از اولین آلبوم آرش  سبحانی یعنی «آدم معمولی» تا امروز سالها می‌گذرد، همیشه جسارتش در آهنگ سازی و فعالیت های اجتماعی اش این پرسش ها را در ذهن متبادر می‌کند که هنرمند چقدر باید به سیاست نزدیک شود؟ آیا نزدیک شدن هنرمند به سیاست، باعث آسیب به ذات وجودی هنر می‌شود؟ در این مصاحبه به این موضوعات پرداخته ام. 

از آخرین وضعیت گروه کیوسک بگویید؟

کیوسک بعد از آخرین آلبومی که منتشر کرد که کار مهمی هم بود و به نوعی اولین آلبوم «مفهومی» یا کانسپت آلبوم فارسی تا جایی که من می دانم هم بود،آلبوم تازه ای را در حال آماده سازی دارد . یعنی ترکیبی از فیلم و آلبوم موسیقیایی است که تا به حال در آثار فارسی نمونه این چنینی نداشتیم. آلبومی که هم موضوع داشته باشد هم قصه، و در آن بستر بتوانیم به صورت تصویری منتشر کنیم و آن قصه را اجرا کنیم. امیدوارم در زمستان پیش رو منتشر شود. 

اعضای گروه کیوسک- عکس مهرزاد وحدت

سه سال از آخرین آلبومی که کار کردیم می‌گذرد، دو نفر از اعضا از کیوسک جدا شدند ولی اعضای اصلی گروه علی کمالی و شهروز مولایی هنوز هستند. یکی از افتخارات گروه کیوسک این است که ۱۴ سالِ است فعالیت می کند و کمتر گروه هنری وجود دارد که این همه مدت پابرجا مانده باشد.

شما به عنوان یک هنرمند همیشه مسایل اجتماعی و سیاسی را از همان ابتدای شروع فعالیت گروه کیوسک یعنی آلبوم آدم معمولی مد نظر داشته اید، به نظر شما هنرمندان چقدر می‌توانند به مسایل سیاسی نزدیک شوند و به آن بپردازند؟

قبل از پاسخ به این پرسش، باید به چند نکته بپردازم، این حرف من است نه گروه کیوسک، البته وضعیت ایران برای بقیه بچه ها مهم است ولی شاید نظرات مختلفی داشته باشند.

من شخصا فکر می‌کنم شرایط ایران آنقدر سخت، پیچیده، حساس و تاریخی است که فرق نمی‌کند شما به چه حرفه ای می‌پردازید، زندگی شما تحت تاثیر این شرایط است و باید برای تغییر وضعیت بکوشید، ما در بن‌بست بدی گرفتار شدیم، فروپاشی اجتماعی ما،  و به دنبال آن نابودی تاریخ ما احتمال دارد که اتفاق بیفتد و ما شاهد آن باشیم. هیچ اتفاقی در ایران رخ نمی‌دهد که سیاسی نباشد، از مسابقه ورزشی تا پخش فیلم سینمایی. هنرمند هم مثل بقیه اقشار جامعه هیچ هاله قدسی ندارد که به مسایل اجتماعی و سیاسی نپردازد.

هنرمند هم مثل همه وظیفه دارد برای بهبود شرایط جامعه حرف بزند و تلاش کند . این را هم متوجه هستم که برخی هنرمندان نظر متفاوتی داشته باشند و بخواهند جور دیگری رفتار کنند، این نظر شخصی من است.

پرداختن به مسایل اجتماعی و سیاسی آیا می‌تواند به هنر آسیب وارد کند؟ 

قطعا همین طور است. به طور مثال کیوسک در همین سه سال، بعد از موضع گیری هایی که داشتم و آن را علنی گفتم ضربه خورد، تمام رسانه های فارسی زبان ما را بایکوت کردند و حتا یک خبر از ما را در این رسانه ها نمی‌توانید پیدا کنید. ما حتا در نیویورک کنسرت داشتیم و خبرنگار بی‌بی‌سی تلاش کرد که کنسرت را کنسل کند. کارتل خبرنگاران قوی است و علیه ما این بایکوت صورت گرفته است. 

من دنبال تاییدیه گرفتن از شبکه های اجتماعی و یا خبرنگاران نیستم، من کار خودم را انجام می‌دهم، فکر می کنم در دوره های زمانی مختلف بسیاری از هنرمندان بهای سنگین تری را پرداخته اند. خیلی ها در این راه به قتل رسیده اند. این بهایی است که هنرمندان مستقل به نوعی می‌پردازند.

بسیاری از هنرمندان اشاره می‌کنند و می‌گویند «من سیاسی نیستم» آیا این عبارت به نظر شما شانه خالی کردن از مسئولیت است؟ 

من قصد قضاوت کردن کسی را ندارم. مطمئن هستم بسیاری از این دوستان هم درگیر این اتفاق ها هستند و به طور ذهنی برایشان مهم است که وضعیت کشورشان بهتر شود. اما فکر می کنم کلیشه «من سیاسی نیستم» یعنی من به شما اهمیت نمی‌دهم. یعنی من موج سوارم. یعنی ایستاده ام ببینم اوضاع به چه سمتی حرکت می‌کند و بعد موضع خود را تعیین کنم. چیزی که بین هنرمندان ایرانی خیلی افراطی جلوه می‌کند این است که محبوبیت و شهرت برایشان مهم تر از صداقت و شجاعت است. 

شما بعد از پیروزی پرزیدنت دونالد ترامپ به همراه چند فعال سیاسی به او نامه نوشتید، بعد از آن مورد انتقادات شدیدی قرار گرفتید، آیا از این انتقادات کاسته شده است؟ 

این دقیقا یکی از موارد «جو زدگی» ایرانی ست. افرادی که خیلی به من نزدیک بودند چون جو علیه ترامپ بود شروع کردند به حاشیه سازی برای کیوسک و برای به انزوا  کشاندن و نابودی آن کوشیدند. یک سال بعد از آن یعنی دی ماه ۹۶ مردم به خیابان‌ها آمدند و همان حرف ها را زدند که ما در آن نامه زده بودیم. من مطمئنم بسیاری از منتقدان این نامه حتا آن را نخوانده اند. به ما می گفتند جنگ طلب در صورتی که ما در نامه دقیقا برای پرهیز از جنگ گفتیم که باید به جمهوری اسلامی فشار وارد شود.

آرش سبحانی- عکس مهرزاد وحدت

چون جنگ زمانی رخ می‌دهد که جمهوری اسلامی قدرت داشته باشد. تحریم جمهوری اسلامی آلترناتیوی برای جنگ بود. خوشبختانه امروز خیلی چیزها معلوم شده است.  آن موقع ما تحریم سپاه را می خواستیم، ما خواستار تحریم ناقضین حقوق بشر بودیم، ما تحریم خامنه ای و امپراطوری مالی اش را خواسته بودیم، ولی بی‌بی‌سی فارسی با غرض‌ورزی آن را «تحریم ایران» ترجمه کرد و باعث شد بسیاری به ما حمله کنند. بسیاری از دوستان هم فرصت را غنیمت شمردند و به کیوسک حمله ور شدند . من کینه ای از آنها به دل ندارم ولی یادم نمی‌‌رود که چه اهانت هایی به من و خانواده ام شد. 

شما موضع گیری روشنی راجع به نایاک داشتید، چرا فکر می‌کنید نایاک نمی‌تواند به نفع مردم ایران قدم بردارد؟ 

به نظرم خیلی واضح تر از آن است که بخواهم توضیح دهم. نایاک را شرکت های نفتی درست کردند. لابی که برایشان مهم نیست در کشورهای نفت ‌خیز چه حکومتی سر کار است و فقط می‌خواهند روند صادرات نفت و بازار نفت را کنترل کنند. تمام مواردی که اشاره کردم به راحتی قابل ردیابی است.

نایاک از هیچ مشکل حقوق بشری در ایران حرف نزده، راجع به نقض مکرر حقوق بشر، آنچه که بر بهاییان رفته، ،بر زنان، دگراندیشان و همجنس‌گرایان می‌گذرد، نایاک سکوت می‌کند و وقتی با آنها همکاری نمی کنی و یا آنها را نقد می‌کنی علیه تو اقدام می‌کنند. 

بسیاری از هنرمندان ساکن امریکا را کنترل می‌کنند و بسیاری از آنها در ایران صاحب بیزینس هستند و من به عنوان یک ایرانی ساکن امریکا می‌گویم نایاک نماینده مردم ایران نیست.  

در وضعیت سیاسی که در حال حاضر وجود دارد، شاهزاده رضا پهلوی چقدر می تواند در رسیدن به ایران دموکراتیک موثر باشد؟

من فکر می کنم شاهزاده رضا پهلوی فرصت تاریخی است برای ایرانی ها، بابت سابقه ای که برای ما ایرانی ها  دارند، به خاطر نفوذی که در اقشار مردم دارند. همه این را اگر ندیده بگیریم، شخصیت ایشان، منش و باورشان به دموکراسی و روش اداره کشور، از ایشان یک فرصت تاریخی ساخته است.

مردم ایران می توانند این فرصت را که یک پادشاه مشروطه تراز اولی که می تواند در سطح جهانی تاثیر گذار باشد را در اختیار داشته باشند. آن دموکراسی پارلمانی که ما بتوانیم خودمان کشورمان را کنترل کنیم در دستان ماست، و وظیفه تک تک ما ایرانیان به عنوان شهروند درک این موقعیت است.

وجود شاهزاده رضا پهلوی به عنوان کسی که می تواند به عنوان یک لنگر عمل کند و ایران را از تلاطم های ۴۰ ساله رها کند یک غنیمت است.

جمهوری اسلامی این را می داند و تمام تلاش خود را می کند که ایشان را هدف آماج قرار دهد. جمهوری اسلامی می داند که خانواده پهلوی تنها و جدی ترین آلترناتیو موجود است و از این هراس دارد، و من امیدوارم که مردم ایران انتخاب درست را انجام دهند.

در جلسه گفت و شنودی که در پاریس راجع به هنرمندان در تبعید، برگزار شد، آقای شاهین نجفی انتقادهایی به شما کرد، شما چه پاسخی به این گونه انتقادها دارید؟

هیچ عرضی ندارم!

آیا اختلاف نظر سیاسی شما با محسن نامجو باعث شده که با همدیگر همکاری نکنید؟

نه اصلاً این طور نیست. محسن نامجو یکی از دوستان بسیار نزدیک من است و من او را خیلی دوست دارم. من با هیچ دوستی سر مسایل سیاسی قطع همکاری نکرده ام. خیلی از دوستان من اصلاح طلب هستند یا افکاری دارند که اصلاً نزدیک به من نیست. حرفها و نظرات محسن نامجو هم خیلی بد به جامعه منتقل شده و صحبتهای انتخابی منتشر شد. هر چند محسن خودش هست و حرف خود را می زند و می تواند راجع به صحبتهایش بهتر از من بگوید ولی من و محسن اگر فرصتی پیش بیاید که بتوانیم همکاری کنیم حتما آن را انجام می‌دهیم و کماکان دوست نزدیک یکدیگریم.

به نظرم همه باید کمی تحمل خود را بالا ببریم و قبول کنیم شاید کسانی حرف هایی بزنند که ما انتظار نداریم. 

آینده سیاسی و اجتماعی ایران را چطور می‌بینید؟ و چه آینده ای برای ایران متصور هستید؟ 

به عنوان کسی که ناظر و علاقه مند است و دلش برای ایران می‌تپد خیلی نگرانم و فکر می کنم تومور بدخیمی در کشور ما از سال ۵۷ شکل گرفته به نام جمهوری اسلامی و همینطور این تومور بزرگ شده، هر چه بیشتر از سنش می‌گذرد برداشتن این تومور هزینه اش بیشتر می‌شود. هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ انسانی و این خیلی دردناک است. همه مردم ایران امروز این را می‌دانند و مطمئن هستند که جمهوری اسلامی را نمی‌توان اصلاح کرد و هرچه بماند زخم عمیق تری به ایران می زند. امیدوارم این کابوس هرچه زود تر تمام شود.