکره کننده و شخص حسن روحانی از مردم پنهان می کنند.”
او یک روز قبل گفته بود که ” اسب زین شده دادیم و افسار پاره گرفتیم .” همچنین اسماعیل کوثری عضو کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس در گفتگو با خبرگزاری “تسنیم” وابسته به سپاه پاسداران اظهار داشت که “ایران به خواست اصلی اش که لغو یکجانبه ی همه تحریم هاست ، نرسیده است.” اما علی لاریجانی رییس مجلس توافق لوزان را ” تصمیم نظام ” دانست و غیر مستقیم اضافه کرد که رهبری در جریان همه امور قرار دارد.
چهار روز پس از توافق به اصطلاح “تاریخی” لوزان و تا لحظه نگارش این یادداشت، خامنه ای هنوز در مورد این مسئله و بحرانی که پس از توافق کلی اولیه ساختارهای حکومتی را فرا گرفته، اظهارنظری نکرده است. برخی معتقدند او در حال ارزیابی همه جانبه این توافق است و یا این که فعلا دارد بررسی می کند که چگونه باید عقب نشینی نظامش را توجیه کند. اما، دلیل این سکوت معنادار هرچه باشد، می توان اضافه کرد که شخص ولی فقیه حکومت اسلامی در حال مزه مزه کردن جام زهر دیگری است که باز هم باید آن را تا جرعه آخر سر بکشد! دیکتاتور تضعیف شده و آبرو بر باد داده نظام اسلامی دارد نظاره می کند پس لرزه های این عقب نشینی و “شکست قهرمانانه” را!
می توان مدعی شد که اختلافات و درگیریهای جناح ها و دار و دسته های داخلی حکومت و به عبارت بهتر پس لرزه های این “تصمیم نظام” از هم اکنون به صورت جدی شروع شده و به عنوان یک بحران درونی همه جانبه بار دیگر گریبان مقامات و لایه های مختلف رژیم را گرفته است. بحران کنونی تا بدانجا پیش رفته که محمد جواد ظریف بلافاصله پس از بازگشت از لوزان مجبور شده است در مصاحبه با شبکه های رسمی تلویزیونی ایران اعلام کند که این بیانیه ای که چهارچوب کلی توافق را مشخص کرده، هنوز لازم الاجرا و الزام آور نیست! و این چنین باز هم رو در روی مردم ایران و جهان شیادی و طنازی کند و شکست مفتضحانه حکومت ننگین اسلامی اش را پیروزی جا بزند!
او و حسن روحانی و تمام اصلاح طلبان شرمساری که می خواهند بیانیه لوزان را پیروزی ایران و شکست غرب وانمود کنند، به خوبی می دانند که دارند برای حفظ نظامشان و برای حفظ آبروی رهبر عزیزشان به مردم دروغ می گویند. ظریف همچنین روز یکشنبه و در جلسه اش با کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم با نمایندگان اصولگرا درگیر شد. نمایندگانی که هاج و واج مانده اند از این عقب نشینی رهبرشان از تمام مواضع و شعارها و ادعاهای پوچ و خیالی تاکنونی اش. ولی فقیه شیاد و دروغگویی که این روزها سکوتی عمیق را تجربه می کند!
خامنه ای در تلاش برای پیدا کردن راهی است تا بتواند اطرافیان نان به نرخ روز خور و مزدوران سپاه و بسیج را نسبت به ضروری بودن نوشیدن جام زهر هسته ای قانع کند.
راهی که با تکان های شدید و بنیان کن در درون ساختارهای حکومتی همراه خواهد بود. راهی که بتواند توضیح دهد چرا رهبر نظام اسلامی با آن همه هوچی گری و قلدری و جلال و جبروت پوشالی اش مجبور به عقب نشینی و نوشیدن جام زهری است که قرار بود “نرمش قهرمانانه” سرکشیدنش را به تأخیر بیاندازد.
حال، در یکسو ولی فقیه سرافکنده ای مانده است و اطرافیان شیاد و دزد و جانی اش و در جانب دیگر مردمی که منتظر باز شدن شکاف های بیشتر در بدنه حاکمیت اند.
مردم به جان آمده ای که مترصد فرصتی هستند برای درهم ریزی و بزیر کشیدن تمام این بساط فقر و تحمیق و تحریف و دزدی و آدمکشی اسلامی.
مردمی که به خوبی می دانند و تجربه کرده اند که رژیم اسلامی در هیچ برهه ای از نزدیک به چهار دهه حاکمیت خونین، سیاه و نکبت بار خود از بحران های متعدد سیاسی – اقتصادی و اجتماعی فارغ و در امان نبوده است. لاعلاجی و بن بست و همواره در بحران زیستن جزو ماهیت جدایی ناپذیر حکومت اسلامی است. این رژیم با سرکوب ها و شکنجه ها و کشتارهای دهه زجر و درد و فلاکت و کشتار شصت و با سردمدارانی همچون موسوی، حکمرانی کرده و سیاست های مبتنی بر دزدی و غارت و آدمکشی و شکنجه اش را تثبیت کرده است.
نظام اسلامی با سیدمحمد خاتمی، سیاست گذار فرهنگ در دهه های آغازین ضد انقلاب اسلامی و موسوی به عنوان آمر یا عامل کشتارهای دهه شصت ادامه حیات داده و امروز، به دنبال راه مفری برای خلاصی از خشم و نفرت توده ای مردم به جان آمده و در تلاش برای یافتن تضمیناتی به منظور ادامه بقای نامتناسب و دهشتناک و سیاهش دست و پا می زند و جام زهر نوش جان می کند!
سی و شش سال است که مردم ایران در فقر و ناداری و محرومیت زندگی می کنند. سی و شش سال است که دزدی ها و چپاول های مقامات این رژیم زندگی را بر مردم سیاه کرده و سی و شش سال است که اینها دارند می دزدند و شکنجه و تجاوز و کشتار راه می اندازند و زنان و جوانان را بی حقوق نگاه می دارند و راستش تمام این مصیبت ها هم به طور واقعی قرار نیست با حل و فصل شکننده پرونده هسته ای ایران خاتمه یابند.
با تحریم یا بی تحریم، با توافق یا بی توافق، جمهوری اسلامی نظام سیاسی بیشتر از سه دهه دزدی و چپاول و به تبع آن اعدام و کشتار و شکنجه و تجاوز و بی حقوقی و محرومیت انسانهای آن جامعه است و تنها با کنار گذاشتن این بختک متعفن، سیاه و خون آشام است که می توان امیدوار بود مردم به رفاه، آسایش و خوشی و شادی و نشاط دست یابند.
نباید هیچ توهمی داشت که پایان یافتن تحریم های اقتصادی و تنش های هسته ای، به رفاه و آسایش مردم ترجمه شود.
اما مردم باید بدانند که جمهوری اسلامی به خودی خود هیچ حقی را برای آنان به رسمیت نمی شناسد .
باید بدانند که این تغییر دادن توازن قوای موجود میان مردم و حکومت اسلامی است که آینده ای بهتر را برای مردم رقم خواهد زد . جمهوری اسلامی اکنون بیشتر از هر زمانی ضربه پذیر است و در موضع ضعف قرار دارد. باید از این فرصت استفاده کرد. باید مردم و جوانان و زنان و کارگران مطالبات و خواسته های خود را در عرصه های مختلف مبارزه به زیرکشیدن رژیم اسلامی تعمیق بخشیده و زیر پای حاکمیت اسلامی در آن مملکت را هرچه بیشتر خالی کنند.
این کاملا امکان پذیر است.
از ” نرمش قهرمانانه ” تا ” شکست قهرمانانه “!
*هادی وقفی روزنامه نگار و فعال سیاسی