گوشه ای از کتاب ” زنگی های گودِ قدرت”
در طول تاریخ، اکثرعیاران، لوطیان، جاهلها و لاتها و گروههای مشابه در کنار کانونهای قدرت دینی یا سیاسی قرار داشته و با آنها همکاری و همیاری داشتهاند. این همزیستی و رابطه به دلیل وجوه اشتراک و پیوندهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و روانی ِجاهلها و لاتها با دینداران و دینکاران برقرار و مستحکم بوده است. پیوند و همزیستی این گروه با قدرت دینی و سیاسی گاه به دلیل عوامل برون گروهی، و گاه به دلیل مسائل گونه گون از جمله درگیریها و تلاطمهای گروهی و درون گروهی دچار ضعف و گسست موقت شده، اما هرگز به قطع رابطه نیانجامیده است. این همزیستی و پیوند در جامعه منشا اثر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. از شهریور سال ۱۳۲۰ به این سو جاهلها و لاتها به تدریج به آخوندها و مراکز مذهبی نزدیک و نزدیکتر شدند. در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در بلوای ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، و سرانجام درانقلاب بهمن سال۱۳۵۷این نزدیکی و همکاری و همراهی به اوج خود رسید، که بارقههای آن آشکارا در این سه رخداد تاریخی چهره نمودند. شباهتها و پیوندهای ناگزیر سبب نزدیکی و سرانجام پیوند و نکاح این دو گروه اجتماعی در انقلاب بهمن و پیدائی حکومت اسلامیشدند.
شباهتهای ناگزیر:
۱- پیوند تاریخی: در دورههای مختلف تاریخی پهلوانان، جوانمردان، عیاران، فتوتیان، ملامتیان، لوطیها و دیگر گروههای مشابه، در کنار کانونهای دینی و مذهبی بودهاند. گروه اجتماعی جاهلها و لاتها نیز در ادامه چنین روند و ویژگیهای مشترک به آخوندها نزدیک شده است.
“پای منبر آیتالله آقاسید مهدی لالهزاری بودم که دیدم خیلی راحت سر منبر گفت: اسلام تمام تکیهاش به لوطیها و مشدی هاست، اگر میخواهید ائمه اطهار دسـتتان را بگـیرند لوطی بشوید و مشدی. علت ارزشمندی بـی نظیر حـضرت عباس در صحرای کربلا فقط لوطیگری و مشدیگری او بود که با وجود تمامیسختیهای روز عاشورا، نسبت به برادر و امام و رهبرش، تا آخر وفادار ماند و حتی امان نامه یزید را نپذیرفت و لذا او را ناجی و باب الحوائج قلمداد کردند..”
“…روحانیون پارسا و زبردست، با گفتارها و رفتارهای جذاب خویش توده مردم را که برخوردار از تعصبات و عـواطـف مـذهبی هسـتند، جـذب میکردند. آقاسید مهدی لالهزاری هم توانست هیات مذهبی انصارالعباس و غیره را در تهران و اطراف آن تأسیس کند که حاج اسماعیل رضایی یکی از اعضای ثابت آن بود. پدر آقای دکتر حداد عادل، حاج آقا رضای حداد (که الان خیابان صفّاری، در حوالی میدان خراسان تهران را بـه نـام او گـذاشـتهاند) یکـی از مریدان حاج اسماعیل بود و حاج محمد رزاقی هم یکی دیگر، همه هم از بچههای پایین شهر بودند… جوانمردان در گذشته تاریخ ایران، کاملا نشان میدهند که همگی، در مجموع، در خدمت روحانیت بودهاند و روحانیت محل هم آنها را همیشه زیر پـوشش خـود میگرفته است…”
“…زمانی در تهران شایع شد که رژیم رضاخانی درصدد است برای پیشبرد اغراض و مقاصد شومش دست به ترور آیتالله مدرس بزند، پاتوقدارها و رؤسا و بزرگترهای صنف قهوهچی و سنگتراش (که پاتوقشان در قهوهخانه سـنگتراش های بازار، قهوهخانه امیرکبیر روبه روی مسجد سراج الملک و قهوهخانه آیینه جـلو بـازار قرار داشت) میآیند، به سبب اعتقاد دیـنی و بسـتگی اجـتماعی شان بـه روحـانیت وارسـته و مـجاهد، شـبها در کـوچه مـیرزا مـحمود وزیـر (مـحل اقـامت مـدرس در سرچشمه تهران) به نوبت کشیک میدهند تا مبادا کسی آقا (مـدرس) راترور بکند، حتی این مسئله را خود آقا نمیدانست ولی این ها، بر مبنای اعتقاد دینی و مذهبی شان، به این عمل اقدام میکنند….”۱
۲- خاستگاه طبقاتی : منشاء طبقاتی هر دو گروه اجتماعی آخوند و “جاهل و لات” یکی است. تنها تعداد بسیار اندکی از آخوندها از میان سرمایه داران و زمین داران بزرگ و خانوادههای مرفه بودهاند. روحانیون بیشتر منشاء روستائی و حاشیه شهری دارند. بیشتر جاهلها و لاتها نیز برخاسته از حاشیه شهرها و شهرستانها بودهاند. با این همه این دو گروه اجتماعی طیفی نا همگوناند و به لحاظ طبقاتی، اندیشگی و سمت گیری دینی ( مذهبی) و سیاسی علیرغم پیوندهاشان کاملا یک دست و یک پارچه نیستند.
۳- مذهب تشیع: جاهلها و لاتها مذهبی بودهاند، حتی خلافکارترینشان فرایض مذهبیشان را انجام میدادند. آن پاره از مذهب و فرایضی که مورد توجه جاهلها و لات هاست و آنان را ارضاء و خشنود میکند، از اصلیترین بخش برای پولسازی و نانآوری و ارضای شخصیتی آخوندها بوده و این یکی از مهمترین حلقههای پیوند این دو گروه است. مداحی و روضه خوانی و عزاداری و برپائی تکیه و حسینیه و دسته راهانداختنهای ریز و درشت، و خرج دادنها، این دو گروه را بهم نزدیکتر کرده است. داستان سرائیهای آخوندها درباره جوانمردی، فتوت، خشونت، مظلومیت ائمه اطهار سبب ایجاد حس و عاطفه مشترک میان جاهلها ولات ها و آخوندها شده و آنان را هم درد و هم رای کرده است. به ویژه عشق مشترک به مولا علی و اباعبدالله الحسین و حضرت عباس و حُر و مشابهین.
۴- محل زندگی این دو گروه اجتماعی در جوار یکدیگر و بیشتر در محلههای سنتی و پرجمعیت شهرها بوده است. در تهران نیز اصلیترین محلههای تمرکز جاهلها و لاتها و آخوندها جنوب شهر در حوالی بازار، میدان مولوی، میدان شاه، خیابان و میدان خراسان، خیابان ری و مناطق مشابه در جنوب غربی بوده است. در شهرهای بزرگ دیگر نیز هر دو گروه بیش از همه جا در محلاتی میزیستند که مرکز تجمع مساجد، هیئتها، تکیهها، قهوهخانهها و زورخانهها بودند. ماههای محرم و صفر و رمضان و شعبان، به ویژه دههی اول ماه محرم، و تاسوعا و عاشورا، ماههای عرضاندام و ناهار بازار این دو گروه اجتماعی، در پیوند و همکاری با یکدیگر بوده است.
۵- در حوزهی اقتصادی، به لحاظ تقسیم کار، این دو گروه در بخش خدمات فعال بودهاند، ضمن این که گروههای کوچکی از جاهلها و لاتها در تولیدیهای کوچک، و آخوندها در امر زراعت و کشاورزی فعالیت داشتهاند.
جاهلها و لاتها درمناطق جنوبی و برخی مناطق مرکزی شهر در امر حمل و نقل وگردش و توزیع کالا، تجارت، ادارهی شرکتهای مسافر بری، مراکز عمده و مهم فروش و توزیع مواد غذائی و ارزاق عمومی (میدان داری)، گاراژداری و انبارداری، اداره رستورانها و هتلها ودانسینگها، اداره برخی مراکز بهداشتی (حمام ها)، مراکز ورزشی به ویژه زورخانهها و باشگاههای کشتی، و تا حدودی بوکس و وزنه برداری، خرید و فروش خانه، زمین و اتوموبیل، حمله داری برای بردن زّوار به مکه، کربلا، نجف و سوریه و مشهد و اداره روسپی خانهها و مراکز خدمات مذهبی (مساجد، حوزههای علمیه و امامزادهها)، اداره و نظارت بر کار برخی از صنوف مثل رانندگان بخشهای مختلف شهری، سلاخ خانهها، قصابیها، چوبداریها، قهوهخانهها، جگرکیها، کبابیها، تهیه و توزیع یخ، تعمیر دوچرخه و موتور و اتوموبیل، کاباره و سینماها و پائیدن این مراکز نقش کلیدی داشتهاند. نقشی مهم در بخشی از اقتصاد که “در آن ساخت اقتصادی از هم گسیخته و تحریف شدهی سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۶ رشد چشمگیری داشت”، دورانی که تولید ناخالص داخلی از ۲۸/۷ در صد در سال ۱۳۳۸ به ۴۴ درصد در سال ۱۳۵۶ افزایش یافت. در چنان ساختاری بخش خدمات، به ویژه در رشتههای غیرتولیدی، یا تولیدیهای کوچک رشد قابل توجهی داشت و فعالیتهای خدماتی سنتی در عرصه تجارت، سوداگری و گردش و توزیع کالا و حمل و نقل رونق گرفته بود. مراکز خدمات دینی و مذهبی نیز همپای این بخشها رشد میکردند و چهرههای شاخص و سرشناس جاهلها و لاتها در پیوند نزدیک با بازار و تجار و نمایندگان سیاسی و دینی این بخش اقتصادی قرار داشتند و روحانیت هم چنین پیوندی را با بازار داشت.
وضعیت مالی بسیاری از افراد شناخته شدهی این گروه اجتماعی خوب بود. طیب حاج رضائی مالک یکی از بهترین خانههای خیابان پاک – لرزاده بود و همیشه خودروئی شیک زیر پای داشت و یا باقر فروتن مالک گاراژ و بنگاههای اتوبوسرانی بین شهری اتُو فروتن و اتُوخراسان و یا دست کم در آنها شریک بود. باقر فروتن صاحب چند باب حمام در میدان خراسان نیز بود. شعبان جعفری نیز با راهاندازی بساط زورخانه و حواشی آن و نیز در آمدها و “دست لاف”های جانبی زندگی مرفهی دست و پا کرده بود.
آخوندها به طور عمده از طریق تبلیغ و آموزش مذهب، تدریس شرعیات در مدارس، اداره دفترخانهها، متولی گری و امامت جماعت مساجد، انجام نماز و روزه قضا، روضه خوانی و مداحی و وعظ و خطابه در تکایا و هیئتها کسب نان میکردند. دریافت فطریه و خمس و زکات و سهم امام نیز بخش مهمی از در آمد آخوندها بوده است. آخوندها از درآمدهائی ناشی از اماکن مذهبی و اوقاف نیز نصیب میبردند. این نوع در آمدها در میان این گروه اجتماعی ناهمگونیهائی به دلیل تقسیم ثروت ایجاد کرده است. (۲)
جاهلها و لاتها، و آخوندها دررابطه و پیوند نزدیک با بازار و تجار، و نمایندگان سیاسی و مذهبی این بخش اقتصادی در جامعه قرار داشتند. مثلث بازار، آخوند و “جاهل و لات” به ویژه بعد ازغائله ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ تقویت شد، مثلثی که با امر تولید پیوند و رابطهای نداشت و با اقتصاد سنتی بازار، اقتصاد تیمچهای و حجرهای و میدانی، و ساختار هیئتی – قبیلهای ثروتاندوزی میکرد. صاحبان و گردانندگان اصناف پرقدرت در بازار در امر سیاست فعال و تاثیر گذار بودند. بخشها یا لایههای سنتی تجار و کسبه بازار، که پای بند مذهب و شریعت بودند، از یک سو با آخوندها، یا به قول خودشان دستگاه روحانیت شیعه، و از سوی دیگر با جاهلها و لاتها، به ویژه با جاهلها و لاتهای متدین رابطهای تنگاتنگ داشتند.
۶- دوگانگی و ناپایداری شخصیت از مهمترین ویژگیهای هر دو گروه اجتماعی بوده است، آنها نیازمند نقطهی اتکا بودهاند و این تکیه گاه را در مذهب، قدرت دینی و تلاش برای سهم بردن از قدرت سیاسی جست و جو میکردهاند. یکی این تکیه گاه را در نزدیکی به آسمان و خدا دید، و دیگری در نزدیکی به قدرت سیاسی و مذهبی. این شخصیتها گاه خود را با قدرت سیاسی و مذهبی و فرهنگی همخوان و همجنس میبینند و جذب آن میشوند. گاه نیز، قدرتها آنان را با وعدههای این جهانی و آن جهانی و تحریک احساسات مذهبی و وطن پرستانه و ایجاد امکانات رفاهی جذب میکنند.
خاستگاه نزدیک اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، شخصیت ناپایدار و دوگانه، سلطه جوئی، قلدرمنشی و خشونت طلبی از یک طرف، و جوانمردی و فتوت بسانِ “علی و حسین و عباس و حُر” از طرف دیگر، از ویژگیهای مشترک این دو گروه اجتماعی بوده است.
۷- فرهنگی: هردو گروه بر بستر بافت سنتی فرهنگی تقریبا یکسان زیسته و فعالیت داشتهاند. نگاه هر دو گروه به تجدد، قانون، روابط عرفی و قانونمدارانه، نگاه به زن در سطح خانواده و جامعه و هویت جنسی او، و مظاهر دیگر مدرنیته و فرهنگ غرب، تشابههای بسیار دارند. بستر فرهنگیِ قلدرمنشی و خشونت طلبی، و جوانمردی به عنوان ویژگیهای مذهب تشیع، و جلوه فروشی و خودنمائی در مراسم و مناسک مذهبی جاهلها و لاتها را به آخوندیسم نزدیکتر کرده است.[۱] از ویژگیهای فرهنگی تشیع که به آخوندها و “جاهلها و لات ها” نوعی تَشَخُص دادهاند، خشونت طلبی، قهرمان پروری، قهرمان و ضد قهرمان سازی در آمیخته با فرهنگ جوانمردی و فتوت است، که در روایتها و داستانسرائیها و در گفتار و رفتار و چگونگی زندگی و مرگ برخی از پیشوایان این مذهب، مثل حضرت علی و امام حسین، و برخی دیگر از امامان تجلی یافته است. برای نمونه حضرت علی به عنوان شخصیتی مطلوب برای جاهلها و لاتها، در یک روز میتوانست عده زیادی را به قتل برساند، اما درعین حال پدر یتیمان باشد و پشتیبان بیوه زنان و فقرا، که حتی نالهی یتیم و فقیری اشکاش را در آورد، و یا حسین ابن علی که با چند ده تن در جنگی نابرابر خودش و خانوادهاش قهرمان مظلوم میشوند. این کشتنها وکشته شدنها چنان آرایه و شاخ و برگ میگیرد که به عامل مهم تبلیغ و تهییج و حرکت بدل میشود. این گونه جوانمردی و فتوت و گذشت در تشیع به پیشوایان این مذهب نسبت میدهند: “…و سیرت جوانمردان آن است که مصطفی(ص) با علی (ع) گفت: یا علی، جوانمرد راست گوی بُوَد، وفادار و امانت گذار و رحـــیم دل، درویش و پُرعطا و مهمان نواز و نیکوکار و شرمگین”.
منابع و زیرنویس:
*برخی رخدادهای سیاسی و اجتماعی نمایش پیوند این دو گروه اجتماعی بودند. “واقعه میدان توپخانه” نمایش پیوند و نزدیکی لوطی گرها ( نوع بدکرداران شان) با آخوندها بود: “از روز شنبه ۸ و یکشنبه ۹ ذی القعده ۱۳۲۵ (۲۲ آذر ۱۲۸۶) گروههایی از اراذل و اوباش به سرکردگی صنیع حضرت و مقتدر نظام و به اشاره دربار بطرف مجلس و مسجد سپهسالار در میدان بهارستان هجوم بردند و اقدام به عربده کشی و تظاهرات علیه مشروطه و مجلسیان نمودند. اینان که حدود دو هفته مجلس را در محاصره خود داشتند از سه گروه تشکیل شده بودند:
گروه اول: جمعی اراذل و اوباش سنگلج به سرکردگی مقتدر نظام و لوطیهای چاله میدان به سرکردگی صنیع حضرت.
گروه دوم: فراشان و غلامان کشیکخانه و سربازان فوج و استرداران وشترداران امیر بهادر جنگ.
گروه سوم: دینداران عامی به سرکردگی شیخ فضلالله نوری و سید علییزدی و میرزا ابوطالب زنجانی و ملا محمد آملی که گروه روحانیان دربار را تشکیل می دادند.
این سه گروه حول محور مبارزه و مخالفت با مشروطه و به دستور دربار از هیچ اقدامی فروگزار نمی کردند.” (تاریخ مشروطه ایران جلد دوم صفحه ۵۰۵)
۱- حسین شاه حسینی، از عیاری تا لمپنیسم، گفت وگو، علی ابوالحسنی (منذر)
۲-یکی از راههای امرار معاش آخوندها” مسجد داری” ست. (ن.ک به منابع و یادداشتهای کتاب)