دو تا کاندید هستند هر دو محجوب
چو خواهند هر دو تا گردند محبوب
یکی گوید دهم کارانه ی خوب
دگر گوید کنم یارانه مضروب
یکی گوید کنم آباد کشور
دگر گوید تو کردی خانه مخروب
یکی هم آمد و گفتا بهارم
به او گفتند خفه هستی تو مغضوب
تمام سعی هر یک هم همین است
شوند مردم از آن کاندید مرعوب
چنان بر طبل های خود بکوبند
که مردم گشته اند بس گیج و منکوب
یکی گوید که اصلح تر منم من
دگر گوید منم کاندید مطلوب
یکی گوید که من کاری ندارم
اگر خوردید شب در خانه مشروب
یکی باشد چو گازانبر و چکش
یکی دارد کلیدی کج و معیوب
بلی این وعده هاشان راست باشد
ولیکن صبر می خواهد چو ایوب
یکی هم هست سرهنگٍ گازانبر
پلاسکو کار و هم در آستین چوب
سه تای دیگری غاز می چرانند
در این دوران پر نیرنگ و آشوب
نمی گویم که رای بنده و تو
بگردد آخر این کار محسوب
وگر فریاد داری از تقلب
تو را پاسخ دهند با دسته گوشتکوب
ولیکن بنده می گویم به مردم
نمایم حرف خود اینگونه مکتوب
شود در روز بعد انتخابات
دوباره مام میهن باز مصلوب