جورج آییتی
برگردان: عباس شکری
دیکتاتورهای شیک پوش و ژنرال های مستبد؛ گرگ های گوسفند نما
قاره ای به دور از قرقیزستان، آفریقایی ها مثل من در بهار امسال به عنوان ائتلافی از گروههای سیاسی مخالف رژیم سرنگونی دیکتاتور کشور ، رئیس جمهور”قورمان بیک باقی اف” را جشن گرفتند. سقوط این دیکتاتور مصداق این ضرب المثل آمریکایی است که می گوید:”یک نارگیل چیده شد، ۳۹ تای دیگر نیز باید برداشت شود” همه با هم فریاد زدیم. حداقل ۴۰ دیکتاتور در سراسر جهان امروز وجود دارد. در حدود ۹/۱میلیارد نفر زیر دست ۲۳ اقتدارگرایی که در زیر به کوتاهی معرفی خواهیم کرد زندگی می کنند.
هزینه تمام شده این استبداد لجام گسیخته علیه انسان و انسانیت حماقت است و موجب استهزاء. میلیون ها تن زندگی شان را از دست داده اند ، اقتصاد سقوط کرده و تمامی کشور تحت سرکوب وحشیانه فرو ریخته است. و آنچه این موضوع را بدتر می کند، انکار جهان است و برخورد مقتضی با آن. پایان جنگ سرد نیز قرار بود به “پایان تاریخ” اطلاق شود ـ وقتی دموکراسی سراسر جهان را فرا می گیرد و سرکوب به سرنوشت دایناسورها دچار می شود. این اتفاق میمون رخ نمی دهد و در عوض “خانه آزادی”گزارش می دهد که تنها۶۰ درصد از کشورهای جهان دموکراتیک هستند ـ به مراتب بیش از ۲۸ درصد در سال ۱۹۵۰، ولی هنوز هم تعداد کشورهای دموکراتیک به میزان حداکثر نرسیده است و بسیاری از آنها هم که نام دموکراسی را یدک می کشند، اصلا معنای واقعی دموکراسی را درک نکرده اند، در عوض توسط مستبدها اداره می شوند آن هم به طور پنهان و نه آشکارا که در ظاهر دموکراسی برقرار است. این همه در حالی است که جهان آزادی را به همه ی مردم اعطا کرده و هر کس در هر جای این کره ی خاکی باید از موهبت آزادی برخوردار باشد. آزادی به مردم جهان واگذار شده همانطور که استراحت در برابر خستگی. پژمردن نهال آزادی در حالی رخ می دهد که آوای بلند آن در کوی و برزن همه ی جهان به گوش می رسد و حداقل ملت ها و اگر نه دولت ها خواهان دستیابی به آن اند و حاضرند با خون خود آزادی را آبیاری کنند تا از پژمردگی تدریجی اش جلوگیری کنند.
اگرچه منش همه دیکتاتورها بد است، برای من اما، یکی از جنبه های استبداد که ناراحت کننده تر و پر از توطئه است، ظهور مستبدها در ابتدا در لباس مبارزان آزادی ست. بسیاری از مستبدها مثل رئیس جمهور پیشین قرقیزستان در لباس”مبارزان آزادی” ظاهر می شوند و خیلی از آنها حتا در دوره ای در کنار مردم برای دستیابی به آزادی مثلا مبارزه کرده اند و چنین پنداشته می شده است که اگر به قدرت برسند، آزادی را به مردم خود هدیه می دهند. به سال ۲۰۰۵ برگردیم، باقی اف سوار بر قله ی رفیع انقلابی است که موسوم شد به “انقلاب لاله” تا همراه با هموطنان اش دیکتاتور پیشین را سرنگون کنند و دموکراسی را به ارمغان بیاورند. بنابراین در آفریقا این موضوع کاملا ملموس است. آفریقایی با این پدیده که ما ناجیان دیگری داریم هم نیز بیگانه نیست. آنها نیز در گفتگوهای روزمره شان می گویند:”ما سوسکی را از قدرت ساقط می کنیم اما موشی دیگر جای آن را می گیرد تا همان مسیر را با لباسی دیگر ادامه دهد.تکرار زشتی ها و پلشتی ها با لباس مبدل آزادی خواهی.”
من اسم این انقلابیون را که تبدیل به ظالم های امروز شده اند “تمساح های آزادی خواه”می گذارم که با پیوستن به صفوف مردم از آنها سوء استفاده می کنند و آزادی شان را به یغما می برند. نمونه ی آشکار این نوع آزادی خواهی را می توان در غرب هم شاهد بود: بانک های سوئیس برای رهایی از بحران اقتصادی به زور مردم را وامی دارند تا به آنها کمک کنند، سودی سرشار را به جیب کسانی می ریزند که در خارج از کشور به سر می برند و در هیئت انقلابی قلابی، سرمایه مردم را که با خیانت به آرمان های آنها به دست آورده اند، به یغما برده و مانند راهزنان و کیف زنان حرفه ای در صندوق های امن سوسیالیست های سوئیسی برای روز مبادایشان نگه داری می کنند. در یک کلام، پول و ثروت اندوزی مخرج مشترک انقلابی نماهای شرق و غرب شده و در غارت مردم از هیچ کاری دریغ نمی کنند؛ چه با زور اسلحه و کشتار مردم و چه با پُز نجات بانک ها و اقتصاد از ورطه ی سقوط.
در اینجا من لیست بدترین دیکتاتورهای جهان را می آورم. رتبه بندی دیکتاتورها بر اساس ویژگی های فرومایه گی شان در خیانت های فرهنگی و ویرانی اقتصادی است. اگر این نگاه، که نمایش زندگی شرارت بار دیکتاتورها است در لباس آزادی خواهی، شما را به گریه وامی دارد، تصور کنید که شما در حکومت تحت فرمان آنها زندگی می کنید و هر روزتان با چشمی اشک آلود در حسرت آزادی به یغما رفته خیس است.
۱ـ کیم ایل جونگ ـ کره شمالی: از ویژگی های این حاکم، انزوا و کیش شخصیتی است. او پرورش دهنده ی انزوا با طعم کنیاک خوب فرانسوی است. کیم مردم خود را فقیر و بی چیز کرده و گویا قحطی شایع در آنجا مجاز شمرده می شود. در سرزمین تحت فرمان کیم، صدها هزار نفر در زندان ها یا در اردوگاه های کار اجباری اسیراند. چشمان پر اشتیاق بیش از بیست میلیون نفر در سراسر خاک کره شمالی روز شمار فرارسیدن آزادی شان را هر روز ادامه می دهند و این در حالی است که مقامات مستبد، همه ی منابع ارزشمند این کشور را صرف چند برنامه هسته ای می کنند تا جاه طلبی شان را به رُخ کشند.
کیم شانزده سال است که در قدرت می باشد.
۲ـ رابرت موگابه ـ زیمبابوه: “قهرمان” آزادی در مبارزه برای استقلال است که خود نیز به مستبد غیرقابل مهاری تبدیل شده که خشونت و سبعیت را به حد اعلا رسانده. موگابه مخالفان دولت خود را دستگیر و تحت شکنجه های وحشیانه قرار می دهد. اقتصاد کشورش را به رشد حیرت انگیز میلیارد دلار منفی و درصد تورم سرسام آوری که قابل درک نیست رسانده است. او با خاموش نگه داشتن مخالفان در زندان های قرون وسطایی به چپاول ثروت ملی می پردازد و با دستکاری در ارز و حساب های پنهان و آشکار ثروت نا محدودی را برای خود و نزدیکان اش دست و پا کرده که به قیمت از بین رفتن آزادی و دموکراسی در کشور است.
موگابه سی سال است که در قدرت می باشد.
۳ ـ تان شیو ـ برمه: از سران نظامی که عاری است از هر نوع احساس بشردوستانه و تنها دغدغه او حفظ قدرت است به هر قیمتی. شیو با کشتار فراوان مخالفان از طریق دستگیری و بازداشتها مانع هر نوع حرکت آزادی خواهی می شود. کمک های انسان دوستانه به مردم را پس از توفان موسوم به”گردباد نرگس” در سال ۲۰۰۸ که واقعاً ویران کننده بود، نپذیرفت. حکومت تحت فرمان او اقتصاد بازار سیاه گاز را شکوفا کرده و با صادرات گاز طبیعی به بازار سیاه جهان منابع مالی سرکوب مخالفان را به دست می آورد. خودستایی این ژنرال کم فروغ به گونه ای است که برای حفظ ظاهر از طریق مقامات عالی رتبه ی ارتش که همه تحت فرمان او هستند، مدال دریافت می کند و این در حالی است که در واقع او فردی است بیش از حد ضعیف النفس. آن قدر ضعیف النفس است که حتا نمی تواند صداقت و وفاداری دیگران را هم ببیند.
شیو هجده سال است که در قدرت نظامی می باشد.
۴ـ عمر حسن البشیر ـ سودان: خود بزرگ بینی است که همه ی مخالفان را سرکوب می کند تا عقده ی نهفته در درون اش را آرام سازد. بشیر مسئول مرگ میلیون ها نفر سودانی است و از سوی دادگاه جنایی بین المللی برای جنایات جنگی، به خاطر جنایت علیه بشریت و عدم رعایت حقوق بشر، تحت تعقیب می باشد. شبه نظامیان عرب موسوم به “جنجوید” تحت فرمان بشیر، متهم اند که در دارفور دست به قتل عام زده اند، اما آنها به قاچاق و خرید و فروش سیاهان سودانی به عنوان برده ادامه می دهند (بشیر خود نیز بارها از سوی نیروهای مخالف متهم به این عمل غیرانسانی آن هم در دهه ی اول هزاره ی سوم شده است).
بشیر ۲۱سال است که به اعمال ضد بشری خود در راس قدرت ادامه می دهد.
۵ـ قربانقلی بردی محمداف ـ ترکمنستان: حاکمی غیرعادی، ستمگر یا مستبد که شیوه ی کارکرد او هم کاملا با دیگران متفاوت است، برای موفقیت، ظلم و جور غیرعادی”صفرمراد نیازاوف”(که حتا نام ماه های سال را براساس نام خود و خانواده اش تغییر داده است) را هم چنان ادامه می دهد. این دندانپزشک در حفظ تاریخ با سیاست های سرکوبگرانه سلف خود اصرار عجیبی دارد. سیاست های سرکوبگرانه ی او شباهت فوق العاده زیادی با ستمگر پیشین، نیازاوف دارد.
او چهار سال است که پست ریاست جمهوری را اشغال کرده و مشغول تعدی و دست درازی به حقوق مردم وطن اش می باشد.
۶ ـ ایسایاس آفورکی ـ اریتره: تمساح آزادی خواه، آفورکی سرزمین مادری اش را به زندان بزرگی تبدیل کرده است که در آنجا رسانه های آزاد و مستقل کلا تعطیل شده اند، به طور کلی انتخابات رسما ًرد شده است، خدمت سربازی مدت معینی ندارد و به طور نامحدود اجباری می باشد و دولت به جای پشتیبانی از مردم خود به حمایت از شبه نظامیان سومالیایی می پردازد.
او مدت هفده سال است که با رد هر نوع انتخاباتی بر سکوی قدرت نشسته و کشور را از دموکراسی وآزادی خواهی تهی کرده است.
۷ـ اسماعیل کریم اف ـ ازبکستان: حاکمی ظالم و قاتل، باقی مانده از زمان شوروی سابق که کلیه ی احزاب مخالف را ممنوع اعلام کرده و بیش از شش هزار و پانصد فعال سیاسی را در زندان های پنهان و آشکار نگه داشته است. سیاست او برای نشان دادن این که پشتیبان دموکراسی روز است و به مذاق غربی ها خوش آید این است که هر کسی که مخالف او باشد را برچسب “تروریست اسلامی” می زند. اکنون شاید پرسش شود که با به اصطلاح “تروریست های اسلامی”هنگامی که در بند او هستند چه می کند؟ بدیهی است که از ابتدایی ترین حقوق انسانی (مندرج در اعلامیه ی جهانی حقوق) محروم اند و از همان ساعت اول دستگیری با شکنجه غیرقابل تحملی مواجه می شوند. بدنامی رژیم کریم اف به خاطر جوشاندن زنده زنده دو نفر و شکنجه بسیارانی دیگر، گوش آسمان را هم کر کرده است. در خارج از زندان هم سربازان تحت فرمان رئیس جمهور آزاد می باشند که هرکاری بکنند. به عنوان نمونه می توان از سرکوب سنگین تظاهرکنندگان در شهر اندیجان یاد کرد که در سال ۲۰۰۵ روی داد. سربازان لجام گسیخته ی کریم اف، تظاهرات آرام و صلح آمیز مردم شهر اندیجان را به قتل عام تبدیل کردند تا مبادا صدای عدالت بلند شود.
کریم اف بیست سال است که با همین سیاست بر کرسی تمامیت خواهی تکیه زده و قدرت را در دست دارد.
۸ ـ محمود احمدی نژاد ـ ایران: با ابتلا به بیماری فتنه انگیزی و تحریک پذیری، لجوج و خائن به فلسفه ی آزادی بخش مردم ایران در انقلاب اسلامی. احمدی نژاد در تمرد از قوانین بین المللی و غرب برنامه های هسته ای را دنبال می کند. او مسئول بی عدالتی های بی شمار در طول پنج سالی است که بر اریکه ی قدرت تکیه زده است. با تکیه بر نیروهای سرکوبگر شبه نظامی موسوم به بسیج، بدترین ظلم و تعدی را نسبت به مردم خویش روا می دارد. فاحش ترین عملیات نظامی علیه مردم زمانی رخ داد که در انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، مردم معتقد بودند که دولت احمدی نژاد تقلب کرده و با شعار “رأی من کجاست” خواهان عدالت بودند. تظاهرکنندگان بر این باور بوده و هستند که او بازنده ی انتخابات می باشد.
احمدی نژاد مدت پنج سال است که ساختمان ریاست جمهوری ایران را اشغال کرده و با تکیه بر نیروی نظامی سپاه پاسداران، شبه نظامیان بسیج و مزدورانی که به “لباس شخصی” موسوم اند، تجاوز به حقوق مردم را ادامه می دهد.
۹ـ ملیس زیناوی ـ اتیوپی: او بدتر از دیکتاتور سابق مارکسیست که نزدیک به دو دهه پیش سرنگون و به پایین کشیده شد، تمام مخالفان را از میدان به در کرده و مدام در انتخابات تقلب کرده است. مانند یک انقلابی واقعی مارکسیست، زیناوی، میلیون ها دلار در بانک های خارجی ذخیره کرده است و به نام همسرش در مریلند و لندن بناهای عظیمی خریداری کرده است. به گزارش مخالفان، خود او مثل رژیم وحشی اش بیماری جمع آوری کمک های خارجی را دارد که سالانه سر به میلیاردها دلار می زند. او و همکاران اش همه ی کمک های خارجی را یا در بانک های خارجی ذخیره می کنند یا برای رفاه و آسایش بخش ناچیزی از جامعه که ثروتمندان هستند، هزینه می کنند.
ملیس زیناوی نوزده سال است که سکان قدرت را در اختیار دارد.
۱۰ـ هو جینتائو ـ چین: مستبدی که شهره است به سوسمار کوچک که سرمایه گذاران خارجی را با لبخند و تعظیم می فریبد و اغوا می کند، اما به طور آشکار و تأسف آوری علیه مخالفان سیاسی بی رحمانه وارد عمل می شود و سرکوب، زندان، شکنجه و گاه مرگ در انتظار مخالفان سیاسی او می باشد که نمونه ی بارز آن برخورد آهنین و غیرانسانی “هو” است با مسأله ی تبت. در حال حاضر او و رژیم مستبداش به دنبال کشف و استخراج منابع کشورهای آفریقایی است که به نوعی می توان بازتولید استعماری یا به وجود آوردن مستعمرات جدید خواند. این بازتولید استعماری در قاره ی سیاه تنها به رشد سریع اقتصادی چین که در چند سال اخیر بی نظیر بوده است، کمک می کند.
هو جینتائو، هفت سال است که بر اریکه ی قدرت تکیه زده و سکان داری استبداد را در اختیار دارد.
این لیست شامل بیست و سه نفر است که در زیر فقط نام سایر افرادی که بر اریکه ی قدرت نشسته اند و سکان داری سیاست نادرست و دیکتاتوری را به عهده دارند، می بینید:
۱۱ـ معمر قذافی، رئیس جمهور لیبی
۱۲ـ بشار الاسد، رئیس جمهور سوریه
۱۳ـ ایدریس دبی، از کشور چاد
۱۴ـ تئودور اوبیانگ گواما امباسوگو، گوانیا
۱۵ـ حسنی مبارک، از مصر
۱۶ـ یحیا جامه، از کشور گامبیا
۱۷ـ هوگو چاوز، از ونزوئلا
۱۸ـ بلایس کومپوآرو، از کشور بورکینو فاسو
۱۹ـ یووری موسِونی، از کشور اوگاندا
۲۰ـ پاول کاگامه، از کشور رواندا
۲۱ـ رائول کاسترو، از کشور کوبا
۲۲ـ آلکساندر لوکاشنکو، از کشور روسیه سفید
۲۳ـ پاول بیا، از کشور کامرون
منبع: مجله ی سیاست خارجی (Foreign policy) جون ۲۰۱۰
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران شهروند در اسلو ـ نروژ است که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.
به دوست بسیار عزیزم عباس شکری سلام میکنم
به شومی وجود منحوس دیکتا تورها ۳۰ سال از دیدارش محروم شده ام . امید است ابرهای تیره نا امیدی به کناری رود و روزهای خوب از راه برسد تا چشممان بدیدن روی دوستان روشن شود
بامید حق——-جمشید