گزارش رابرت مولر، دادستان ویژه بدون ابهام است و هرگونه نظریه وجود توطئه که دونالد ترامپ را عروسک خیمه شب بازی روسیه معرفی کند را قویا رد می کند. هیچ مدرکی درمورد تبانی بین مسکو و اردوگاه جمهوری خواه برای دستبرد زدن به گروه کارزار انتخاباتی خانم هیلاری کلینتون درسال ٢٠١۶ وجود ندارد. هیچ سندی نیز برای تقویت اتهام های وجود رابطه بین مشاوران مختلف آقای ترامپ و اشخاصی، روس یا غیر روس، که وابستگی به کرملن داشته باشند موجود نیست.

آقای مولر در گزارش خود اعتبار اسنادی که می بایست نظریه توطئه روسیه را اثبات می کردند را نفی کرده است: دیدار در برج ترامپ در ژوئن ٢٠١۶؛ همکاری آقای پل مانافورت، مدیر کارزار انتخاباتی نامزد میلیاردر و آقای کنستانتین کیلیمنیک، یک مشاور سیاسی؛ گفتگوهای (ضبط شده) مایکل فلین، ژنرال پیشین، حمایت از آقای ترامپ توسط سفیر روسیه و بسیاری چیزهای دیگر، آقای مولر را به این نتیجه گیری رسانده که: «به طور قطع، تحقیقات به این نتیجه نرسید که گروه کارزار انتخاباتی [آقای ترامپ] به هماهنگی یا دسیسه چینی با دولت روسیه درچهارچوب فعالیت هایی با هدف دخالت در انتخابات پرداخته است. بنابراین، چنین سناریویی سراپا ساختگی بوده و هیچ شهروند آمریکایی به خاطر توطئه با روسیه در زمان انتخابات ریاست جمهوری درسال ٢٠١۶ تحت تعقیب قرار نخواهد گرفت.»

این امر برای سران حزب دموکرات ناخوشایند بود، تحقیقاتی که بنابرگفته خانم جنیفر پالمیری، مشاور پیشین کارزار خانم کلینتون «دائمی و اساسی» بود، به یک هدیه به کارزار تجدید انتخاب آقای ترامپ تبدیل شد. ترجیع بند «تبانی ای درکار نیست» رئیس جمهوری، که مدتی طولانی توسط اپوزیسیون و رسانه های دموکرات به استهزا گرفته می شد، اکنون توسط آقای مولر، قهرمان «مقاومت ضد ترامپ» اعتبار یافته است.

به علاوه، این امر موجب از بین رفتن وقت و نیروئی قابل ملاحظه ازسوی مخالفان رئیس جمهوری شد. نخستین هفته های دوره ریاست جمهوری ترامپ، با بسیج مهم زنان و دیگران علیه فرمان ممنوعیت ورود اتباع کشورهای خارجی دارای اکثریت مسلمان همراه بود که روزنه های امیدی پدید آورد. اما این دورخیزها به سرعت فروکش کرد و دموکرات ها به جای ساختن یک جنبش قادر به اعتراض به سیاست های ساکن جدید کاخ سفید، ترجیح دادند که به سرهم کردن نظریه ای، که بیشتر می تواند دستمایه یک داستان جاسوسی باشد، بپردازند.

نقش فعال دستگاه های مخفی

از این راهبرد یقینا کسانی سود بردند که در عرصه های تلویزیونی به شهرت دست یافتند. آقای آدام شیف، نماینده منتخب کالیفرنیا در مجلس نمایندگان، مکرر اعلام کرد که آقای مولر سرانجام ترامپ را مجرم خواهد شناخت. او به ویژه تاکید کرد که شخصا «مدارک غیرمستقیم [تبانی]» را دیده است. سرسختی او در دفاع از نظریه توطئه با روسیه موجب شد که برخی از روزنامه نگاران به او لقب «بدترین کابوس ترامپ» بدهند و این در زمانی بود که او به نفع افزایش بودجه نظامی و گسترش قدرت بازرسی رئیس جمهوری رأی داده بود و از سیاست ترامپ درقبال ونزوئلا حمایت بی قید و شرط می کرد.

رابرت مولر

«روسیه گیت» چنان بر روح و ذهن دموکرات ها چیره شده بود که تعداد زیادی از آنها، با سروصدای زیاد، علیه برکناری جفرسون (جف) سشنز، وزیر دادگستری که یک راست افراطی شناخته شده به خاطر گذشته نژادپرستانه اش بود اعتراض کردند. آقای ترامپ سشنز را به عدم وفاداری به خود متهم می کرد. دموکرات ها به میزانی خیلی کمتر علیه اصلاح مالیاتی رئیس جمهوری (انتقال بی سابقه ثروت به نفع ثروتمندان)، علیه نقض وعده ها در مورد بیمه های درمانی آقای باراک اوباما، یا علیه خارج شدن ایالات متحده از توافق اقلیمی پاریس و توافق هسته ای ایران اعتراض کردند. برخی پیش بینی می کردند که، پس از برکناری آقای سشنز، آقای مولر هم همان سرنوشت را خواهد یافت. آنها اشتباه کردند. البته، آقای ترامپ مرتب روی توییتر تحقیقات دادستان را زیر مهمیز انتقاد می گرفت، اما وکلای رئیس جمهوری، بنابر گفته آقای کنت استار، دادستان ویژه پیشین مامور تحقیق در مورد دروغ های بیل کلینتون در رسوایی های جنسی، راهبرد «همکاری در حد بی سابقه» را برگزیدند و بیش از بیست هزار صفحه سند ارایه و دهها شاهد معرفی کردند.

ماجرای ساختگی «روسیه گیت» به یکی دیگر از عناصر گفتمان آقای ترامپ، که رسانه های بزرگ آمریکایی را به عنوان منابع عمده «اخبار جعلی» معرفی می کند، اعتبار بخشید. در مدتی بیش از دو سال، راشل مادو، یک مجری زن مشهور شبکه تلویزیونی ام اس ان بی سی ذهن بینندگان تلویزیون را با مالیخولیایی که درخور تاریک ترین خطوط آنلاین است پرکرد و این کار را با ابزارسازی از یک شبکه دایمی خبر انجام داد. از دید این روزنامه نگار، اقتدار آقای پوتین حتی از محدوده کاخ سفید فراتر می رفت و به گفته او روسیه، درجریان رخ دادن یک موج سرما، تهدید کرده بود که برق میلیون ها آمریکایی را، به بهای خطر کشته شدن آنها، قطع کند.

این ناکامی سیاسی- رسانه ای شباهت هایی تکان دهنده با کارزار تبلیغاتی ای دارد که منجر به جنگ عراق شد. هنگامی که اکثریت قریب به اتفاق رسانه ها، برخلاف واقع، صدام حسین رئیس جمهوری عراق را به داشتن سلاح های کشتار جمعی و داشتن رابطه با القاعده متهم کردند.

در اینجا نیز، دستگاه های مخقی نقشی فعال بازی کردند. به عنوان نمونه، در اکتبر سال ٢٠١۶، اف بی آی خواستار صدور حکم تفتیش درمورد آقای کارتر پیج، عضو پیشین کارزار انتخاباتی آقای ترامپ شد. انگیزه این درخواست این بود که: «تلاش های [روسیه] با آقای پیج و شاید برخی افراد دیگر [در کارزار آقای ترامپ] هماهنگ بوده است (١)». دلیل اصلی این تاکید کاوش در «پرونده استیل» بود که مجموعه ای از اسناد بوداری را در بر می گرفت که توسط کریستفر استیل، مامور دستگاه های اطلاعاتی بریتانیا به هزینه اپوزیسیون دموکرات جمع آوری شده بود. اف بی آی، برای توجیه درخواست خود این گزارش را یک «منبع دست اول» و «معتبر» توصیف می کرد. با قایل شدن اعتبار برای این متن که از فرضیه توطئه ای دیرپا و سطح بالا بین آقای ترامپ و کرملن حمایت می کرد، اف بی آی خود را مسخره خاص و عام کرد.

همچنین، مسئولان اطلاعاتی با انتقال اطلاعات ناشناس، و گاه جعلی، به روزنامه نگاران معتبر، به شایعات وجود تبانی دامن زدند. برجسته ترین نمونه در فوریه ٢٠١٧ بود که نیویورک تایمز نوشت که بازرسان آمریکایی به «مدارک و شنودهای تلفنی»ای دست یافته اند که ثابت می کند نزدیکان آقای ترامپ «تماس هایی مکرر با ماموران اطلاعاتی روس درسال پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری» (٢) داشته اند. چهارماه بعد، آقای جیمز کومی، رئیس وقت اف بی آی در برابر سنا پذیرفت که «این امر صحت نداشته است». اما همچنان این انتظار وجود دارد که این نشریه نیویورکی اشتباه خود را تصحیح کند.

نقطه اشتراک دیگر با جنگ عراق خود شخصیت های آن هستند. آقای جان برنن، رئیس سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) در دوره ریاست جمهوری آقای اوباما، کمی پیش از اشغال عراق، سمتی مهم در این سازمان داشت. او به مبالغه های مافوق های خود برای وارد شدن به جنگ هیچ اعتراضی نکرد. آقای جان برنن، به اعتراف خودش نقشی بزرگ در آغاز تحقیق درباره رابطه بین آقای ترامپ و روسیه بازی کرد. او حتی پس از آن که سمت خود را در ژانویه ٢٠١٧ ترک کرد، به ویژه به عنوان تحلیل گر شبکه ام اس ان بی سی، اتهامات در مورد تبانی را تکرار می کرد. او از این تریبون معتبر، رئیس جمهوری آمریکا را «خائن (…) دست نشانده پوتین» توصیف می کرد. در ماه مارس گذشته، رئیس پیشین «سیا» هنوز جرئت می کرد پیش بینی کند که موجی از اتهامات دایره نزدیکان آقای ترامپ را دربرخواهد گرفت. با انتشار گزارش مولر و نقش برآب شدن پیشگویی های آقای برنن، او لحن خود را عوض کرد. او در شبکه ام اس ان بی سی در ٢۶ مارس ٢٠١٩ گفت: «شاید من اطلاعات نادرست دریافت کرده باشم، اما تصور می کنم چیزهایی بیش از آن که واقعا وجود داشت پرورانده بودم.»

در اکتبر ٢٠٠٣، دولت آقای جرج دبلیو بوش به زحمت می توانست توضیح دهد که چرا هنوز نتوانسته سلاح های کشتار جمعی را بیابد. آقای جیمز کلاپر، رئیس موسسه ملی تصویربرداری و نقشه کشی تاکید می کرد که تصویربرداری ماهواره ای به صورتی «تردید ناپذیر» (٣) نشان داده که سلاح های غیرقانونی به سوریه جابجا شده است. او که در دوره ریاست جمهوری آقای اوباما به ریاست «سیا» رسید، بعد از آن تبدیل به تحلیل گر «روسیه گیت» برای شبکه خبری کابلی (سی ان ان) شد. او در ماه مه ٢٠١٧ می گفت: «روس ها، تقریبا به طور ذاتی مستعد یارگیری، نفوذ، کسب امتیاز و اموری از این قبیل هستند؛ اینها روش های خاص روس ها است.» (۴)

«من از روس ها متنفرم»

اظهارنظرهای هذیان آلودی وجود دارد که گویای وضعیت روحی کسانی است که به موضوع ترامپ – روسیه می پردازند. خانم لیزا پیج، حقوق دان اف بی آی، در نشست کنگره در ١٣ و ١۶ ژوییه ٢٠١٨ گفت: «من از روس ها متنفرم. فکر می کنم که با توجه به ایده آل های غربی، آنچه که ما هستیم و آنچه که به عنوان آمریکایی از آن دفاع می کنیم، روسیه تهدیدی مهم برای شیوه زندگی ما است». او در زمانی که کار تحقیق اف بی آی در مورد روابط بین کارزار انتخاباتی آقای ترامپ و کرملن را انجام می داد از ماموری به نام پیتر استروزسک متنی با گویشی نه چندان زیبا دریافت کرد: «روس های کثیف… نفرت انگیز. من از آنها متنفرم… این وحشی های متقلب اغتشاش گر. در سیاست، ورزش و همه جا. خوشبختانه من در اردوی ایالات متحده هستم». با تاباندن نور بر این نفرت و بدخواهی، می توان فهمید چرا داوری های خیرخواهانه آقای ترامپ نسبت به آقای پوتین درطول مبارزات انتخاباتی ٢٠١۶ موجب نگرانی و شگفت زدگی بسیاری از مسئولان بلندپایه تا حدی شده که آنها را به گشودن پرونده تحقیق واداشته است. ١١ ژانویه گذشته نیویورک تایمز افشا کرد که اف بی آی دست به تحقیق دیگری در ماه مه ٢٠١٧ زده تا مشخص کند آیا آقای ترامپ «به دستور روسیه علیه منافع آمریکا اقدام می کرده است.»

در این مقاله هیچ اشاره ای به عناصری که می توانسته مبنای بیم های اف بی آی باشد نشده است. در این مقاله فقط می فهمیم که «وضعیت و شرایط» اف بی آی را نگران کرده و «آقای ترامپ توجه ماموران ضدجاسوسی اف بی آی را زمانی جلب کرده که روسیه را به دستبرد زدن به مکاتبات رقیب خود در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در ژوئیه ٢٠١۶ دعوت کرد. او درطول مبارزات خود از انتقاد از روسیه خودداری کرد و به تملق گویی از ولادیمیر پوتین پرداخت. بازرسان تحت تاثیر این نکته نیز قرار گرفتند که حزب جمهوری خواه برنامه گفتگوهای خود در مورد بحران اوکراین را در مسیری جهت داد که به نظر می آمد به نفع روسیه باشد». به این ترتیب، اف بی آی تحقیق فوق العاده را در مورد رئیس جمهوری ایالات متحده آغاز کرد که مبنای آن تفسیرهای بدخواهانه از رویدادهای عمومی بود. آنچه که آقای ترامپ در ژوئیه ٢٠١۶ گفته بود یک شوخی بود و تاثیری بر بحران کریمه نداشت و به خلاف رئیس جمهوری پیشین، او به اوکراین سلاح فروخت. به علاوه، اگر تحقیق کردن درباره او به خاطر «خودداری از انتقاد از روسیه در مبارزات انتخاباتی» و «تملق گویی از ولادیمیر پوتین» کار مشروعی بود، چرا نباید همین کار را در مورد رهبران اسرائیل و عربستان را انجام داد؟

با این همه، جعلیات انجام شده در این مورد تفاوتی بزرگ با موضوع جنگ با عراق دارد. حمایت از این درگیری بی تردید ازسوی دو حزب بود. در نتیجه، هیچ رهبر سیاسی و روزنامه نگاری به خاطر عوارض آن دروغگویی ها مجازات نشد؛ بلکه برخی حتی ارتقا مقام هم یافتند. برعکس، «روسیه گیت» موضوعی به شدت یک سویه است. اکنون که آقای مولر گزارش خود را به پایان رسانده، آقای ترامپ به تهاجم پرداخته است.

با این حال، زمانی که موضوع برسر شیطان سازی از روسیه باشد، احتمالا هر دو حزب جبهه مشترک تشکیل می دهند. درحالی که «روسیه گیت» ذهن دموکرات ها را مشغول کرده بود، مسئولان جمهوری خواه وابسته به پنتاگون و دستگاه های اطلاعاتی، به شدت تنش زدایی در روابط با مسکو را رد می کردند. به لطف این موضوع، رهبران سیاسی همه جناح ها جاه طلبی های نظامی خود را تحت پوشش دفاع از میهن مشروعیت می بخشند. این صحنه جدید جنگ سرد به یکباره تنش ها را بالا می برد، بدون آن که چشم انداز راه حلی داشته باشد.

سخن کوتاه، «روسیه گیت» به معنای واقعی کلمه یک رسوایی نیست، بلکه بیانگر منافع محافل نیرومندی است که آن را تغذیه کرده اند. این محصول طبیعی یک نظام سیاسی – رسانه ای است که در آن اولویت های دوجناح اصلی تبیین می شود: دموکرات ها و جمهوری خواهان، و یا، در حد گسترده تر، آنها که مدعی پیشرو بودن هستند و محافظه کاران واقعی. بنابراین، می توان آن را عوارض بیماری خاص دارندگان امتیازها دانست.

ناکامی «روسیه گیت» نشانگر فاجعه ای دوگانه است: یک رئیس جمهوری خودبزرگ بین که مورد اعتراض اپوزیسیونی مالیخولیایی قرار دارد که هر یک به دلایل و شیوه های خاص خود شهروندان را دچار اشتباه می کنند. اپوزیسیون، رودررو با آقای ترامپ تنها یک کار می تواند بکند و آن «ایستادگی» در برابر واقعیت انتخاب شدن او است. این انکار مانع از بسیج کارآمد شهروندانی می شود که سیاست های کاخ سفید را شکل می دهند و نسبت به ادعای تبانی کاملا بی اعتنا هستند. اما، این خیره سری دموکرات ها موجب تقویت وفاداری در جناح هواداران ترامپ نیز شده است. ابزارسازی هوادارانه از بازرسی های فدرال امکان موقعیت های بسیاری برای بهره برداری از شکایت های سنتی جمهوری خواهان دربرابر نخبگان بریده از مردمی را داده که می کوشند اراده آنها را از بین ببرند.

به این ترتیب، «روسیه گیت» بحران تعهد دموکراتیکی که آمریکا دستخوش آن است را بیشتر کرده، به ملی گرایی افراطی دامن زده، انشقاق های حزبی را افزوده و عوامل زیانبار نظام آمریکا – دستگاه های اطلاعاتی، به ویژه آنهایی که توانسته اند خود را به عنوان تضمین کننده آزادی بنمایانند – را به اوج رسانده است. فروپاشی نظریه توطئه روسیه موجب ناخشنودی دشمنان آقای ترامپ شده، ولی روزنه امیدی نیز پدیدآورده و اکنون که شبح تبانی محو شده، اگر آنها بپذیرند که چهره های بلندپایه اردوگاه خودشان، آگاهانه به رای دهندگان دروغ گفته اند، دموکرات ها می توانند از نو با برخی از واقعیت های جامعه آمریکا که بیش از دو سال است از آنها ناآگاهند، پیوند برقرار کنند.

۱- Cité dans David Shepardson, « FBI releases documents on former Trump adviser surveillance », Reuters, 22 juillet 2018

۲- Michael S. Schmidt, Mark Mazzetti et Matt Apuzzo, « Trump campaign aides had repeated contacts with Russian intelligence », The New York Times, 14 février 2017

۳- Douglas Jehl, « The struggle for Iraq : Weapons search ; Iraqis removed arms material, US aide says », The New York Times, 29 octobre 2003

۴- « Meet the press », NBC News, 28 mai 2017

برگرفته از لوموند دیپلماتیک

نویسنده: Aaron Maté