در گفتوگو با منصوره بهکیش، خواهر دو تن از قربانیان این اعدام ها که اکنون ساکن ایرلند است، درباره جزئیات خبر درگذشت خانم تاجبخش، دلیل برجسته بودن نام او در میان خانوادههای قربانیان و سرنوشت پیگیری پرونده معروف به کشتار ۶۷ پرسیدهایم.
خانم بهکیش، چطور از درگذشت مادر لطفی مطلع شدید؟
متأسفانه با خبر شدیم که مادر لطفی عزیزمان، مادر انوشیروان لطفی، عصر یکشنبه در بیمارستان طوس از میان ما رفتند. ایشان یک مقدار حالندار بودند و چندین روز در بیمارستان بستری بودند. فکر میکنم اول برای چکاپ رفته بودند اما یک مقدار ضعیف شده بودند. اجازه بدهید که جزئیات را خانواده دقیقتر بگویند. من هنوز در شوک هستم و باورم نمیشود. به جرئت میتوانم بگویم مادر لطفی یکی از تأثیرگذارترین مادران و خانوادههایی بود که فارغ از پسرش، خودش هم یک شخصیت بسیار مؤثر و بسیار شجاع و دلیر و شخصیتی بسیار تأثیرگذار برای جنبش دادخواهی بود که رفتنش ضایعه بزرگی است؛ برای همگی خانوادهها، دوستانش و تمامی کسانی که مادر را از نزدیک میشناسند و میدانند که مادر واقعاً در ایستادگی در برابر دشمنان بسیار مقاوم بود و در عشق به دوستان همچنان پیگیر و عاشقانه و مهربانانه عمل میکرد.
واقعاً برای من شخصیت تأثیرگذاری بود، به عنوان دوست و رفیق و مادر و همه چیز در ارتباط با جنبش دادخواهی. تسلیت میگویم و در غمشان شریک هستم. به خانواده خاوران، مادران و تمام کسانی که از نزدیک نفس به نفس با مادر بودند و وجود سرشار از عشق و شور، و خشمش را در برابر دشمنان حس کردند و واقعاً رفتنش خیلی تلخ است.
خانم بهکیش به چه دلیل نقش خانم فروغ تاجبخش در میان مادران و اعضای خانواده قربانیان اعدامهای سال ۱۳۶۷ که پیگیر روشنگری و دادخواهی پرونده آن هستند، به طور خاص تا این حد در زمان حیاتشان برجسته شده بود؟
انوشیروان قبل از آن کشتار سازمان یافته زندانیان سیاسی در سال ۶۷ ، در ششم خرداد ۶۷ اعدام شد. حکم اعدام داشت. و خب انوشیروان از زمان شاه زندان بود و یک چهره مقاوم بود. اما وقتی میگوییم مادر لطفی نه الزاماً به خاطر انوش، حالا مادر لطفی به این نام معروف است ولی فروغ تاجبخش یک شخصیت تأثیرگذاری بود. هم در زمان شاه و هم بعد از آن.این خانوادهها که از جلوی زندانها با هم جمع شدند، دوست شدند، رفیق شدند، همدم و همراه شدند در دورهها و گردهماییها و خاوران.
خاوران از سال ۶۰ خاوران شد. از زمان شاه و همین طور بعد که خانوادهها اضافه شدند کسی مادر را انتخاب نکرده بود، ولی مادر خودش اینقدر فعال بود و همه جا حضور داشت، تشویق میکرد، مراسم میگذاشت، اگر ممکن بود به هر دلیلی بعضی نتوانند، شرایط را فراهم میکرد. خیلی وقتها برای خانوادهها مراسم روز زن را مادر برگزار میکرد، با روحیه مادر بودنش مطلب مینوشت، سخنرانی میکرد و به همه عشق میداد. شور میداد و ایستادگی و مقاومت میداد. همه را تشویق میکرد. به خانواده ها سر می زد. واقعاً مستقل به خانواده ها سر می زد، به آن خانواده سر می زد، این مریض را بیمارستان میبرد.
ویژگی خاصی که داشتند با اینکه همیشه بیان میکردند انوش از سازمان اکثریت بود، ولی تفاوتی میان خانوادهها نمیگذاشتند که بچهشان از اکثریت است، اقلیت است، راه کارگر است، پیکار است، یا گروه های دیگر. یعنی واقعاً با تمام خانوادهها به یک شکل برخورد میکرد. به نظرم شاید موفقیت مادران خاوران بود که فارغ از بحثهای گروهی و سازمانی مسئله دادخواهی و همبستگی و با هم بودن را پیش می بردند.
مادر لطفی به خاطر نقش ویژه ای که داشت، زبان گویایی که داشت، آنچه بیان میکرد برجستهتر میشد.
با درگذشت خانم فروغ تاجبخش و درگذشت دیگر مادران که در این سالها یکی بعد از دیگری روی داده و آمدن اعضای بسیاری از این خانوادهها به خارج از کشور، سرنوشت پرونده کشتار ۶۷ چه میشود؟
مسئله دادخواهی فقط مسئله حقوقی نیست. برگزار کردن مراسم، رفتن به خاوران و سر زدن، همه اینها بخشی از دادخواهی است. فرهنگ دادخواهی و فرهنگ ایستادگی را ایجاد کردن و اصل دادخواهی که ما میخواهیم در آیندهای که بعد از این حکومت خواهد بود، و پرونده تمام دستاندرکاران این جنایت بررسی خواهد شد، و امیدواریم چنین باشد که بررسی شود و بنا به سهمی که در جنایتها داشتند مجازاتی برای آنها در نظر گرفته شود. برخی خانوادهها مخالفت اعدام دستاندرکاران این جنایت هستند، ولی به هر حال باید مجازات شوند و این در آینده خواهد بود.
مسئله اینجاست که دادخواهی با رفتن مادران تمام نمیشود و همسران، خواهران، برادران و بچهها هستند و خیلی پیگیرتر از گذشته. ولی رفتن مادرانی که با تمام وجودشان در آن سالها ایستادگی کردند؛ سالهای بسیار سختی که تنها بودیم. از صمیم قلب میگویم که جایشان خالی است و هیچ چیزی شاید نتواند جای آنها را پر کند.