در ایران به راحتی می توان زندگی یک جوان را زیر و رو و ویران کرد. جوانی که از نخبه های دانشگاه شریف بوده، جوانی که در حال ادامه تحصیل در کانادا بوده، جوانی که با همسرش زندگی عاشقانه ای داشته، وقتی به ایران می رود تا پدر بیمارش را ملاقات کند دستگیر می شود، چون نرم افزاری که ساخته بوده یک نفر خریده و در تهیه یک سایت به قول آنها “مستهجن” استفاده کرده. مثل اینکه تو چاقویی بسازی و یک نفر به جای بریدن هندوانه با آن انسانی را بکشد و بعد بیایند چاقوساز را دستگیر کنند. سعید فقط کارش را که تهیه نرم افزار بوده انجام می داده ولی حالا بایستی گرفتار شود تا از او استفاده کنند. باید برایشان کار کند و رمز و راز کامپیوتر را یادشان دهد. به خانواده و همسرش فشار می آورند تا زندگی اش از هم بپاشد. پدرش می میرد و او نمی تواند بر مزارش حاضر شود.
سعید ۴۳ ساله است و از این مدت ۱۰ سالش را بدون یک روز مرخصی در زندان اوین گذرانده. یعنی جوانی که از ۳۳ سالگی در زندان است.
هشت سال پیش با همسر سعید گفت وگوی مفصلی کرده بودم، این بار به مناسبت ۴ اکتبر، سالگرد دهمین سال زندان سعید با مریم ملک پور خواهر او که ساکن ونکوور است و نازیلا نیک، از داوطلبان سازمان عفو بین الملل که در برگزاری کمپین های مختلف برای سعید فعالیت داشته، گفت وگو می کنم.
مریم جان در آغاز کمی از خودت بگو کی به کانادا آمدی و چه میکنی؟
ـ من در سال ۲۰۱۲ مجبور شدم به دلایل امنیتی ایران را ترک کنم. سپاه علیه من پرونده ای درست کرده بود به دلیل کمپینی که برای سعید راه اندازی کرده بودم و به دلیل مصاحبه هایی که با رسانه های غیر ایرانی داشتم.
من بدون هیچ ساپورتی و بدون اینکه بدانم چه آینده ای در انتظارم است، مجبور شدم خانواده ام و کسانی را که دوست دارم ترک کنم و به کانادا مهاجرت کنم.
دو سال اولی که در کانادا بودم حتی تماس تلفنی با سعید نداشتم به دلیل اینکه سعید در بند انفرادی بود و اجازه تماس با من را نداشت و می توانم بگویم که بدترین سال های زندگیم بود، چون نه شرایط اقامتم معلوم بود و نه کار درست و حسابی داشتم و نه خانواده و دوستی. الان شرایطم خیلی بهتر است و در یک شرکت ساختمانی در ونکوور مشغول به کار هستم و یک ماه پیش هم بالاخره شهروند کانادا شدم.
ضمن تبریک به خاطر شهروندی ات و خوشحال از اینکه زندگی ات سامان گرفته، آیا هیچ گشایشی در جهت بازنگری بر پرونده ی سعید مثل عفو، مرخصی و … پیش نیامده؟
ـ واقعیت این است که ما خیلی امید داشتیم که بعد از ۱۰ سال در زندان، مقامات ایران تجدید نظری در مورد وضعیت سعید داشته باشند.عفو مشروط شامل سعید می شود و ما امیدوار بودیم که این اتفاق بیفتد. برادر من ۱۰ سال است که در زندان است و حسن رفتار او حتی توسط رئیس زندان تایید کتبی شده است، ولی بعد از ماجرای وعده های توخالی مرخصی و سر دواندن خانواده، دیگر نمی دانم چه بگویم.
شما (خانواده) و دوستانش چه اقداماتی برای رهایی او کرده اید؟
ـ ما از همان سال ۲۰۰۸ که سعید دستگیر شد، شروع به کمپین برای او کردیم. اطلاع رسانی در مورد پرونده سعید قدم اول بود. اقدامات غیرقانونی زیادی در پرونده او اتفاق افتاده ـ غیر قانونی حتی بر مبنای قوانین خود جمهوری اسلامی. مثلا برادر من ۲ سال در بازداشت موقت بود که مخالف قوانین خود جمهوری اسلامی است، تحت شکنجه روحی و جسمی. قبل از این که دادگاهی برای سعید تشکیل شود و گناهکاری یا بیگناهی او در آن مطرح شود، تلویزیون جمهوری اسلامی اعترافات اجباری سعید را پخش می کند، آن هم در سومین روز فوت پدرم.
به هر شکل برادر من به اعدام محکوم شد. ما با دولت های مختلف از جمله دولت قبلی کانادا تماس گرفتیم. با چند تن از روحانیون در ایران تماس گرفتیم که فتوا دادند و اعلام کردند که حکم سعید نباید اعدام باشد. به اشخاص مختلف در ایران از جمله کسانی در سلسله مراتب حکومت مراجعه کردیم و بعضی از آنها واقعا کمک کردند. در نهایت با تلاش هایی این چنینی به علاوه کمپین های سازمانهای حقوق بشری مثل عفو بین الملل، فعالان مستقل مدنی و حقوق بشری و مردم عادی از سراسر دنیا از جمله کانادا، برادر من از کابوس اعدام رها شد، ولی خب الان باید بقیه عمرش را در زندان بگذراند. کار ما تمام نشده است.
من هفته گذشته در یک میزگرد در مورد زندانیهای دو تابعیتی در نیویورک به همراه خانواده های دیگر زندانیان، همزمان با مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کردم که جزییات آن به زودی منتشر خواهد شد.
آیا شما اجازه دارید با او تلفنی صحبت کنی؟
ـ بله. سعید میتواند به من زنگ بزند، هر بار بین ۲ تا ۵
دقیقه.
در آخرین مکالماتتان به چه موضوعی اشاره داشت؟
ـ بیشتر صحبتهای ما در مورد مسایل روزمره است چون مکالمات شنود میشود.
کلا روحیه سعید چگونه است؟
ـ سعید شخصیتی قوی دارد و سعی میکند روحیه خود را با کمک به دیگر همبندان بخصوص آنها که زبان فارسی نمیدانند و از قوانین ایران اطلاع کافی ندارند، حفظ کند. تا به حال دو زندانی (غیر سیاسی) از کشورهای آفریقایی به خاطر کمک های سعید آزاد شده اند. سعید به آنها کمک کرد که با کنسولگری های کشورهای متبوع خود تماس بگیرند، نامه بنویسند و غیره. هر دو آنها پس از آزادی با من تماس گرفتند و گفتند اگر سعید نبود، آنها هنوز در زندان بودند.
سعید همچنین در کارگاه زندان اوین کارهای معرق کاری میکند که نمونه ای از آن در برنامه “کارزار آزادی برای سعید ملک پور” در فوریه ۲۰۱۷ رونمایی شد.
از مردم چه انتظاری داری؟
ـ من از همه نهادهای حقوق بشری و مردم عادی می خواهم که سعید و دیگر زندانیانی را که به ناحق در بند هستند، فراموش نکنند. هر حرکت چه کوچک چه بزرگ در زمینه اطلاع رسانی، امضا نامه و طومار به مقامات ایران و کانادا و ….. کمک بزرگی است هم به زندانی که فراموش نشود و هم به خانواده او که بدانند تنها نیستند.
متاسفانه دولت کنونی کانادا تا به امروز در مورد قضیه سعید سکوت کرده و حتی یک بار هم اسم او را به صورت عمومی مطرح نکرده اند. این برای من بسیار ناامید کننده بود. همچنین تا به حال جوابی به درخواستهای مکررم برای ملاقات با وزیر امور خارجه نگرفته ام.
گفت وگو با نازیلا نیک درباره ی فعالیت های عفو بین الملل برای سعید ملکپور
نازیلا نیک به صورت داوطلب از سال ۲۰۰۶ با عفو بین الملل کانادا در کمپین ها و گروه های مختلف، و از سال ۲۰۱۰ به عنوان هماهنگ کننده مسایل مربوط با ایران در عفو بین الملل کانادا کماکان به صورت داوطلب همکاری میکند.
عفو بین الملل تا به حال کمپین های زیادی برای سعید داشته، می توانی ضمن نام بردن از همه کمپین ها، چند کمپین بزرگتر را مفصل تر توضیح دهی
ـ کمپین عفو بین الملل برای سعید اگر اشتباه نکنم از سال ۲۰۱۱ یا ۲۰۱۲ شروع شد. عفو بین الملل (مرکز) چندین “اقدام فوری” برای سعید صادر کرد بخصوص در زمانی که او در زیر سایه اعدام بود. در اکتبر ۲۰۱۶ و همزمان با هشتمین سالگرد دستگیری سعید، عفو بین الملل دوباره مطلب جدیدی در مورد سعید منتشر کرد که در کنار شرح دستگیری، بازداشت موقت، شکنجه و دادگاه سعید، خواستار آزادی فوری او، لغو حکم و تحقیق در مورد شکنجه هایی که سعید به طور مشروح در مورد آنها صحبت کرده بود، شد. همچنین از مردم عادی در سراسر دنیا درخواست کرد که با نامه نگاری به مقامات و غیره برای سعید ملک پور اقدام کنند.
عفو بین الملل کانادا هم به صورت مستمر در طول سالیان گذشته برای سعید در حد امکان فعالیت کرده است. بخشی از این اقدامات عمومی هستند مثل اطلاع رسانی در برنامه های مختلف، طومارنویسی و تشویق مردم به پیوستن به تقاضای ما برای آزادی سعید، نامه نویسی به مقامات کانادایی در دولت قبلی و فعلی، برنامه های همبستگی، طومار آنلاین، بلاگو غیره.
بخش دیگری که لزوما دیده نمیشود مثل صحبت با مقامات کانادایی در مورد سعید یا نامه به بعضی کشورهایی که با ایران در ارتباط هستند و ممکن است بتوانند از این رابطه برای مطرح کردن داستان سعید استفاده کنند، نیز جزو فعالیت های عفو بین الملل کاناداست.
این فعالیت ها به علاوه راه های جدید تا آزادی سعید ادامه خواهد داشت.
آیا از آن همه کارت نویسی و طومارنویسی و نامه نگاری هیچ نتیجه ای به دست آمد، اصولا شما انتظار نتیجه ای دارید یا فقط آگاهی پراکنی می کنید؟
ـ این سوالی است که از من و همکارانم زیاد پرسیده میشود.طبیعتا انتظار نتیجه مثبت از تمامی این فعالیت ها داریم. نتایجی هم در این راستا به دست آمده است هر چند که سرعت آنها همیشه مطلوب نیست. سعید حکم اعدام داشت. با فعالیت های گسترده در خارج ایران و فعالیت خانواده و وکلا در داخل ایران، این حکم لغو شد. در موارد مشابه ما تجربه حمید قاسمی شال، دیگر ایرانی-کانادایی را داریم که زیر حکم اعدام بود و با تلاشهای مداوم داخل و خارج ایران، آزاد و به کانادا برگشت. بعضی نتایج واضح تر و مهم تر هستند و بعضی در ظاهر ممکن است کم اهمیت به نظر آیند، ولی در بهبود شرایط شخص زندانی تاثیر مهمی دارند و قدمی هر چند کند ولی به جلو هستند. به عنوان مثال آقای محمدعلی طاهری (که عفو بین الملل کانادا برای او هم کمپین دارد) بعد از سالها انفرادی به بخش عمومی منتقل شد.
فعالیت حقوق بشری یک کار مستمر و نیازمند صبر، حوصله و کار مداوم است. این فعالیت ها در وهله اول کمک می کند که شخص زندانی یا یک مساله نقض حقوق بشر (به عنوان مثال اعدام) از یادها نرود. چه در وجدان عمومی جامعه و چه برای کسانی که عامل این نقض حقوق بشر هستند. هیچ حکومتی بر خلاف ادعاهای پرطمطراق، نمی تواند به کل به تصویرش در دنیا بی تفاوت باشد. کسانی که سعیدها را به زندان می اندازند، باید بدانند که سعیدها از یاد نرفته اند؛ که نهادی مثل عفو بین الملل که ۷ میلیون حمایت کننده در سراسر دنیا دارد، برای آزادی سعید فعالیت می کند؛ که مردم عادی کانادا و کشورهای دیگر از آنها و سیاستمداران کشورهای خود خواستار آزادی سعیدها هستند. فراموش شدن یک زندانی یکی از بدترین اتفاقاتی است که می تواند برای او بیفتد که کاملا هم مطلوب ناقضان حقوق بشر در سراسر دنیاست. کمپین مستمر به نوعی با این فراموشی مبارزه می کند. این مساله را بارها زندانیان سابق چه ایرانی و چه غیر ایرانی تایید کرده اند؛ از انرژی و امیدی که خبری از کمپینی در خارج زندان به آنها داده است و یا در مورد بهبود نسبی شرایطشان بعد از فعالیت های گسترده حقوق بشری نوشته اند. چند سال پیش شاخه فرانسوی زبان عفو بین الملل کانادا چند صد کارت پستال با پیام های همبستگی از کانادایی ها به سعید در زندان اوین ارسال کرد. مقامات زندان استثنائاً این کارت ها را به سعید نشان دادند و او باور نمی کرد که این همه آدم نه تنها او و رنج نامه او را می شناسند، بلکه برای او پیام امید و همبستگی فرستاده اند.
نکته آخر این که نباید فراموش کنیم که در مرکز همه این اخبار بد از زندان ها و دستگیری ها یک انسان نشسته است. کسی که خانواده و دوستانی دارد. خانواده سعید و سعیدها همراه او رنج کشیده اند و می کشند. کمپین ها و فعالیت های تک تک ما گواهی است بر اینکه زندانی و خانواده او تنها نیستند. اگر من یا عضوی از خانواده من این چنین به ناحق به زندان افتاده بودند، چنین حمایتی می توانست تاثیر غیر قابل انکاری در زندگی من داشته باشد. مساله ای که توسط خانواده هایی که ما با آن ها در تماس بوده ایم، به تکرار گفته و تایید شده است.
کار مستمر بخصوص در مورد کسی مثل سعید ملک پور حتی نقش مهم تری دارد. او در معرض خطر فراموش شدن است: محکوم به حبس ابد و ۱۰ سال در زندان بدون هیچ خبر جدید در وضعیتش. او متعلق به هیچ حزب و گروه سیاسی نیست و به همین خاطر خیلی از فعالان سیاسی در برابر بی عدالتی که بر او رفته، آن چنان که باید و شاید موضع نمی گیرند. اگر تغییری حاصل نشود، زندگی و آینده سعید در زندان اوین سپری خواهد شد. نمی توان از این داستان بدون تفاوت گذشت. نمی توان امید به آزادی او را از دست داد: برای تحقق عدالت هرچند دیرهنگام، برای خود سعید و سعیدها، و برای خانواده اش که حتی تصور آنچه بر آنها گذشته و می گذرد، از توان خارج است. هیچ حرکتی، هر چند کوچک بدون تاثیر نیست.
عفو بین الملل به مناسبت دهمین سال زندانی بودن سعید چه اقداماتی انجام داده یا می دهد؟
ـ در این سالگرد ناعادلانه ما کماکان و از طرق مختلف از مقامات ایران می خواهیم که سعید را فورا آزاد و حکم او را لغو کنند. ما از فعالان حقوق بشری و مردم عادی تقاضا داریم که صدای خود را به این کمپین اضافه کنند: با امضا کردن طومار عفو بین الملل ، نوشتن نامه به مقامات ایران، نوشتن به مقامات ایران در شبکه های مجازی مثل توییتر، ارسال پیام های همبستگی و غیره. ما شهروندان کانادایی می توانیم از نمایندگان خود در مجلس فدرال کانادا بخواهیم که سعید را فراموش نکنند و هر آنچه در توان دارند برای آزادی او به کار بگیرند. هر کسی هر جا که هست می تواند صدای سعید باشد. از همه می خواهیم که حداقل برای یک هفته صدای سعید باشند. فعالیت های پیشنهادی در این صفحه فیسبوک به روز میشود:
https://www.facebook.com/events/1923163467765413/
برای اطلاعات بیشتر از صفحات زیر دیدن کنید:
*در مورد فعالیت های عفو بین الملل کانادا در مورد ایران و کمک:
*گروه محلی عفو بین الملل در تورنتو که با تمرکز بر ایران برنامه هایی مثل نوروز (با هفت سین زندانیان سیاسی)، جمع آوری امضا و غیره را در تورنتو هماهنگ می کند:
Facebook: https://www.facebook.com/AitoIranActionCircle/
Twitter: https://twitter.com/aiiactoronto
*عفو بین الملل مرکز در مورد ایران:
Facebook: https://www.facebook.com/IranAmnestyInternational
Twitter: https://twitter.com/AmnestyIran