یکی از شیوه هایی که نظام جمهوری اسلامی در حق زندانیان سیاسی و  مخالفان خود  به منظور تضعیف روحیه و شکستن آنان اعمال می کند آزار و اذیت افراد خانواده ی آنان است که با این ترفند تلاش  می کند آنان را به سکوت و در نهایت تمکین وادارد. خوشبختانه این تیر مثل بسیاری از تیرهایی که این نظام ناکارآمد رها کرد و در نهایت کمینه کرد و به خودش برگشت نتوانسته فعالان سیاسی – اجتماعی را به سکوت  و انفعال وادارد.

اخیرترین نمونه ی این شگرد ضدانسانی و فاشیستی دستگیری برادر مسیح علینژاد روزنامه نگار و مسئول کمپین های چهارشنبه های سفید و نه به حجاب اجباری است، که چون دستشان به خواهر نمی رسیده برادر را به گروگان گرفته اند! این عمل شنیع نظام ولایت فقیهی خوشبختانه با عکس العمل بسیارانی روبرو شد و محملی شد تا یک بار دیگر کارنامه ی زشت و ضد بشری آنان در پیوند با گروگانگیری اعضای خانواده های فعالان سیاسی- اجتماعی رو بیاید.

در زیر کامنت های مسیح علینژاد،  حسین دائمی و معصومه نعمتی پدر و مادر آتنا دائمی از زندانیان مدنی/ سیاسی و مهرانگیز کار وکیل و از فعالان حقوق زنان را که در رسانه های اجتماعی منتشر شده اند را  می خوانید:

مسیح علینژاد زیر ویدیویی که در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته و در آن برای برادرش می خواند چون دلتنگ است، چنین می نویسد:

علی علیزاده

این همان برادرم است که الان گروگان گرفته شده در جمهوری اسلامی به جرم اینکه من خواهرش هستم.

اینجا خانه برادرم است، علی غمگین بود برایش خواندم تا غم از دلش بیرون شود.

کسانی که انسان‌های بی‌گناه را «آغوش ممنوع» می‌کنند باید به جرمِ جنایت علیه عشق، محاکمه شوند. تا در تبعید و غربت نباشی هرگز معنی نفس‌تنگی و دلتنگی را نمی‌دانی. معنی اینکه کسی به خاطر دلتنگی برای لمس صورت مادر و برادرش آرزوی مرگ کند را نمی‌فهمی.

من در همین خانه بارها یک دل سیر برای مادر و برادرم رقصیدم

من دختر پر از شور یک خانواده روستایی بودم. روستا یعنی فامیل، یعنی با هم بودن، یعنی خانواده‌. من هیچ گاه شبیه مادرم نبودم که نمازش قضا نمی‌شد. ولی برای نماز او به احترام می‌ایستادم و او برای رقصم به احترام لبخند می‌زد. ما به هم عاشق بودیم با آنکه به هم شبیه نبودیم، اما شما که خانواده‌ام را گروگان گرفتید، شما دشمنانِ یک ملتِ عاشق هستید که اینچنین میان خانواده ‌ها جدایی انداختید. شما برای اینکه ما را به زور روانه‌ ی بهشت کنید، زندگی را بر ما جهنم کردید. پدران را علیه دختران و مادران را علیه فرزندان می‌کنید، در حالی که ما در خانه مان با تمام اختلاف عقیده با عشق زندگی کردیم و ‌عاشق هم هستیم. شما که شعور و شرم برای‌تان واژه‌های غریبی است و نمی‌فهمید می‌شود متفاوت بود و عاشق و می‌خواهید همه را به زورِ شلاق و باتوم و زندان و زور شبیه به خودتان کنید در حالی که من جانم را می‌دهم برای مادری که شبیه به من نمی‌اندیشد ولی هیچ‌گاه آغوشش را از من دریغ نکرد.

شما بوی مرگ می‌دهید ما بوی عشق.

سایه شوم‌تان را از سر ما دور کنید بگذارید مادرم را نفس بکشم…

می دانی مادرم، زرین خانم من!

اگر خامنه‌ای با خانواده‌اش متفاوت باشد ایرادی ندارد، اگر فرزند خمینی مثل او فکر نکند هیچ عیبی ندارد اگر فرزندان و آقازاده‌های این نظام طور دیگری بپوشند و بیاندیشند ایرادی ندارد ولی دیواری کوتاه‌تر از دیوارِ ما مردم نیست نازنینم…

مادر خوبم قوی باش، نگذار تو را بشکنند. دلم برای بوسیدن تو برای بوییدن تو برای چشم‌های تو برای دست‌های تو برای اینکه هی نگاهم کنی و هی نگاهت کنم تنگه..

در برابر ظلم می‌ایستم چون عاشق‌تان هستم و اجازه نمی‌دهم دشمنان عشق و خانواده، که خودشان سراسر فساد هستند ما را ویران کنند.

اگر به جای علی مرا گروگان گرفته بودند، بی‌شک برادرم سکوت نمی‌کرد. من همان کاری را می‌کنم که علی در حق من می‌کرد. او از من خواست سکوت نکنم در برابر ظالم.

حسین دائمی و معصومه نعمتی پدر و مادر آتنا دائمی در فیس بوک نوشته‌اند:

از راست:معصومه نعمتی- حسین دائمی

«این روزها شاهد فشار بیشتر به خانواده های زندانیان سیاسی یا فعالان سیاسی هستیم، بازداشتهای خانوادگی روز به روز در حال افزایش است، بازداشت فرنگیس مظلوم برای فشار بیشتر به سهیل عربی، بازداشت و حبس منیره عربشاهی و راحله احمدی، در طول مدتی که دخترم در زندان است بارها شاهد این فشارها بودیم و روز به روز این گستاخی ها از طرف مامورین بیشتر و بیشتر شده. دوسال پیش موردی مشابه برای خودمان پیش آمد پرونده سازی و حبس برای دو دختر دیگرمان ما را در شرایط بسیار بدی قرار داد، ما به اندازه کافی برای بودن یک دخترمان در زندان آنهم بی گناه تحت فشار بودیم که به یکباره با حکم حبس و بازداشت دو دختر دیگرم مواجه شدیم، در آن هنگام آتنا دست به اعتصاب غذا زد با یک هدف آن هم دست کشیدن از آزار خانواده های فعالین و زندانیان سیاسی. از طرفی نگران سلامت آتنا بودیم، از طرفی نگران آینده و زندگی دو دختر دیگرمان واقعا شرایط بسیار سختی را گذراندیم، این فشارها و شکنجه ها برای خانواده ها بسیار آزاردهنده است.

بودند مادرانی مانند مادر سعید شیرزاد که مقاومت کرد و ایستاد اما درنهایت بر اثر این شکنجه ها و فشارها جانش را از دست داد و حتی اجازه ندادند پسرش در مراسم خاکسپاری مادرش شرکت کند. این روزها شاهد بازداشت برادر مسیح علینژاد، علی علینژاد بودیم که در خارج از کشور به سر می برد  و ما این گونه آزارها را که با هر هدفی انجام می شود محکوم می کنیم.

ما این گونه اعمال را غیر انسانی می دانیم و در برابر هر عمل غیر انسانی خواهیم ایستاد، آتنا در برابر آزار خانواده های تمام کسانی که حال به دلیل اختلاف عقاید روبروی هم سنگر گرفته اند، ایستاد و ما هم خواهیم ایستاد، در مقابل این ظلمها به خانواده ها فارغ از عقاید نباید سکوت کرد، باید این رفتار را محکوم کنیم و از تجربه های خود بگوییم.

حسین دائمی و معصومه نعمتی پدر و مادر آتنا دائمی  8مهر

مهرانگیز کار ، وکیل، نویسنده، روزنامه نگار و از فعالان حقوق زنان می نویسد:

مسیح علی نژاد هرچند در آتش گروگانگیری جمهوری اسلامی می سوزد، ولی از نعمت حضور مردان حمایتگری در زندگی اجتماعی و سیاسی اش برخوردار است که کمتر زنی از آن بهره دارد.

برادرش در این ویدئو صادقانه با خواهرش حرف می زند. آماده اش می کند برای صبوری های بیشتر و تحمل مصیبت هایی که در راه است. به قدری سخنان این برادر خردمندانه و پخته است که انسان آرزو می کند برای مردان ایرانی الگویی بشود. او مردی است که در غرب درس نخوانده. متظاهر به نمایش های روشنفکرانه نیست. در عمق وجود روشنفکر است.
در زیست ساده ی اجتماعی خود به خواهرش و درستی رفتار سیاسی خواهرش ایمان آورده و آن را کتمان نمی کند.
صدای زلال و روستایی و مهربان و برادرانه ی این مرد ایرانی بشویم که مثل مخمل نرم و مثل پولاد سخت است.

همچنین آماده باشیم تا او را در برابر دوربین تلویزیون بنشانند و وادارش کنند تا سخنانی در تضاد با این ویدیو بگوید. ایکاش بگوید تا دستگاه قضاوتی جمهوری اسلامی از این هم که هست، رسواتر و بی آبروتر بشود.

ما این مرد را که مثل چشمه صاف است و خواهرش را حمایت می کند به پایمردی و صداقت و شجاعت شناختیم و آگاهیم که چگونه می توانند او را به اسرائیل و امریکا بچسبانند و کاری کنند که در برابر دوربین برای خوش آمد رهبر معظم اقرار کند به جاسوسی.

مسیح بخت بلندی دارد. همسرش کامبیز است و برادرش علی. یکی در امریکا و یکی در ایران. مسیح باید قدردان بخت خود باشد و ادامه دهد همان گونه که دو مرد زندگی اش به درستی رفتارش ایمان اورده اند.