پنجمین سالگرد همسبتگی با زندانیان سیاسی و دگراندیش ایران روز شانزدهم سپتامبر ۲۰۱۸ در مرکز هنرهای نمایشی ریچموند هیل برگزار شد. در این مراسم که شماری از سیاستمداران کانادا، بازماندگان و خانوادگان قربانیان سیاسی در ایران،‌ نمایندگان جامعه یهودیان و بهائیان تورنتو حضور داشتند، فیلمی از تصاویر خبری و آرشیوی ایران نمایش داده شد. این فیلم کوتاه، وقایع قبل از انقلاب نظیر جنایت سینما رکس آبادان و نیز حوادث بعد از انقلاب همچون محاکمه امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر رژیم پیشین،‌ اعدام نخستین یهودی، حبیب‌الله القانیان، فشار و کشتار بهائیان، سرکوب و به قتل رساندن گروه های سیاسی در دهه شصت و در نهایت کشتار دسته جمعی زندانیان مجاهد و فدایی و چپ در تابستان سال ۶۷ را نشان می‌داد. این فیلم همچنین به شرایط دشوار امروز مردم در ایران، فساد و تبعیض حکومتی، تهدید و فشار بر فعالان سیاسی و مدنی نظیر نسرین ستوده و عبدالفتاح سلطانی پرداخت.

به یاد مونای ۱۶ ساله

در ادامه برنامه، پیام اخوان، نویسنده و حقوقدان بین‌المللی سخنان خود را در ویدئویی که برای این مراسم ضبط کرده بود چنین آغاز کرد: «ما اینجا هستیم تا همبستگی خود را با آنان که جان‌شان را در راه آزادی و حقیقت از دست دادند ابراز کنیم. ما اینجا هستیم به یاد آنها که ظالمانه جان‌شان گرفته شده است. ما اینجا هستیم برای پیگیری پاسخگویی از افراطیون بدکاره‌ای که هزاران نفر را عذاب دادند و جان‌های بسیاری را گرفتند.»

این وکیل بین‌المللی افزود: «ما اینجا هستیم که از گذشته درس بگیریم و آینده بهتری بسازیم. به قول جورج سانتایانا: آنان که گذشته را به یاد نمی‌آورند،‌ محکوم به تکرار آن هستند.»

 اخوان در سخنان خود به دستگیری و اعدام مونا محمودنژاد،‌ دانش‌آموز ۱۶ ساله بهایی و اهل شیراز اشاره کرد و گفت: «شنیدم به این دلیل که در یک انشا خواستار آزادی عقیده بود، دستگیر و شکنجه شده است. بعد در تابستان ۱۹۸۳ خبر آمد که مونا را با ۹ زن بهایی دیگر دار زدند. از این خبر بهم ریختم و جهان خوش‌خیالی من ویران شد. ما همسن، از یک جامعه و دانش‌آموز بودیم. پس از اعدام او از خودم می‌پرسیدم که چرا او،‌ و نه من؟ دلیلش این بود که به همراه خانواده به کانادا مهاجرت کرده بودم. از خودم می‌پرسیدم وقتی طناب دار را به گردنش می‌انداختند و آخرین نفس‌ها را می‌کشید، به چه چیزی فکر می‌کرد؟ اعدام مونا انگیزه‌ای شد که سهم خودم را برای آوردن روشنایی به این جهان تاریک ادا کنم. با خودم گفتم ما همه یک روز می‌میریم اما چه چیزی پشت سرمان می‌ماند؟ آزادی من در کانادا اگر برای خدمت به بشریت نباشد، به چه می‌ارزد؟ جانبازی مونا، مسیر مرا تغییر داد.»

او ادامه داد: «ما فراموش می‌کنیم پشت هر فردی که رنج می‌برد، یک اسم، یک مادر و پدر، یک برادر و خواهر، یک دوست و همکار و یک دنیا عواطف و روابط انسانی قرار دارد که تجربه جهانی انسان است.»

اخوان افزود: «برای شما که عزیزان‌تان را از دست داده‌اید، احترام بسیاری قائلم و خودم را در غم شما شریک می‌دانم. عزیزان شما قهرمانان ایران هستند.»

این استاد دانشگاه گفت: «به عنوان یک وکیل بین‌المللی،‌ رنج‌های غیرقابل وصفی را شاهد بوده‌ام. همچنین انعطاف‌پذیری والایی را از روان انسان‌ها دیده‌ام، وقتی که در برابر بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند. شکنجه‌گران، اعدام‌کنندگان،‌ ستمگران و عوام‌فریبان قدرتی ندارند. بزدلانی هستند که حتی جرائت نمی‌کنند از ناتوانی خود بگویند. قهرمان واقعی، مادران خاوران هستند که ارتباط جدایی‌ناپذیر فرزندها و مادرها را به ما یادآوری می‌کنند.»

او همچنین به نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی و نرگس محمدی، فعالان مدنی و زندانی در ایران اشاره کرد و ادامه داد: «اینان مدافعان واقعی حقوق بشر هستند که زندگی‌شان را برای آزادی دیگران قربانی کرده‌اند.»

این وکیل بین‌المللی با اشاره به هیات مرگ در تابستان ۶۷ پرسید: «چگونه می‌شود از حکومتی که به این افراد ارتقا مقام و منصب می‌دهد، انتظار اصلاح و بهبودی شرایط را داشت؟»

او به فعالیت روزنامه‌نگاران، تشکل‌های مردمی، فعالان حقوق بشر و فیلم‌های مستندی اشاره کرد که واقعیت‌های تلخ ایران را ثبت و ضبط کرده‌اند و ادامه داد: «ایران‌ تریبیونال در سال ۲۰۱۲ امکانی ایجاد کرد که صدها نفر بتوانند مشاهداتشان را ثبت کنند،‌ درست همچون کمیسیون حقیقت‌یاب در غربت.»

اخوان در پایان صحبت‌هایش ضمن تشکر از برگزارکنندگان مراسم بار دیگر اظهار همراهی و همدردی خود را با جان‌باختگان راه آزادی ابراز کرد.

کانادا همراه با مردم ایران

در ادامه مراسم،‌ پیتر کنت،‌ نماینده مجلس فدرال از منطقه تورن‌هیل به یک سئوال تکراری و ریتوریک اشاره کرد، که پیش‌تر جفری رابرتسون،‌ فعال حقوق‌ بشر و روزنامه‌نگار به آن پاسخ داده بود: «آیا قتل‌عامی که دهه‌ها پیش و در پایان جنگ ایران و عراق صورت گرفته، امروز اهمیت دارد؟ پاسخ این است که بله،‌ همان قدر که در تابستان و پاییز ۱۳۶۷ مهم بود.»

کنت، پیام اندرو شیر، رهبر حزب محافظه‌کار را قرائت کرد. در بخشی از این پیام آمده است: «مفتخرم که به کمپین عدالت ۸۸ پیوسته‌ام برای گرامیداشت زندانیان سیاسی که در ایران در سال ۱۳۶۷ قتل‌عام شده‌اند. جمهوری اسلامی سال‌هاست که از موازین حقوق بشر عدول و آزادی بیان را تحدید کرده است. این رژیم جنایت‌کار، برای صلح و امنیت در خاورمیانه و جهان خطری جدی است.»

شیر در پیام خود به نقش کانادا در مخالفت با رژیم ایران اشاره کرد و افزود: «قطعنامه مجلس کانادا در محکوم کردن جنایت علیه بشریت که در تابستان ۶۷ صورت گرفت، شروع مهمی بود با این حال دولت کانادا می‌تواند و باید بیش از این برای رسیدن به آزادی، حقوق بشر و برقراری قانون در کنار مردم ایران بایستد.»

 در بخش دیگری از این پیام ضمن اشاره به قطعنامه پیشنهادی حزب محافظه‌کار علیه ایران که ژوئن امسال به تصویب رسید، آمده است: «موجب افتخار است که تصویب این قطعنامه دولت کانادا را بیشتر در کنار مردم ایران قرار می‌دهد و دولت ترودو را از همکاری با آن رژیم باز می‌دارد.»

کنت در خاتمه ی سخنان خود گفت: «هیچ کس و حتی سیاستمداران کانادا حق ندارند بگویند که چه کسی باید ایران را اداره کند. این مردم ایران هستند که باید انتخاب کنند. با این حال شکی نیست مردم نازنین ایران در داخل و خارج خواسته مشترکی دارند. آنان می‌خواهند رژیم سرکوبگر و جنایتکار برود، سپاه و نیروهای سرکوب بروند. آنان می‌خواهند تندروها، روحانیون فاسد و قوه قضائیه ظالم برود. ایرانیان عدالت می‌خواهند، به ویژه برای کشته‌شدگان تابستان ۶۷».

سپس علی احساسی، نماینده مجلس فدرال از منطقه ویلودیل پشت میکروفن رفت، سخنان خود را با تراژدی ۶۷ آغاز کرد و گفت: «این واقعه تاریک‌ترین پرونده جمهوری اسلامی بوده است و در سال ۸۸ نیز مشخص شد که این نظام حد و مرز اخلاقی ندارد.»

او به دادگاه نمادین ایران(Iran Tribunal)اشاره کرد که به همت ایرانیان کانادایی تشکیل شد. به گفته احساسی، ما در کانادا شانس این را داشتیم که شمعی روشن کنیم و از جمهوری اسلامی بخواهیم پاسخگو باشد. آنچه شما از سال ۲۰۱۲ انجام داده‌اید و همچنان در این مراسم حضور پیدا می‌کنید، به عنوان یک ایرانی-کانادایی که صدای بی‌صدایان باشم موجب افتخار من است.

مایکل پارسا، نماینده حزب محافظه‌کار در مجلس انتاریو در ابتدای سخنرانی خود گفت: «من و همکارانم که اینجا حضور داریم، بین مردم و رژیم ایران یک تفاوت بزرگ قائل هستیم و آنان را یکی نمی‌دانیم.»

او افزود: «به بنیانگذاران این مراسم تبریک می‌گویم که چنین فعالیتی را انجام می‌دهند. عدالت ۸۸ قهرمان واقعی است که صدای بی‌صدایان شده است. به همه شما که اینجا هستید تبریک می‌گویم.»

به گفته پارسا، قتل‌عام ۶۷ فصل تاریکی در تاریخ ایران است. این فصل سیاه از دهه ۶۰ شروع شد و تا امروز ادامه دارد. در این لحظه که ما اینجا گرد هم آمده‌ایم هزاران زندانی سیاسی در ایران محبوس هستند. وقتی از زندانی سیاسی حرف می‌زنیم یعنی از کسانی سخن می‌گوییم که با رژیم ایران مخالفند. اینان نظری مخالف با رژیم دارند، عقاید مذهبی یا گرایش جنسی متفاوتی دارند. بسیاری از آنان حتی جان‌شان را تحت فشار از دست می‌دهند.»

پارسا گفت: «هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم، خدا را شکر می‌کنم که در کانادا زندگی می‌کنم. این شرایط به دلیل پایبندی به مسئولیت در این کشور ایجاد شده است. ما مسئولیم که صدای بی‌صدایان در سراسر جهان باشیم. این کمترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم.»

وینسنت کی‌یی دیگر نماینده محافظه‌کاران در مجلس انتاریو نیز ضمن ابراز همدردی با وقایع تلخ در ایران گفت: «باید این واقعه را به یاد داشت تا مبادا در آینده بار دیگر تکرار شود.»

مایکل موستین، مدیر اجرایی سازمان مردمی بینای  بریث(B’nai Brith Canada)گفت: «سازمان ما یک نهاد مردمی قدیمی و یهودی است که در سال ۱۸۷۵ ثبت شده است. مفتخرم که از سوی یک نهادمردمی یهودی با شما هستم نه تنها به خاطر آنچه رژیم در گذشته انجام داده است، بلکه به خاطر فجایعی که امروز نیز مرتکب می‌شود. یهودیان بی‌شک درک می‌کنند که این رژیم، نمی‌تواند نماینده مردم ایران باشد. جای تعجب نیست که این رژیم غیرمردمی و غیرانتخابی در برابر مردم خود قرار بگیرد.»

موستین ادامه داد: «ما کنار یکدیگر خواهیم ایستاد برای عدالتخواهی. این همان موضوعی است که کانادا را به کشوری یگانه تبدیل کرده است. مردم گوناگون با گذشته گوناگون می‌توانند کنار هم باشند برای حقیقت، عدالت و آزادی. ما که در چنین کشوری آزادانه زندگی می‌کنیم باید کاری انجام دهیم برای برقراری آزادی و عدالت در سایر نقاط جهان. ما می‌توانیم بدون نگرانی از عاقبت کار، حرف‌ها و عقایدمان را بیان کنیم. ما به عنوان مردم این سرزمین باید اطمینان حاصل کنیم که قطعنامه علیه سپاه پاسداران به سرعت اجرایی می‌شود.»

او گفت: «الان زمانی است که باید کنار هم قرار بگیریم و نشان بدهیم که رژیم در جهان هیچ احترامی ندارد. رژیم خود نشان داده است که قابل احترام نیست، همان‌گونه که نشان داده است هیچ ارزشی برای مردم خودش قائل نیست.»

در ادامه مراسم، رضا بنایی، مدیر اجرایی عدالت ۸۸ به سابقه قطعنامه ۲۰۱۳ کانادا علیه جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت: «این قطعنامه را پال دوئر نماینده پارلمان کانادا از مرکز اتاوا معرفی کرد. او در خانواده‌ای پرورش یافت که اعضای آن سابقه خدمات دولتی داشته‌اند. مادر او در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی شهردار اتاوا بود. دوئر اینک دچار سرطان لاعلاج مغز است. می‌خواهیم این پیام را به او برسانیم که ایرانی-کانادایی‌ها تلاش‌های او را که در راستای برقراری حقوق بشر انجام می‌داد فراموش نمی‌کنند. دل و فکر و دعاهای ما همواره همراه اوست. برای او و خانواده‌اش بهترین‌ها را آرزومندیم.»

جگمیت سینگ رهبر حزب دموکراتیک نو (NDP) نیز  پیامی برای این مراسم فرستاد. در این پیام آمده است: «آنچه باید به یاد داشته باشیم این است که در سال ۶۷ جرم و جنایت سازمان‌یافته علیه بشریت در ایران صورت گرفت. این واقعه از سوی پال دوئر، نماینده پیشین حزب دموکراتیک نو در مجلس فدرال، مورد توجه قرار گرفت و در نهایت منجر به صورت قطعنامه‌ای در پارلمان کانادا علیه رژیم ایران شد. خشونتی که علیه انسان‌های بی‌گناه اعمال شد باید به محکمه کشانده شود. ما باید به یاد آنانی باشیم که چنین وحشیانه جان‌شان را از دست دادند و حق‌شان را بستانیم.»

دیگر سخنران این مراسم، هما احسان بود، روزنامه‌نگاری قدیمی،‌ مجری و گوینده رادیو و تلویزیون ایران و بنیانگذار مسابقات دختر شایسته و دختر بهار در ایران. او در ۱۳۴۳ نخستین سمینار بررسی حقوق زنان در قوانین ایران را برگزار کرد. ثمره این سمینار، تغییر قانون و امکان دادن حضانت فرزندان به مادران، بعد از طلاق بود.

احسان ضمن یادآوری خاطرات کودکی‌اش گفت: «هفت ساله بودم که پدرم دین خود را تغییر داد و به آیین بهاییت روی آورد. دوستان و شاگردان سابقش با او که از روحانیون زمانه بود دشمن شدند و خانه ما را سنگسار کنند. وحشت از فدائیان اسلام در من و خانواده‌ام باقی ماند تا این که به فرنگ رفتم و برگشتم. اوضاع بهتر شده بود، اما ناگهان در سال ۵۷ همه چیز فروریخت.»

این فعال حقوق زنان، عوامل جمهوری اسلامی را فرزندان جهل، ترور و وحشت خواند و ادامه داد: «قبل از آن که خمینی به ایران بیاید، تروریست‌ها را به کشور فرستاد برای جنایت و اجرای عملیات جهل و تعصب، سوزاندن اماکن دولتی و سینماها. این افراد را آن موقع انقلابیون می‌نامیدند.»

احسان با ذکر خاطره‌ای از «برنامه بانو» که در رادیو اجرا می‌کرد گفت: «از استودیو آمدم بیرون. گوینده خبر خانمی بود که می‌لرزید. فکر کردم بیمار شده و با چنین حال خرابی آمده سر کار. رفتم در کافی‌شاپ ساختمان تلویزیون نشستم. آنجا رادیو روشن بود. آن خانم گوینده، خبر آتش زدن سینما رکس و سوختن نزدیک به ۴۰۰ نفر را اعلام کرد. خشکم زد. این بهت‌زدگی را می‌شد در تمام ایران احساس کرد. مردم سوگوار و وحشت‌زده بودند و دچار شایعه. دولتی‌ها می‌گفتند این کار مارکسیست-اسلامیست‌هاست. شورشی‌ها هم می‌گفتند این کار ساواک و طرفداران پادشاه است. آن شب هر چه فکر کردم نمی‌توانستم بپذیرم که این کار را آن دو گروه انجام داده‌اند. با تجربه‌ای که از بچگی‌ام داشتم به این نتیجه رسیدم که باید کار ملاها باشد.»

این برنامه‌ساز پیشکسوت رادیو و تلویزیون تصمیم می‌گیرد برداشت خود را در برنامه‌اش اعلام کند: «روز بعد، تمام برنامه‌سازان رادیو سکوت کرده بودند. فقط موزیک ملایم و اخبار کوتاه پخش می‌شد. در برنامه‌ام گفتم این فاجعه کار ملاهاست، کسانی که به اسم خدا و دین لباس می‌پوشند و به مردم تجاوز می‌کنند. گفتم اینجا را برهوت می‌کنید کجا خواهید رفت و نماز جماعت برگزار خواهید کرد؟ بعد که برنامه تمام شد و به اتاقم آمدم، مرتبا تلفن‌های تهدیدآمیز داشتم.»

او به دادگاهی که بعد از انقلاب با فشار خانواده‌های بازماندگان سینما رکس در تهران برگزار شد، پرداخت و در ادامه گفت: «اخیرا مصاحبه‌ای منتشر شده با محسن صفایی‌فراهانی که سمت‌های مختلفی در رژیم به عهده‌اش بوده است. او در این مصاحبه می‌گوید کسانی که سینما رکس را آتش زدند، امروز در مجلس ایران هستند. ۴۰ سال طول کشید تا این موضوع برملا شد.»

احسان افزود: «ما اگر فراموشکار باشیم که هستیم، حافظه تاریخی نداشته باشیم که نداریم، غم‌ها و اندوه‌ها را کنار می‌زنیم و نمی‌خواهیم بشنویم و ببینیم، ما ایرانی‌هایی که چنین مصیبت عظیمی به سرمان آمده است و بخصوص ما مهاجران که به جبر زمان در سرزمین‌های دیگر هستیم، باید بدانیم یک وظیفه مهم به عهده ماست؛ باید از هر وسیله و از هر لحظه‌ای استفاده کنیم تا این ننگ را از کشور پرتاریخ و بزرگ ایران بزدائیم.»

پرویز دستمالچی، نویسنده و کنشگر سیاسی آخرین سخنران این برنامه، با اشاره به یادبود قربانیان نازیسم در برلین گفت: «در برابر بعضی از خانه‌ها سنگ‌فرش‌های کوچکی از برنز وجود دارد که بر روی آنها نام، نام خانوادگی، تاریخ تولد و تاریخ اعدام فرد یا افرادی حک شده است که در آن خانه ساکن بوده‌اند. بر روی یکی از سنگ‌فرش‌ها که بزرگ‌تر است چنین نوشته‌اند: این خانه یکی از زندان‌های مخفی وزارت اطلاعات نازیسم بوده که در آن عده‌ای را به قتل رسانده‌اند. ما این را اینجا نوشتیم که شما بخوانید و بدانید بهای آزادی شما چه سنگین بوده است.»

این نجات یافته از ترور رستوران میکونوس افزود: «سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی برای ما بیش از همه یادآور یک فاجعه ملی است. یادآوری این که آزادی ما چه بهای سنگینی دارد و انسان‌ها برای دستیابی به آن چه رنج‌ها کشیده‌اند و هنوز نیز سختی‌های بسیاری متحمل می‌شوند. ۳۰ سال پیش خمینی فرمان قتل‌عام زندانیان سیاسی را امضا کرد. تاریخ ما نقش خمینی و سایر بنیادگران اسلامی را در این جنایت علیه بشریت هرگز فراموش نخواهد کرد.»

 او ادامه داد: «سالگرد قتل‌‌عام زندانیان سیاسی، فرصتی است برای تمام ما که در رابطه با تاریخ خود و آنچه بر ما گذشته است در ارتباط با انسانی که می‌تواند به نام خدا یا مقدسی دیگر دست به نابودی زندگی بزند به اندیشه بنشینیم»

به گفته این نویسنده، محکومیت دیگران کافی نیست، اگر می‌خواهیم تاریخ تکرار نشود، باید بدانیم که مسئولیت برعهده تک تک ماست. انسان است که می‌تواند با انتخاب خود به این یا آن راه برود. انسان آزاد است و پس مسئول.

او افزود: «کسانی که با زندانیان چنان کردند می‌پنداشتند که برای خدا چنین می‌کنند. انسان همواره جنایت‌هایش را به نام ضرورتی زمینی یا آسمانی توجیه کرده است. جنایات فدائیان اسلام با قتل اندیشمند بزرگ ایران، احمد کسروی به دست نواب صفوی و یارانش شروع شد و در ادامه در تابستان ۶۷ به اوج خود رسید و هنوز هم ادامه دارد.»

دستمالچی گفت: «بدون عدالت هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند استوار بماند. درد و رنج ملت ما از این حکومت سرکوب و جنایت، کوهی است به بلندای کوه دماوند: رنج شهدای راه آزادی ما، رنج مجروحان و شکنجه‌شدگان ما، رنج توابان ما که مجبور شدند خلاف وجدان خود عمل کنند، رنج شلاق‌ها و بریدن اعضای بدن، رنج زندان، رنج دوری از عزیزان، رنج از دست دادن پدر و مادر یا فرزند، رنج آوارگی یا بی‌اطلاعی از آینده‌ای ناروشن، رنج تجاوزات، رنج محرومیت‌های حقوقی، رنج ترس از دستگیری، شکنجه و مرگ، رنج از دست دادن هر آنچه انسان با تلاش خود ساخته است، رنج مادری که هنوز هم نمی‌داند گور فرزندش کجاست.»

این کنشگر سیاسی افزود: «هیچ ملتی نمی‌تواند در کلیت خود، گناهکار یا بی‌گناه باشد. گناهکار یا بی‌گناه بودن نه دسته‌جمعی که مسئولیتی فردی است. پس هر یک از ما باید به اندیشه بنشیند که نقشش در این فاجعه ملی چیست، حتی اگر این نقش تنها در سکوت ما بوده باشد. همه ما از پیر و جوان یا زن و مرد از باخدا و بی‌خدا، از بهایی تا مسلمان، از مجاهد تا فدایی یا چپ و راست، از گناهکار یا بی‌گناه باید پاسخی برای این فاجعه ملی داشته باشیم. باید پیامدهای آن را بپذیریم و خود را در حادث شدن آن مسئول بدانیم. اما موضوع تنها بر سر فهم گذشته نیست. گذشته، غیرقابل تغییر است. برگشتنی نیست. پرسش این است که چگونه می‌توانیم از تکرار آن پیشگیری کنیم.»

به گفته دستمالچی، آشتی ملی ما بدون یادآوری، بدون بزرگداشت قربانیان، بدون عدالت ممکن نخواهد بود. با فراموشی نه تنها آشتی ملی ممکن نمی‌شود بل خطری برای آینده خواهد بود. نه باید فراموش کرد، نه باید بخشید و نه باید انتقام کور و شخصی گرفت. بل باید به اندیشه نشست و عاملان و آمران را شناخت، شناساند و خواهان اجرای عدالت بود. تا اجرای عدالت، باید مدعی این پرونده جنایت علیه بشریت ماند تا نه تنها مسئولان محاکمه شوند بلکه از قربانیان و بازماندگان آنها اعاده حیثیت و جبران خسارت شود.

در این مراسم، هر یک از سخنرانان در حرکتی نمادین، شاخه‌ای گل میخک قرمز به یاد جان‌باختگان سال ۶۷ به خاک خاوران تقدیم کردند. همچنین اعضای گروه رقص خورشید خانم به سرپرستی خانم آرام بیات از مونتریال و مرکز رقص نوجوانان میسی ساگا (Across the Floor Dance Centre) درخلال برنامه هنرنمایی کردند.