از این جا، از آنجا، از هر جا/ ۲۷
شهرداری تهران مدتی است که مراکزی با نام “مراکز کنترل خشم” راه اندازی کرده است تا آنکه مردم با مراجعه به آنجا، خشم خود را کنترل کنند. وضعیت روحی و روانی افراد جامعه به قدری به هم ریخته شده است که انسان ها نمی دانند با طغیان خشم خود چه کنند، یقۀ دیگران را بگیرند و بر سر آنها فریاد بزنند یا آنکه خشم ناشی از استرس و ناهنجاری های جامعه را کنترل کنند؟
وقتی انسان وارد این مراکز می شود، در برخورد اول همه چیز آرام به نظر می رسد. یک تعداد افراد آماده اند تا مراجعه کننده ای از راه برسد و آنها اقدامات لازم را روی او شروع کنند. آدم هایی هم که وارد این گونه مراکز می شوند همه شبیه افرادی هستند که در جامعه رفت و آمد می کنند و به ظاهر انسان های مشکل داری به نظر نمی رسند ولی در حقیقت خشمناک و ترس آورند. خشم یک فرایند آغازین انفجار انسانی است که ممکن است به داد و فریاد و حتی حمله و درگیری با دیگران منجر شود. مراجعه کننده از رده های سنی نوجوان، دانش آموز، دانشجو تا تحصیلات فوق لیسانس و دکترا تشکیل شده اند. بعضی ها نشانه خاصی ندارند ولی برخی هم برافروخته و خشمگین اند. همه به دنبال آن هستند تا کسی پیدا شود بر آتش خشم درون شان آبی بریزد و آن را آرام کند. کارکنان و کارمندان این مراکز اغلب تحصیل کرده هستند و در رشته های روانشناسی و امور تربیتی تخصص دارند و بیشتر سعی می کنند با مذاکره و گفتگو افراد را به آرامش برسانند و آنها را از حالت خشمگینی یا برافروختگی خارج کنند.
مسئولان می گویند که این مراکز شدیداً مورد استقبال مردم قرار گرفته و مراجعه کنندگان زیادی به این جا می روند. با توجه به اینکه آمارهای رسمی اعلام کرده است که حدود ۲۳ درصد افراد جامعه از لحاظ روانی احتیاج به پزشک و مراکز درمانی دارند، چون هزینه مراجعه به روان پزشک و روان شناس بالا است، مردم به این مراکز کنترل خشم که هزینه ناچیزی دارد، خیلی مراجعه می کنند. از آن گذشته پذیرش در این مراکز ساده و راحت است. مراجعه کنندگان در بدو ورود فرمی را پر می کنند که در آن مشخصات و مشکلات آنها ذکر می شود و متخصصان از روی آن و با سئوال و جواب به دلیل یا دلایل پرخاشگری و خشم آنها پی می برند. یکی از مزایای این مراکز آن است که کارشناسان متخصص و با تجربه زیادی در آنجا حضور دارند و مراجعه کنندگان سردرگم یا در نوبت زیاد باقی نمی مانند و به راحتی می توانند مشاور مورد نیاز برای خود را پیدا کنند.
نمی دانم آیا چاره کار برای رفع یک مشکل اجتماعی نظیر خشم، ایجاد یک چنین مراکزی هست یا نه؟ ولی در هر حال این هم قدمی است که شهرداری تهران جهت رفع مشکل ناشی از فشار، استرس، درگیری و مسائل مختلفی که جامعه امروز ما در داخل کشور با آن روبروست، برداشته است.
به یکی از کارشناسان و مسئولان مرکز پیشنهاد می کنم که اتاقی با امکانات و وسایل لازم ایجاد کنند که در آن کیسه بوکس های فراوانی آویزان باشد و بعضی افراد که خشمشان در حد انفجار است با کوبیدن مشت های خود به کیسه ها، فشار درون را تخلیه کنند. او لبخندی می زند و می گوید، پیشنهاد خوبی است، آن را به مسئولان رده بالا برای تصمیم گیری ارائه می دهم.
نقش زنان در انقلاب مشروطیت
انقلاب مشروطیت ایران در چهاردهم مرداد ماه ۱۳۲۴ نه تنها بزرگترین انقلاب آزادی خواهی در ایران بلکه در کل منطقه خاورمیانه بود. همین انقلاب موجب رشد و شکوفایی جوانه های آزادی و احقاق حقوق مردم ستمدیده در ایران و بسیاری از نقاط جهان شد. سرمنشاء بسیاری از تغییرات و تحولات جامعه ایرانی در دوران معاصر از این انقلاب شروع شده است. آنچه که در فرایند انقلاب مشروطیت اتفاق افتاد، زنان در آن نقش عمده و تعیین کننده داشتند که در بررسی تاریخ مشروطیت به این نقش کمتر پرداخته شده است. بنابراین در صدد هستم در این نوشته کوتاه حتی اگر شده به طور مختصر به نقش بارز زنان ایرانی در انقلاب مشروطیت بپردازم.
در جنبش مشروطیت زنان با مقاومت، رشادت و از خودگذشتگی به مبارزه علیه عوامل استبداد برخاستند. مشارکت زنان در این وقایع سیاسی اغلب خودجوش و از احساسات ملی گرایانه آنها نشأت می گرفت. در جریان انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی زنان بیشتر شد. آنها انجمن های خصوصی و سازمان های مخفی ایجاد کردند. در تظاهرات شرکت کردند و برای استقرار مشروطیت حتی به مبارزات مسلحانه پرداختند. مثلاً در فتح تهران یکی از زنان روشنفکر خاندان ایلخانی بختیاری به نام سردار بی بی مریم بختیاری با رشادت و دلیری به مبارزه با عمال استبداد برخاست. سردار مریم بختیاری قبل از فتح تهران مخفیانه با عده ای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد و به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود، سنگربندی کرد و با عده ای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاق ها مشغول جنگ شد. او حتی خود شخصاً تفنگ به دست گرفت و فرماندهی جنگ را تصدی کرد، به طوری که نقش او در فتح تهران بسیار بارز و تعیین کننده بود و بعدها مدال شجاعت گرفت و به لقب سرداری مفتخر شد.
ورود زنان به انقلاب مشروطیت و تداوم حضور آنها در تشکل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زنان بعد از آن، اگر چه با مخالفت هایی بویژه از طرف مذهبیون همراه بود، ولی جامعه زنان از مبارزه در جهت احقاق حقوق خود از پای ننشستند و به موفقیت های قابل توجهی دست یافتند. یکی از این دستاوردهای مهم، ایجاد تشکل های فرهنگی و تأسیس مدارس نسوان و حتی انتشار نشریه ای با نام “نسوان وطن خواه” بود که زمینه ساز روشنگری در میان بانوان و شرکت آنها در میتینگ ها و تظاهرات شد و کم کم راه را برای انتقاد از فرهنگ مردسالاری، مخالفت با تعدد زوجات، اخذ حق طلاق باز کرد. همین ظهور و حضور پر اثر بود که بعضی از مردان روشنفکر و با نفوذ به حمایت از زنان پرداختند و به بحث و تبادل نظر درباره مسائل زنان روی آوردند و گام به گام از دسترسی جامعه نسوان به آزادی های بیشتر حمایت کردند. یکی از خواسته های مهم زنان عصر مشروطیت تقاضای حق رأی آنها بود که در رژیم مشروطه این خواسته نادیده گرفته شد ولی جامعه نسوان و بویژه زنان روشنفکر از این تقاضای خود عقب ننشستند و به مبارزه خود ادامه دادند تا آن که در حکومت پهلوی ها به این خواسته به حق خود رسیدند و اکنون ایران جز اولین کشورهایی است که زنان آن بیش از پنجاه سال است از حق رای دادن و انتخاب شدن برخوردارند. البته زنان ایران هنوز هم باید برای حقوق به حق خود مبارزه و تلاش کنند.
شعری از ادبیات دوره مشروطیت
هر لحظه مزن در، که در این خانه کسی نیست
بیهوده مکن ناله، که فریاد رسی نیست
شهری که شه و شحنه و شیخش هم مستند
شاهد شکند شیشه که بیم از عسسی نیست
آزادی اگر می طلبی غرق به خون باش
کاین گلبن نوخاسته بی خار و خسی نیست
با بودن مجلس، بود آزادی ما محو
چون مرغ که پا بسته، ولی در قفسی نیست
گر موجد گندم بود از چیست که زارع
از نان جوین، سیر به قدر عدسی نیست
هر سر به هوای سر و سامانی و ما را
در دل بجز آزادی ایران، هوسی نیست
تا زند و برند اهل جهان گوی تمدن
ای فارس مگر فارِسِ ما را فَرَسی نیست
در راه طلب “فرخی” ار خسته نگردید
دانست که تا منزل مقصود، بسی نیست
“دیوان فرخی یزدی”
پرفروش ترین های تهران و تورنتو
بر اساس گزارش های دریافت شده از کتاب فروشی های روبروی دانشگاه تهران و خیابان کریمخان زند تا کتاب فروشی های شهر تورنتو (انتشارات پگاه وسرای بامداد) پر طرفدارترین کتاب های موجود در بازار در هفته گذشته به شرح زیر بوده است:
در تهران:
*پلنگ های کافکا ـ نوشته: موآسیراسلکیر ـ ترجمه: ناصر غیاثی ـ نشر چشمه ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
*مساحت احساس (سهراب سپهری و هنر عرفانی در جهان معاصر) ـ مهدی رفیع ـ نشر نی ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
*فرهنگ سبک شناسی ـ نوشته: نینا نورگارد، بئاتریکس بوسه و روسیو مونتورو ـ ترجمه: احمد رضایی جمکرانی و مسعود فرهمند فر ـ انتشارات مروارید ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
*بیوه کشی ـ یوسف علیخانی ـ ناشر: آموت ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
*هم شاعر ـ (تأملاتی در باب شعر) ـ سایه اقتصادی نیا ـ نشر مرکز ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
در تورنتو:
*کودتا ـ یروان ابراهامیان ـ ترجمه: ناصر زرافشان ـ نشر نگاه ـ تهران ـ چاپ چهارم ـ ۱۳۹۳.
*نهضت مشروطه و نقش تقی زاده ـ منوچهر بختیاری ـ انتشارات پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.
*دو قرن سکوت ـ عبدالحسین زرین کوب ـ انتشارات پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۴.
*قصه ها، افسانه ها و سروده های مردم و سرزمین کانادا ـ نوشته: جمعی از نویسندگان ـ ترجمه و نگارش: حسن گل محمدی ـ انتشارات پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.
تفکر هفته
همه ما بارها شنیده ایم “خواستن توانستن است”. این جمله کاملاً درست است. اگر ما چیزی را بخواهیم مجبوریم برای رسیدن به آن کاری انجام دهیم، یعنی تلاش می کنیم، موانع را از سر راه برمی داریم، تا آنکه به مقصود خود برسیم، ولی خواستن یک حالت خاصی دارد که به هر نیازی نمی توان خواستن گفت. خواستن موقعی اتفاق می افتد که ما برای رسیدن به آن آماده پرداختن هر هزینه ای باشیم. یک چنین خواستی است که ما را به توانستن نزدیک می کند. پس برای رسیدن به هر خواستنی که حاضر باشیم هستی مان را در آن راه فدا کنیم در ما انگیزه و انرژی ای به وجود می آید که با استفاده از آن، موفقیت را در آغوش می گیریم. سعی کنید یک چنین خواستی را در وجود خود ایجاد کنید.
ملانصرالدین در تورنتو
ملانصرالدین در حال تدوین و تألیف کتابی جامع و کامل از خاطرات و تألمات خود تحت عنوان “کشکول غربت” است، بخشی از مقدمه این اثر گران بها را به شرح زیر برای شما خوانندگان عزیز نقل می کنم:
نوشته ها، گفته ها و سخنانی که موجب انبساط خاطر آحاد مردم جامعه می گردد از چند مورد تشکیل یافته که اهم آنها این گونه اند:
*هزل ـ به شوخی نسبتاً رکیک که موجب تفریح و نشاط است ولی در حوزه محدود و دوستانه نه در هر جمعی، گفته می شود. هزل معمولاً دارای ادبیات ساده و سطحی است و اغلب مردم آن را به راحتی درک می کنند. چون موضوع و مفهوم این گونه مطایبه دور از نزاکت و ادب است، در اینجا نمی توانم نمونه ای از آن بیان کنم. چنانچه خوانندگان را به نمونه ای از آن نیاز افتد، حضوری به اینجانب مراجعه نمایند تا شفاهاً به اطلاعشان برسانم.
*فکاهه ـ نوعی شوخی معتدل است که بیان آن در همه جا امکان پذیر است و بسیاری از جوک هایی که افراد برای یکدیگر تعریف یا ارسال می دارند از این نمونه است. برای نمونه می توان به فکاهه زیر که کار شادروان عمران خان صلاحی است اشاره کرد: “می گویند یک هندی، یک هلندی و یک آمریکایی سوار یک هواپیمای اکتشافی شدند و رفتند به آفریقا. در مسیر حرکت صاعقه ای زد و دم هواپیما آتش گرفت، مسافران ناچار شدند با چتر نجات توی دریاچه ای فرود آیند. دریاچه پر از تمساح بود. اول آمریکاییه پرید بیرون. یک راست افتاد توی دهان تمساحی که داشت کنار دریاچه دهن دره می کرد. تمساح آمریکاییه را قورت داد و گفت: “آمریکا، آمریکا، درود به فرهنگ تو.” بعدش هلندیه از هواپیما پرید بیرون. او هم افتاد توی دریاچه. تمساحی رسید و او را قورت داد و گفت: “هلندی نگو، یک دسته گل.” آخر سر هندیه از هواپیما پرید بیرون و افتاد توی دریاچه. تمساحی آمد او را برداشت و با احتیاط فراوان برد گذاشت لب ساحل. او با احتیاط چرخی زد و برگشت توی دریاچه. آن دو تمساح اول خیلی تعجب کردند و پرسیدند: “چرا این مائده آسمانی را از دست دادی؟” تمساحی که هندیه را کنار دریاچه برده و نهاده بود گفت: “شما خبر ندارید، پارسال یک هندی خورده ام، هنوز هم ضد مافوق ام دارد درد می کند.”
*هجو ـ به معنی آن است که کسی یا چیزی را به تمسخر بگیریم، عیوب و نواقص واقعی یا ساختگی برای وی بیان کنیم. نمونه جالب این کار اشعار عارف نامه ایرج میرزا در هجو عارف قزوینی است. علت سرودن آن هم شعری بود که عارف در کنسرت خود علیه فتحعلیشاه قاجار “خاقان” خواند و ایرج ناراحت شد چون شاهزاده بود و رفت آن هجویه را برای عارف سرود. خود عارف قزوینی گفته است که این هجویه کمر او را شکسته است. شروع آن این گونه است: شنیدم من که عارف جانم آمد / رفیق سابق تهرانم آمد.
*طنز ـ به انواع مختلف نثر یا سروده گفته می شود که خنده تلخی در پس آن مستتر است. در این نوع مطایبه عیب ها و نقص های اجتماعی، انسانی و فرهنگی و گاهی هم سیاسی موجود در اجتماع یا افراد بازگو می شود.
حال با توجه به شرحی که داده شد می توانید شما لطیفه هایی که میان مردم و درباره دیگران رواج دارد را بخوبی تشخیص دهید که از چه نوع مطایبه ای می باشد. گاهی اوقات از این نوع مطایبه ها در جهت کوچک کردن یا به سخره گرفتن افراد یا قومیت ها استفاده می شود. هویت تاریخی و زندگانی دیگران را کاملاً رعایت کنیم و دیگران را تحت عنوان شوخی و طنز به باد اهانت نگیریم. از قدیم بزرگان گفته اند: بخندیم، با هم بخندیم، به هم نخندیم. لبتان همواره خندان و جبینتان هیچ گاه به گره ننشیند.