حسن زرهی
از رهبر رژیم گرفته تا آیت الله جنتی، مدام در بوق و کرنا می کوبیدند، و در نمازهای جمعه و هر جا که می شد، مدعی می شدند که اپوزیسیون درون ایران، از رهبران جنبش سبز گرفته تا نویسندگان و روشنفکران و روزنامه نگاران و دانشجویان و زنان از دولت های غربی و کشورهای عربی حمایت مادی و معنوی می شوند.
جنتی دامنه ی دروغ حکومتی را تا آنجا گسترش داد که از چمدان های پر از دلار حرف زد و اسنادی که وجود این دلارها را تأیید می کرد. در همان حال رهبران و گردانندگان رژیم به گونه ای گفتار و کردار می کردند که گویا جهان آزاد و غرب و آمریکا بود که با رژیم تهران مشکل داشت و دولتها و ملتهای مسلمان حامی این رژیم هستند یا به قول بهتر بوده اند.
احمدی نژاد که فهمیده بود افشای اسناد موقعیت لرزان دولت او در منطقه و جهان را لرزان تر می کند، با شتابی شگفت انگیز مدعی شد که اسناد منتشر شده بی ارزش است و کار خود آمریکایی هاست تا به روابط دولت او در منطقه و همسایه ها لطمه بزنند. این ها همه نشان از آن دارد که رژیم تهران حالا و پس از افشای اسناد ویکی لیکس از هرزمان دیگری بی حیثیت تر، هم به لحاظ جهانی و هم از منظر منطقه ای است. دولت های عربی منطقه و دولت مصر رسماً مخالفت و حتی دشمنی و نفرت خودشان را از دولت جمهوری اسلامی اعلان کرده اند و پادشاه عربستان اصرار به حمله ی نظامی به ایران دارد و از تعلل آمریکایی ها در این پیوند ناراضی است.
حسنی مبارک هم به آمریکایی ها هشدار می دهد که اگر می خواهند با حکومت ایران مذاکره کنند، باید مطمئن شوند که هرچه آنها می گویند دروغ است و در دام دروغ های حاکمان تهران نیفتند. برای همین است که احمدی نژاد چاره ای ندارد جز اینکه افشاگری های ویکی لیکس را دروغ ارزیابی کند.
بدتر از این ها رفتاری است که برخی از حاکمان منطقه در دیدارهایشان با دولتمردان ایران دارند. پادشاه عربستان در دیدارش با منوچهر متکی وزیر خارجه دولت احمدی نژاد رسماً به او گفته است: “شما ایرانی ها حق دخالت در امور عرب ها را ندارید.”
افشاگری های عدیده در پیوند با تقلب انتخابات و قصد سپاه برای انجام آسان و بدون هزینه ی این تقلب و موافقت خامنه ای با این امر گوشه ی دیگری از ضربتی است که به دولت دروغ احمدی نژاد و رهبر حامی او و سپاه متقلب وارد شده است.
دولتی که از منظر پادشاه عربستان سعودی ماری است که باید سرش را قطع کرد، در واکنش دست و پاچه گرانه ی احمدی نژاد دولت دوست لقب می گیرد و ظاهراً رهبران و گردانندگان رژیم چاره ای جز گدایی دوستی و همکاری از دولت های منطقه ندارند، وگرنه باید به مردم ایران پاسخ دهند که سیاست های خارجی آنها در کجای دنیا به سود ایران بوده و یا کدام دوستان و متحدان را برای ایران به ارمغان آورده است. در حالی که اسناد از خشونت مهارگسیخته ی رهبر حکومت و پاسداران حامی او حکایت دارد و بر آتش زیر خاکستر بودن جنبش سبز و اشکال دیگر مبارزات ملی تاکید می کند، هیچ سندی حتی غیر مستقیم از رابطه و یا حمایت شدن مخالفان حکومت توسط دولت ها و کشورهای دیگر وجود ندارد.
در نتیجه افشاگری های ویکی لیکس از هر منظر که دیده شود پایه های لرزان حکومت تهران را لرزان تر می کند و باعث افشای دروغ های شاخدار رهبر و جنتی و دولت و احمدی نژاد در پیوند با رابطه ی اپوزیسیون و غربی ها و یا دولت های منطقه می شود، امری که اگر کوچکترین موردی از آن وجود می داشت بی گمان در افشاگری های ویکی لیکس دیده می شد.
خبر افشا شده ی مهم دیگری که حکایت از پنهان کاری و دروغ گویی رهبر و دولت دارد، ماجرای بیماری سرطان خون آیت الله خامنه ای است. رژیم دروغ و دغل همیشه ی خدا کوشیده است به هر ترفندی که هست بیمار بودن رهبری را شایعه ی دشمن قلمداد کند و از سلامت کامل ایشان خبر دهد، حالا اما روشن شده است که رهبر سرطان خون دارد و کسانی در آرزوی جانشینی او ثانیه شماری می کنند. این ها همه گوشه هایی تازه از افشای دروغ و دغل های همیشگی دولت و نظامیان و روحانیون هوادار آنهاست. نشانه هایی که حکایت از حقانیت حرف و حدیث مخالفان درون و بیرون کشور در افشای این حضرات دارد. سندهای بسیار دیگری هم هست که صورت خبیثانه ی رژیم را روشنتر از همیشه نشان می دهد. برای همین است که گردانندگان رژیم با دروغ دیگر و تازه تری از بی ارزش بودن این اسناد و افشاگری ها دم می زنند!