کیهان لندن  – حنیف حیدرنژاد:  روز ۳۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۴ نفر از فعالین مدنی و سیاسی در داخل ایران در بیانیه دوم خود خواسته‌هایی را مطرح کردند که تاکنون از سوی ۷۵۰ نفر در خارج از کشور نیز مورد حمایت قرار گرفته است. علاوه بر آن، تاکنون چندین گروه ۱۴ نفره دیگر در داخل و خارج کشور از خواسته‌های آن ۱۴ نفر اول اعلام حمایت کرده یا خواسته‌هایی را نیز به آن اضافه کرده‌اند.

چند ویژگی، این بیانیه را از دیگر فعالیت‌های تاکنونی علیه جمهوری اسلامی متمایز کرده و به آن اهمیت خاص می‌دهد:

۱- این بیانیه توسط افرادی که در داخل ایران زندگی می‌کنند و با نام و با عکس آنها منتشر شده است. به خوبی واضح است چنین اقدامی‌ به معنی پذیرش دستگیری و زندان و شکنجه و حتی مرگ می‌باشد. ماهیت جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته این را هم خوب روشن کرده که دایره این اقدامات سرکوبگرانه می‌تواند خانواده و بستگان این افراد را هم شامل شود. بنابراین، صدور این بیانیه، اقدامی‌ شجاعانه و به معنی دقیق کلمه اقدامی‌ «جان بر کف» است. هدف از این جملات، قهرمان‌سازی نیست، بلکه بیانِ مفهومِ عملی اقدامی‌است که این افراد انجام داده‌اند.

یک تاثیر و نتیجه انتشار این بیانیه می‌تواند شکستن دیوار ترسی باشد که حکومت اسلامی در ایران در ۴۰ سال گذشته بر دور مردم ساخته است.

پیام دیگرِ آن این است که برای مبارزه علیه این حکومت «نق زدن» و «غُر زدن» و اعتراضِ پنهان کافی نیست و اگر کسی واقعا خواستار پایان این وضعیت است، باید از خودش شروع کرده، ترس را به کناری گذاشته و حاضر باشد که عواقب عمل خود را، هر چند سخت و تلخ بپذیرد. این، یعنی چشم را به بیرون ندوزید و منتظر نباشید کس دیگری برای شما وارد میدان شود. اگر مخالفید و ناراضی و اگر خواهان تغییر هستید، به خود متکی باشید و از خود شروع کنید. اگر چه این تاثیرات فورا و در مقیاس گسترده‌ی اجتماعی خود را نشان نخواهد داد، اما به مرور زمان می‌تواند بیشتر و بیشتر اثرگذار باشد.

۲- این بیانیه از کلی‌گویی و مقدمه‌سازی پرهیز و چند خواست مشخص را مطرح می‌کند:

نه به قانون اساسی، نه به ولایت فقیه، نه به اصلاحات و بازسازی این حکومت.

تاکید بر مخالفت با کلیت حکومت و حاکمیت و همه نهادها و قوای آن.

تاکید بر«گذار کامل» و مسالمت‌آمیز از این رژیم.

تاکید بر ایجاد حکومتی دموکراتیک و سکولار بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر و تدوین یک قانون اساسی مدرن در یک انتخابات آزاد.

تاکید بر فراجناحی بودن این مطالبات برای عبور کامل از جمهوری اسلامی.

اگر چه می‌توان به این خواسته‌ها، خواسته‌های دیگری را نیز اضافه کرد، اما بیانیه دوم ۱۴ نفر می‌تواند در مرحله کنونی پایه‌ی حداقلیِ اتحاد و همسویی مردم با هم، یا پایه‌ی حداقلیِ لازم برای ائتلاف نیروهای مختلف سیاسی برای گذار از جمهوری اسلامی شود. به این ترتیب می‌توان به ۴۰ سال دوری و اختلاف و پراکندگی ایرانیان یا نیروهای مختلفِ مخالف جمهوری اسلامی پایان داد و حولِ خواسته‌ های مشخص به یک توافق مرحله‌ای رسید.

۳- اعلام حمایت سریع چند صد نفر فعال سیاسی- اجتماعی- فرهنگیِ مخالف رژیم در خارج کشور و ایجاد یک «کمیته حمایت از بیانیه ۱۴ نفر»، فرصت مناسبی ایجاد کرده است تا مبارزه مردم در داخل و خارج کشور بهم پیوند بخورد. یکی از اهداف رژیم جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته ایجاد اختلاف و انشقاق بین فعالیت و مبارزه داخل و خارج کشور بوده که نتیجه عملی آن نیز دوری این دو بالِ مبارزه از همدیگر بوده است.

برای اولین بار این پیوند به شکلِ فرا جناحی ایجاد شده و یکی از بزرگترین «طلسم»های چند دهه اخیر که رژیم جمهوری اسلامی بر روی آن بسیار سرمایه‌گذاری کرده بود، شکسته شده است. این خود  زمینه بسیار مناسبی برای فعال کردن نیروهای داخل و خارج کشور شده و روحیه جدیدی به مبارزه‌ ای که مدت‌ها پاسیو و منفعل شده بود دمیده است. اگر فعالیت‌های «کمیته حمایت از بیانیه ۱۴ نفر» بطور مناسبی شکل گرفته و در عرصه روابط عمومی‌ و تبلیغ در کشورهای مختلف جهان به خوبی فعال شود، سکوت نسبی خبری در کشورهای غربی در ارتباط با مبارزه روزمره مردم ایران شکسته شده و از این طریق می‌توان با تاثیرگذاری بر افکار عمومی‌ کشورهای غربی، حکومت‌های آنها را نیز به حمایت از مبارزه داخلی مردم و فشار بیشتر بر حکومت اسلامی در ایران ترغیب کرد.

۴- بیانیه‌ای با امضای ۱۴ نفر، یک کار گروهی و دستجمعی است. همان چیزی که حکومت اسلامی از آن هراس داشته و ۴۰ سال است تلاش می‌کند تا زمینه‌های هر نوع فعالیت دستجمعی صنفی و سیاسی را در نطفه خفه کند. اینکه گروه‌های ۱۴ نفره دیگری، چه در داخل یا خارج از کشور شکل گرفته و اعلام حمایت می‌کنند، تقویتِ روحیه کار دستجمعی است. این یعنی باید ترس و بی ‌اعتمادی نسبت بهم را در هم شکست، باید بهم نزدیک شد و در برابر دشمن مشترک با هم وارد اقدام عملی مشترک شد. کار دستجمعی، زمینه کار تشکیلاتی را فراهم و یکی از کمبود‌های مبارزه علیه جمهوری اسلامی، یعنی ایجاد و تقویت سازماندهی برای مراحل بعدی مبارزه را تسهیل می‌کند.

نگاهی به دو نظر مخالفت

در نقدها یا مخالفت‌هایی که به بیانیه ۱۴ نفر شده است، دو نظر در شبکه‌های اجتماعی، به ویژه از سوی آنانی که در خارج از کشور هستند برجسته‌تر است:

اول: مخالفت با برخی از امضاکنندگان، بخصوص مخالفت با محمد نوریزاد. از نظر نگارنده و بر اساس باور به «ایران متعلق به همه ایرانیان است»، ما، ایرانیان ضمن حفظِ اختلافات با همدیگر، باید یاد بگیریم در یک چهارچوب دمکراتیک با هم زندگی کرده و با هم همکاری یا ائتلاف داشته باشیم. آن دسته از افراد که در نقش آمر و یا عامل در جنایت و کشتن مردم ایران دست نداشته و آنان که در سطوح مدیریتی بالا و معاونت، در نابودی و چپاول و غارت سرمایه‌ های ملی دست نداشته‌ اند، در صورتی که گذشته خود را نقد و اطلاعات خود از آنچه مردم در مورد آن بی‌اطلاع هستند را علنی کنند، باید بتوانند در مبارزه برای عبور از جمهوری اسلامی شرکت کنند. نباید این افراد را به دامن جمهوری اسلامی هُل داد، بلکه باید راه کنده شدن آنها از جمهوری اسلامی را هموار کرد.

اگر هم در مورد هر یک از این افراد، شاکیِ خصوصی وجود داشته باشد، این وظیفه یک دادگستری مستقل است که بعد از جمهوری اسلامی و با رعایت تمامِ قوانین یک دادرسی عادلانه و مطابق استانداردهای بین‌المللی به چنین شکایت‌هائی رسیدگی کند.

دوم:  عده‌ای با تاکید بر عدد ۱۴ و مقایسه آن با «۱۴ معصوم»، این نظر را القاء می‌کنند که گویا این بیانیه برای نجات جمهوری اسلامی بوده و نقش سوپاپ اطمینان را دارد. در این مورد باید گفت جای تأسف دارد افرادی که چنین می‌اندیشند، به جای توجه به محتوای بیانیه و نقد آن، با ذهنیتی مذهبی ‌زده، مباحثی کاملا سطحی و بی‌ پایه و اساس را دامن می ‌زنند. باید امیدوار بود که این افراد متوجه شوند این خود آنها هستند که در دام باورهای مذهبی و سنتی گرفتار هستند و تلاش کنند به جای شکل، بر محتوا تمرکز کنند و به جای دامن زدن به بحث‌های سطحی، از روش‌های منطقی و مستدل استفاده کنند.

یک فرصت تاریخی

در هر جنبشی، فرصت‌های تاریخی غیرمنتظره و پیش‌بینی نشده‌ای وجود دارد که اگر پدیدار شد، باید قدر آن را دانست و نهایت تلاش را به عمل آورد که از آن به بهترین شکل استفاده کرد. بعد از ۴۰ سال، مردم ایران در داخل و خارج از کشور فرصتی پیدا کرده‌اند که در زمانی که جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین وضعیت خود قرار دارد، به دوری و بی‌اعتمادی از همدیگر، که همین رژیم به آن دامن زده، پایان داده و بی‌عملی و نظاره‌گری را به کنار گذاشته و با اتکاء بر خود، برای تغییر شرایط سیاسی و عبور کامل از جمهوری اسلامی وارد عمل شوند. چنین فرصتی را باید غنیمت شمرده و شایسته است هرکسی، در حدِ توان یا امکانات خود به حمایت از آن برخیزد.

http://www.hanifhidarnejad.com