سهیلا میرزایی

سهیلا میرزایی زاده ­ی ارومیه از دوران نوجوانی شروع به نوشتن کرد و این دل­نوشته­ ها رفته رفته شکل شعر به خود گرفت. در این دوران به همراه خانواده از آذربایجان به تهران مهاجرت کرد.

او پس از گذراندن تحصیلات متوسطه به علت انقلاب فرهنگی به انتظار باز شدن دانشگاه­ها ماند تا در سال ۱۳۶۶ با شرکت در کنکور دانشگاه آزاد تحصیلات خود را در رشته ­ی روان­شناسی بالینی آغاز کند و موفق به دریافت لیسانس شود. سپس با گذراندن دوره­ ی آموزشی روان­شناسی صنعتی در کارخانه­ ی صوتی ـ الکترونیکی مزدک مشغول به کار شد و ۵ سال با عنوان مدیر امور اداری و روان­شناس صنعتی با انجام پروژه ­های مختلف مربوطه بر تجربیات خود افزود.

میرزایی در همین سال­ها با شرکت در کارگاه شعر دکتر رضا براهنی، با شعر جدی آشنا شد و حاصل آن اولین مجموعه شعرش به نام «یک سین جا مانده ­ام» بود که با همکاری نشر همگامان چاپ و  راه خود را در دنیای شعر و ادب پیدا کرد.

او در سال ۱۳۷۷ پس از انتشار اولین مجموعه­ ی شعرش، به آلمان مهاجرت کرد و این دومین مهاجرت او محسوب می­شد.

سهیلا میرزایی  در سال ۲۰۰۲ همکاری خود را با نشریه­ ی «آوای زن» به عنوان دبیر بخش ادبی آغاز کرد و این همکاری تا سال ۲۰۱۶ ادامه داشت. (این نشریه فعلا فعالیت خود را متوقف کرده است.)

دومین مجموعه شعر او با عنوان «میچکا غیرقانونی می­خواند» در سال ۲۰۰۵ توسط چاپخانه ­ی مرتضوی در شهر کلن منتشر شد و سومین مجموعه شعرش با نام «­می­افتم از دستم» با همت نشر آیدا در سال ۲۰۱۳ در شهر بوخوم منتشر شد.

اکنون مجموعه شعر دو زبانه­ ی فارسی ـ ترکی آذربایجانی به نام « الیمدن دوشورم» با همکاری نشر مهری در لندن در مرحله ی انتشار است. برگردان شعرها با همت رقیه کبیری نویسنده­ و مترجم ساکن تبریز انجام شده است.

کتاب «دیاسپورای شعر» شعرهای شاعران زن خارج از ایران تا مقطع ۲۰۱۳ را شامل می­شود. این پروژه­ چند سال به طول انجامید و با مقدمه ­ای از سهیلا میرزایی بزودی توسط نشر مهری در لندن منتشر خواهد شد.

مجموعه شعر چهارم او با عنوان «از حنجره ­ام گذشت» در مرحله­ ی بازنگری ­ست تا در زمان مناسب منتشر شود.

میرزایی شعرخوانی­ های بسیاری در شهرهای مختلف اروپا از جمله لندن، پاریس، استکهلم، آمستردام، کلن، هانوفر، بوخوم، فرانکفورت، اشتوتگارت، اسن، برلین، هامبورگ و … داشته است. او علاوه بر شعرخوانی در شهر مونترال کانادا، به کنگره ­جهانی شعر مکزیک در سال ۲۰۱۶ دعوت شد و به عنوان تنها شاعر ایرانی در شهرهای مختلف شمالی مکزیک جلسات شعرخوانی داشت.

او در کارنامه ­ی ادبی خود، تور شعرخوانی اروپا را دارد که به همراه مریم رئیس­ دانا در شهرهای مختلف اروپا به انجام رسانده است. این تور شعرخوانی در سال ۲۰۱۶ برگزار شد.­

سهیلا میرزایی علاوه بر فعالیت­های ادبی، کوه ­نوردی و سنگ­نوردی را به طور حرفه ­ای انجام می­دهد و در رشته­ ی سنگ ­نوردی به عنوان اولین زن ایرانی موفق به کسب رکوردهایی شده است. او همینطور جزو اولین ملی­­پوشان زن سنگ نورد بود که در مسابقات آسیایی سال ۱۳۷۶ شرکت کرد.

سهیلا میرزایی از سال ۲۰۰۶ در یکی از بزرگترین فروشگاه­های کوه­نوردی وسنگنوردی آلمان در بخش سنگ­نوردی به عنوان مشاور و فروش لوازم فنی مشغول به کار است. ­­­

­­

سهیلا میرزایی به عنوان شاعر و دیواره ­نورد حرفه­ای گفت و گوهای بسیاری با نشریات و سایت­ها و رادیو و تلویزیون­های مختلف در اروپا و امریکا داشته است.                                    مریم رئیس دانا

پلک بزنی افتاده ­ام

انگشتت از قسم به سکوت

از صدا از صدا

از خُمار لب­هایی که بسته نشدند

 بسته نشدند چشم­هایی که از رقص تو لخت

تابم را بُرد می­بَرَد بُرد می­بَرَد

می­بری و پشت گوشم طاقتم تمام میان حرف

در حلق اتاق حلقه

تور بیفتم تابم ببرد

ـ تاب تاب تاب بازی ـ

تو مرا تو مرا شانه می­شوی

قسم به پشت گوش­ات را دوست دارم

تارت   تار مویت    مویت   میان تار

من میانت میانت میان تارمویم

انگشتم از قسم به سکوت

از قسم به لب

قسم به دست­هایی که از طریق تن افتاده ­اند

                                                          اشتوتگارت، ۱۰.۰۴.۲۰۱۹

دو شعر از مجموعه شعر می­افتم از دستم

از کدام نقطه اتفاق را انداخته بود

از کجای سرم می‌افتد

وقتی میان دقایق تکه‌های پیراهن برهنه می‌شوند

از کجای سرم گذشته بود

که دانه‌های سرد به حلق چشمانم برگشتند

که کلمه نه خدا بود که خار

یادم باشد پای هر حرفی آب بریزم

و درختی بکشم

که جای امن حروف باشد

آنجا که از سرت سر می‌روند

۲

صدای اول: جانی که می‌سوزد

صدای وسط: فرصت‌ها را چرتکه بیانداز

صدای همیشه: جان سخت در گلوی کودکش سرفه کرده است

صدای آخر: ول معطلی!

صدای اول: از حرف‌های مفت زورت می‌گیرد

صدای وسط: در دوستت دارم در جا می‌زند

صدای همیشه: واهمه از وهم و هجوم تنهایی

صدای آخر: دوستت دارم را ماله می‌کشد

صدای من: حسی به رنگ اتفاق

یک شعر از مجموعه شعر میچکا غیرقانونی می­خواند

شیرم شعر       شعرم تو

دهانی گم!       شرابی هفت ساله

انگشتی می­مکم گس      گس از شور شراب

در چشمه­ی تن شور می­شورمت

در ستیغِ وحشی کوه!

طعم تلخِ علف     سوزش آفتاب بر پستان­های سنگین

دهان­ها باز    نشئه

مشتم شیر     بدوشانی ­اش شعر

گفته بودی علف نوشیده است بی­سیر

هر دو پستانم در دندانِ شعر

خطم بیاید شعر

شعرم تو    شیرم شعر