کوثر آل على

خبر کوتاه بود: یک نهاد نظامی شبانه با استفاده از بلدوزر بقایای قصر”شیخ خزعل” در “فیلیه” محمره را با خاک یکسان کرد.

متولی سازمان میراث فرهنگی در مصاحبه با بخش خبری ساعت ۲۰:۳۰ تلویزیون جمهوری اسلامی ضمن تایید خبر و اعتراض به نهاد مذکور از طرح شکایت علیه این نهاد پرده برداشت.

صرف نظر از آنچه که به عنوان مستمسک برای زنده به گور نمودن هویت ملی عرب ها در ایران توسط حکومت ناسیونال شوونیست و سرداران سپاه پاسداران عنوان می  شود، بررسی ابعاد هجوم فرهنگی، نظامی و اقتصادی به مردم بی دفاع عرب، برای روشنفکران، فعالان حقوق بشر و مبارزان سیاسی فارس ضرورتی انکار ناپذیر دارد. با این کار، علل آنچه که هم اکنون جانشینان خلف سردار سپه یعنی سردار باقرزاده و سردار غلامعلی رشید و دیگران در حال انجام آن اند بر همگان روشن خواهد شد. 

پس از پایان جنگ هشت ساله بین نظام جمهوری اسلامی ایران و نظام سابق حاکم بر عراق که مهمترین نعمت! آن برای رهبران نظام اسلامی، اجبار به مهاجرت، بی خانمانی و نابودی هویت بخش بزرگی از مردم عرب بود، نهادهای اقتصادی سیاسی و فرهنگی بی شماری همچون علف هرز و نی زار باتلاقها در منطقه عربستان (خوزستان رسمی) روییدند که با نام های مجعول(۱)و غالبا بازمانده از ایده های ناسیونال شوونیستی رژیم پهلوی شروع به فعالیت کردند تا در غیاب ساکنان و مالکان اصلی نخلستان های سوخته، بناهای تخریب شده و زمین های زراعی،  متولی به اصطلاح امور توسعه و بازسازی (۲)مناطق تخریب شده ناشی از جنگ باشند.

مردم عرب محمره (خرمشهر) و عبادان(آبادان)که از دشواری های سخت زندگی در غربت،  بی خانمانی، بیکاری وتحقیر در رنج بودند و غالبا در اردوگاه های فاقد امکانات اولیه زندگی می کردند بلافاصله پس از اعلام پذیرش قطعنامه۵۹۸ به موطن خود بازگشتند، اما راه بازگشت مردم به روستاهای”حد”، “خمیسه.یوگه”، “نهریوسف”، “سعیدان”، “شاخوره”، “مچری”، “خیین” و “فیلیه” بسته بود و هنوز هم به سبب  سیاست های پاکسازی نژادی و به قصد نابودی هویت مردم عرب، بسته است. چرا که سرداران جنگ طلب در ابتدا با امید به شعله ور شدن جنگی دیگر از پاکسازی این مناطق از انواع مین ها و سایر بقایای درگیری های نظامی خودداری کردند و در حال حاضر هر یک از سرداران سپاه مدعی مالکیت قسمتی از آن هستند.

سردار باقرزاده که عنوان پر افتخار! دامادی آقای خامنه ای را یدک می کشد با مسئولیت میراث فرهنگی دفاع مقدس مدعی مالکیت همه زمین هایی است که به نوعی با جنگ در ارتباط بودند. وی خواهان پاکسازی اراضی از هرگونه آلودگی امور دنیوی است!؟ در مقابل سرداران ملبس به لباس مقدس منطقه آزاد تجاری “اروند”! با استفاده از قوانین لجام گسیخته تجارت آزاد جان و مال و هویت مردم عرب را هدف گرفته اند.

این نهادهای خلق الساعه که آزمندانه سودای بلعیدن اراضی و املاک مردم را در سر داشته اند  و با تأسی از اشغالگران صهیونیست از احداث شهرک هایی با هدف فارسیزاسیون منطقه نیز ابایی نداشته اند.

بازگشت تدریجی مردم به شهرهای ویران محمره (خرمشهر) و عبادان (ابادان) که تا به امروز خبری از بازسازی آنها نیست (۳) لاجرم سکونت آنان را در خرابه های بازمانده از جنگ و حاشیه شهرها به دنبال داشت. تنگناهای ناشی از این نوع زندگی و احساس تحقیر مداوم قومی در میان خیل بیکاران جوان(۴) همراه با موج هویت خواهی و مساوات طلبی باعث گردید تا مردم از فروش زمین ها و املاک خود به سرداران نه تنها خودداری نمایند، بلکه دکه های فلافل فروشی خود را به نام روستاهایشان نامگذاری کنند(۵).

راقم این سطور فرزند محمره است و سالهای اخیر را در منطقه گذرانده و این فجایع را به رای عین دیده و امیدوار است در آینده بخش بخش آنچه روایت شد مفصلا شرح دهد.

 

چرا قصر فیلیه؟ چرا قلع و قمع؟

آنچه را که بعضی ها اخیراً شرمگینانه “بناهای زیبای دوره قاجار” معرفی نمودند متعلق به دوران حکومت خاندان آل جابر(شیخ جابر و فرزندانش مزعل و خزعل) است و در اوایل قرن بیستم میلادی در روستای فیلیه مشرف بر ساحل زیبای شط العرب بنا گردید و به قصر فیلیه معروف بود.

بنای مذکور صرفاً برای سکونت حکام نبود، بلکه در واقع دارالاماره یا ساختمان اداری امارت عربستان بود که از دوره صفویان تا سال ۱۹۲۵ میلادی نام منطقه ای بوده که خوزستان فعلی بخشی از آن بوده است.

 این بنای تاریخی در نزدیکی اداره گمرک واقع شده بود و یکی از مهمترین کارهایی که با استفاده از آن صورت می گرفت نظارت بر صادرات و واردات خصوصاً صادرات خرما بوده است. صادرات خرما در دوران شیخ خزعل به قدری رونق داشت که او را ـ به گفته احمد کسروی ـ ملک التمر(پادشاه خرما) می نامیدند.

مدرسه ای نیز در بخشی از عمارت واقع بود و دانش آموزان از روستاهای اطراف برای تحصیل به قصر فیلیه می آمدند.(۶)

قاچاقچیان، راهزنان و دزدان دراین محل محاکمه و در صورت محکومیت در همین مکان  زندانی می شدند.(۷)

در کتب تاریخی اشارات فراوان به دیدارها وگفتگوهای حاکمان عربستان با سفرا و مهمانان خارجی شده است.

نکته آخر اینکه این عمارت، نماد و نشانه ی حاکمیت سیاسی و سیادت بر مرزهای آبی منطقه یعنی آبراه شط العرب تا خلیج بوده است. در دوران شیخ خزعل، کشتی های خارجی(کشتی های انگلیسی و نیز کشتی های هندی) هنگام عبور از روبروی قصر فیلیه،  تیر توپ هوایی شلیک می کردند و پرچم خود را به علامت احترام پایین می کشیدند.

حال با کمی تأمل اوضاع فعلی بندر و گمرک محمره(خرمشهر) را با این گذشته نود ساله مقایسه کنید. هر روز خبر ازکشف باندی مرتبط با حاکمیت اسلامی در جعل اسناد، اختلاس، کلاه برداری، ترخیص کالای غیر مجاز به گوش می رسد. به طوری که آخرین باند کشف شده در گمرک محمره میلیون ها دلار با استفاده از اسناد جعلی و بدون آنکه کالایی وارد یا صادر گردد از بانک ها اختلاس کرد. این البته به لطف مدیریت سردارانی است که قدرت بلامنازع اداره امور منطقه را در اختیار دارند و می توانند شبانه با بلدوزر به تاریخ فرهنگ و هویت ملتی حمله نمایند و کسی را یارای جلوگیری نباشد.

در سال های اخیر با به راه اندازی پروژه پارس جنوبی در منطقه عسلویه و نخل تقی(بومیان این مناطق نیز عرب هستند) بخشی از عملیات پشتیبانی پروژه در محمره و تحت نام شرکت تاسیسات دریایی ایران صورت می گرفت.

عملیات بارگیری لوله های این پروژه، که ابعاد بین المللی داشته و تحت نظارت شرکتهای خارجی صورت می گیرد، در چند متری قصر فیلیه (قصر شیخ خزعل) جریان دارد. کارشناسان خارجی را که در آنجا مشغول کار بودند متوجه خرابه هایی در آن سوی محل تردد شناورها می نمود که در لابلای نیزارها و علف های هرز، لبخند تمسخرآمیزی به قدرت سرداران می زد. این خرابه های همچنان پابرجا همانا باقی مانده های قصر شیخ خزعل بودند.(۸)

 آری آنچه را که سردار سپه در نابودی تاریخ، فرهنگ و هویت مردم عرب در ایران نتوانست به انجام رساند ماموریتی است که سردار باقرزاده و غلام علی رشید و امیر دریادار شمخانی و… به عهده گرفته اند تا ضمن غارت منابع و ثروت این سرزمین به نابودی فرهنگ، تاریخ و هویت اصحاب واقعی آن خطه بپردازند، غافل از آنکه هویت این سرزمین در نخل های سر افراز و سربلند، در شطوط اربعه (رودهای چهارگانه) در “هوسه”ها و “موال”ها و “بوذیه”ها (۹) در سینه های مردم عرب زنده و جاری است و چنین اعمالی آب در هاون کوبیدن است چرا که مردم عرب محمره، اهواز، عبادان، فلاحیه، خفاجیه، معشور، جراحی، هندیان و… امروز بهتر از دیروز به هویت خود آگاهند و نعره های بلدوزرهای سرداران جنگ طلب و ناسیونال شووینیست های مذهبی را به سخره می گیرند.

 

پانویس ها:

 ۱ـ منطقه آزاد تجاری اروند، تعاونی های ایثارگران و سازمان میراث فرهنگی دفاع مقدس

۲ـ پرونده اختلاس و دزدی های ستاد بازسازی محمره (خرمشهر) پس از سالها هنوز مفتوح است.

۳ـ شهردار محمره (خرمشهر) در پاسخ به سئوال روزنامه ها در خصوص نداشتن تابلو خیابان ها در سال۱۳۸۸ گفت: در شهر دیوار سالمی برای نصب تابلو نام خیابان نداریم.

۴ـ در آخرین سفر احمدی نژاد به محمره در سوم خرداد ۱۳۸۹ مردم در پاسخ به یاوه گویی های او با شعار بیکاری/ بیکاری/ بیکاری سخنرانی او را ناتمام گذاشتند.

۵ـ دکه فلافل فروشی یوگا که بی بی سی فارسی درباره آن گزارش مفصلی پخش کرد.

۶ـ دراین مدرسه علاوه بر زبان عربی، زبان فارسی نیز تدریس می شد.

۷ـ یکی از قاچاقچیان محبوس در این محل پس از سقوط شیخ خزعل از ارکان تقویت سلطه رضاخانی گردید وی در دهه ۵۰ شمسی در تهران درگذشت.

۸ـ من به چشم دیدم نروژی ها و هلندی ها با مشاهده خرابه های قصر شیخ خزعل کار را فراموش کرده، دوان دوان با دوربین عکاسی و گوشی موبایل عکس می گرفتند و از نام و تاریخچه قصر سئوال می کردند.

۹ـ گونه هایی از شعر و موسیقی مردم عرب در ایران.