چنان دان که شاهَی و پیغمبری دو گوهر بود در یک انگشتری
دین برای پادشاهان مشروعیت بخش به شمار می آمد. با به رسمیت شناخته شدن تشیع دوازده امامی در ایران، منبع مشروعیت برخی از پادشاهان از خدا به امامان شیعه انتقال یافت. در این مورد صفویان ادعا داشتند که از دودمان امام موسی کاظم امام هفتم شیعیان اند. در دوره قاجار مشروعیت صفوی که از خویشاوندی با امامان حاصل میشد جای خود را به مشروعیتی داد که از سوی برخی از فقهای مدعی «نیابت عام» به دست میآمد.
البته در این میان پادشاهانی (نظیر نادرشاه) مشروعیتشان را بی نیاز از تایید علمای دینی با زور شمشیر به دست آوردند.
علما و پادشاهان در دوران پساصفوی با فراز و نشیب فراوان به دو قدرت رقیب و در عین حال مدافع یکدیگر تبدیل شدند. پادشاهان به مشروعیت بخشی علمای دینی نیاز داشتند و فقها به قدرت مرکزی دولت که از هرج و مرج جلوگیری می کرد و اجرای حدود شرعی را امکان پذیر می ساخت. فقها در عین حال قدرت های غیر دینی شیعه را غاصب و خود را مستحق حکمرانی می دانستند.
در این دوران استبداد سلطنتی کشور را کاملا در ید قدرت فردی داشت که مشارکت ملت در تعیین سرنوشت خویش را با موانعی بس بزرگ روبرو گردانید. از سوی دیگر دخالت متولیان دین در دولت و سیاست و کارشکنی آنان در اجرای اصلاحات ایران را در عقب ماندگی و فساد ساختاری نگه داشت. نویسنده در دوازده فصل این کتاب پس از واکاوی گفتمان سکولاریسم به بررسی کارنامه استبداد سلطنتی و متولیان دین از دوره صفویه تا استقرار حکومت دینی در ایران می پردازد و زیان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از دخالت دین در دولت را برملا می سازد. افزون برین تحولات دوران چهل ساله حکومت دینی در ایران بررسی شده که به رشد گرایش های سکولاریستی در ایران انجامیده است. برای دسترسی به نسخه رایگان این کتاب بدون محدودیت های کپی رایت در اینجا کلیک کنید: فراز و فرود جدایی دین از دولت در ایران
در صورت تمایل می توانید نسخه کاغذی این کتاب را با وارد کردن نام نویسنده (Mahmood Rowghani) در کتاب فروشی مجازی آمازون در کشورهای مختلف نهیه نمایید. به امید روزهای بهتر در ایران