رابرت فیسک / ترجمه: آرش عزیزی
مجموعه مقالات ایندپندنت در مورد قتلهای ناموسی
توضیح مترجم: رابرت فیسک، روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی، را میتوان از بهترین روزنامهنگاران زنده جهان دانست که به پوشش مسائل خاورمیانه میپردازد. او بیش از ۳۰ سال است که در بیروتِ لبنان زندگی میکند و برای روزنامه ایندپندنتِ بریتانیا در مورد مسائل خاورمیانه مینویسد و کتابها و گزارشهایش، از جمله در مورد حمله آمریکا به افغانستان و سپس عراق در اوایل این دهه، بسیار پرخواننده بودهاند. در این مجموعهی شش شمارهای که اکنون برای اولین بار به زبان فارسی عرضه میکنیم، فیسک پس از تحقیق ده ماهه در اردن، پاکستان، مصر، نوار غزه و کرانه غربی به بررسی پدیده قتلهای ناموسی میپردازد.
***
ویلای کوچکی است در خیابانی مشکوک با حیاطی پردرخت و آفتابی و آشپزخانهای که در آخرِ راه تنگی گنجانده شده و زنان روسریبهسرِ خندانی که آمادهاند تا قوانین اردن در مورد ازدواج و طلاق را برای دخترانی که ترسان و مستأصل و در هراس از جانشان نزد آنها میآیند توضیح دهند.
اما درون این ویلا رمز و رازهای تاریکِ جامعهای خوابیده است، داستانهایی که قرار نیست بازگو شوند، قصههای وحشت و مرگ زنان که قرار است درون خانواده، درون محله، درون اردوگاههای پناهندگان باقی بماند. این داستانها برای غریبههای از غرب آمده نیست. اما نادیه شمروخ (شاید سرزندهترین، شجاعترین و هوشمندترین زنی که در این سازمان زنان ظهور کرده است) میخواهد حرف بزند: از ۴۰۰۰ زنی که از خانههای امن گروه او گذشتهاند؛ از کارمندانش که بدون دستمزد کار میکنند؛ از وکلایشان که در دادگاهها برای حقوق زنان میجنگند؛ از ۱۴ دفترشان در اردن که میکوشند زنان کشور را از خشونت و تهدیدهای مرگ حفاظت کنند. دفتر اربد، به همراه اردوگاههای پناهندگان فلسطینی، سرشلوغترین آنها است.
همین حالا او مشغول پرداختن به یکی از بدبختیهای سوءاستفاده زناشویی است: زنان مصری که مردان اردنی در قاهره زیر پایشان مینشینند تا با آنها ازدواج کنند (اسناد شهروندی اردن ارزشمندتر از گذرنامه مصری است) و همینکه این زنان به امان رسیدند میفهمند که شوهرانشان از کولیهای اردنند.
شمروخ با عصبانیت میگوید: «این مردان میخواهند کار نکنند و انتظار دارند همسرانشان با رقصیدن در بارها و یا تنفروشی و یا گدایی خرجشان را درآورند. زنان اینجا برای کمک نزد ما میآیند و سفارت مصر در اینجا خیلی خوب است و راههایی پیدا میکنیم تا طلاقشان را بگیریم و آنها را به مصر پس بفرستیم».
خانوادهی یکی از این کولیهای اردنی که میخواسته همسرش را نگاه دارد یکی از وکلای سازمانِ نادیه را تهدید کرده ـ همسر او که در قاهره دانشجو بوده تازه به مصر برگشته تا درس حقوق بخواند و به گروههای زنانِ آنجا کمک کند. پلیس او را به این خاطر که با شوهرش نمانده مجرم شناخته. این هفته نه زن در خانه امن شمروخ پنهان شدهاند و بیشترشان به جنایات «ناموسی» متهم شدهاند و از مرگ هراسانند. هفتهی قبل ۱۸ نفر بودند. با همه این احوال نادیه شمروخ که ویلا را (که اتحادیه زنان خریده است) نشانم میدهد بشاش و شاد است. در اینجا است که زنانی که با طلاق و اختلافات خانوادگی جدا شدهاند کودکانشان را میآورند تا پدرشان را ببینند.
سه زوج ساکت و صامت زیر درخت نشستهاند، آرام آرام حرف میزنند و دختر کوچکی روی سرسرهای در حیاط بازی میکند. انسانیتی در اینجا موج میزند. کافینتی در طبقه اول هست و مغازهای شکلات و ساندویچ میفروشد. بالای خیابان کتابخانهی کوچکی برای زنان بر پا است. و آرایشگاه تکاتاقهای برای زنانِ ساکن خانهی امن هست که آرایشگری یاد میدهد. یکی از کارمندان جوان با قهوهای که از ساندویچفروشی خریده و پروندهای در دست رد میشود؛ دو نفر از دخترانِ خانهی امن به او لبخند میزنند. او میگوید: «ما سعی میکنیم به زنان آموزش دهیم و بهشان کمک کنیم درآمد کسب کنند، تا به اندازه کافی قوی باشند و زندگیشان را پیش ببرند. شاید بتوانیم امکان شغلی برایشان پیدا کنیم. اول که میخواستیم این خانه امن را باز کنیم، دولت و پلیس آمد و از ما خواست از آن حفاظت کنند ـ میخواستند آنرا به زندان بدل کنند. گفتیم نه. اصلا چنین چیزی نمیخواهیم».
زنی فلسطینی اردنی که از من میخواهد هویتش را برملا نکنم برایم از ازدواج موفقش با پسرعمویش میگوید که در امان مغازه باز کرد و ثروتمند شد (با ناراحتی میگوید: «مرد که پول داشته باشد، زنانِ بیشتر میخواهد») و اینکه چطور ازدواجش ناکام شد و شوهرش زن دومی گرفت و بعد از اینکه او در تصادف رانندگی مرد، زنِ سوم. داستانی است پر از تهدید به مرگ و نزاعهای خانوادگی بر سر فرزندان و فرار از خانه.
او تنها و هراسان و با اندکی پول به سمت جنوب تاکسی گرفت و به عقبه رفت. راننده تاکسی سعی کرد برایش آپارتمانی پیدا کند، اما راننده دیگری از راه رسید. منتظر داستان کریه دیگری مملو از خیانت هستم. اشتباه از من است. «دو مرد راجع به ماجرای من صحبت کردند و بعد یکیشان گفت: «ما همه فلسطینی هستیم ـ باید به یکدیگر کمک کنیم». و این شد که مرا به امان برگرداندند (نگذاشتند پولِ تاکسی را بدهم) و آدرس خانهی امن را پیدا کردند و منرا آوردند اینجا. ۱۴ روز اینجا ماندم و در آشپزخانه کار کردم. گروه زنان سعی کرد طلاق با شوهرم را حل کند و بچههایم را پس گرفتند. کمکم کردند قهوه خانهای راه بیاندازم و لباس میدوختم و ماشین جدیدی خریدم. پسرم الان کلاس ششم است». موفقیت.
«اتحادیه زنان اردن» که خانه امن را به پا کرده در سال ۱۹۴۵ آغاز به کار کرد. ۱۲ سال بعد که شاه حسین حکومت نظامی اعلام کرد، این اتحادیه منحل شد و در سال ۱۹۷۴ دوباره شروع به کار کرد. در سال ۱۹۸۱ دوباره منحل شد. دوباره همان داستان قدیمی ناکامی عربی در کار بود: نیروی پلیسی مشکوک به گروههای زنان و دولتی که میخواست تمام جنبههای زندگی اجتماعی کشور را در دست بگیرد. شمروخ میگوید: «رفتیم دادگاه عالی و دوباره به ما حق کار دادند». او خودش معلم مدرسه است اما درس حقوق خوانده. «در سال ۱۹۹۰ دوباره جوازمان را دادند، شش سال بعد خط تلفنی ویژه زنان باز کردیم و این خانه امن را سال ۱۹۹۹ افتتاح کردیم ـ برای اولین بار در جهان عرب.»
کارمندان خانه امن هر سه سال یکبار انتخابات برگزار میکنند و تحسینِ سازمانهای غیردولتی و دولتهای اروپایی را برانگیختهاند. پولشان از گروههایی در اسپانیا، ایتالیا، سوئد و همچنین اتحادیه اروپا میآید. از بریتانیا هم پول میگرفتند ـ تا قبل از اشغال عراق. شمروخ توضیح میدهد: «دی اف آی دی (اداره توسعه بینالمللی) تا آنزمان بهمان کمک میکرد، اما پس از اشغال تصمیم گرفتیم دیگر از بریتانیا پول نگیریم و به دولت در لندن اینرا توضیح دادیم». و با خودم فکر کردم که حتما لذت خاصی هم از این کار بردهاند. «سفیر بریتانیا به ما تلفن کرد و رفتیم دیدن او و گفت متاسف است که تصمیم ما را میشنود چون بسیاری در بریتانیا هم علیه جنگ هستند. گفت که شخصاً خودش هم علیه جنگ است. اما ما گفتیم نمیتوانیم بعد از کاری که بریتانیا کرده رابطهمان را با آنها ادامه دهیم».
شمروخ برای مددکاران حقوق بشرِ عرب، سمینارهای بینالمللی سازمان میدهد. در ماهِ جولای، زنان از بحرین، لبنان، مصر و مناطق اشغالیِ فلسطینی به امان آمدند تا در مورد سکولاریسم و جامعه مدنی و حقوق زنان در جامعه اسلامی صحبت کنند. او و همکارانش سراسر جهان عرب را زیر پا میگذارند و با سایر خانه های امن زنان در تماسند و میکوشند به نیروهای محلی پلیس آموزش دهند که آنها باید از زنان حفاظت کنند نه اینکه در موردشان به قضاوت بنشینند، که باید به آنها به عنوان بیگناه و نه مقصر برخورد کنند، که نباید آنها را به عنوان مجرم دستگیر کنند و به خانوادههای خشونتبارشان بازگردانند.
در اردن دولت خانه امنی باز کرده که شمروخ آنرا تایید میکند. «ما در جهان عرب با قانون خانواده درگیریم: در لبنان، فلسطین، مصر، اردن. ما به تمام اینها از طریق قانون مدنی برخورد میکنیم. این شد که قضات به جنگمان آمدند. گفتند آنها نمیتوانند در مذهب دخالت کنند. حالا میخواهیم اتحادیه عرب را هدف بگیریم. اینجا در مصر علاوه بر مسلمانان، مسیحیان هم هستند و سرانه آسیب مسیحیان از جنایات «ناموسی» بیش از مسلمانان است».
بسیاری از جامعه مسیحی اردن (شاید بیشترشان) پناهندههای فلسطینی هستند.
روزنامه ایندپندنت – ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۰
بخش ششم و پایانی ـ حقیقت درباره قتلهای «ناموسی» (نگاه فیسک به کل مجموعه).