هفت سال از زلزله مرگبار بم میگذرد. در این هفت سال بر بم چه گذشته است؟ کودکانی که والدین، اقوام و دوستانشان را از دست داده اند امروز چه می کنند؟ مردمانی که خانههایشان ویران گردید، امروز کجا زندگی می کنند؟ نخلهایی که در اثر ویران شدن قناتها خشکیدند، آیا دوباره قد کشیده اند؟ اینها سئوالاتی بودند که هر سال، روز سالگرد زلزله ی بم از خود میپرسیدم تا اینکه دو سال پیش برای اولین بار به دیدن بم رفتم. از تورنتو به قصد دیدن بم به تهران، و سپس به بم رفتم. جالب است که سالیان سال راجع به بم، زیبایی، و آثار تاریخیش شنیده بودم، اما فقط وقتی به دیدارش رفتم که همه چیز در آن ویران شده بود.
وقتی به بم رسیدم، همه چیز با آنچه در عکسها می دیدم فرق داشت؛ ارگ زیبا و پر ابهتی که در کتابها دیده بودم، چند تپه خاک بیش نبود. مدارس و مسجدها که حمایت دولتی داشتند، و برخی مراکز عمومی مثل استادیوم های ورزشی که حمایت شرکتهای خارجی را همراه داشتند بازسازی شده بودند. آنچه از همه بیشتر توجه مرا جلب کرد مردمی بودند که پنج سال پس از زلزله هنوز در چادر و کانکس (جعبههای فلزی) زندگی می کردند. در سفرم به بم با گروه زیادی از مردم شهر آشنا شدم، اما گروهی که بیش از همه بر من تاثیر گذاشت، انجمنی بود به نام انجمن نیکوکاری راه آورد مهر و دانش. این انجمن به دست یک زوج جوان به نامهای علی و سارا شروع به کار کرده بود و سرپرستی کودکان بی سرپرست را بر عهده داشت.
علی و سارا پیش از زلزله ساکن تهران بودند و پس از وقوع زلزله برای تهیه فیلمی مستند به بم رفتند. آنها مثل تمام کمک رسانان دیگر پس از رسیدن به شهر در چادر مستقر شدند. گویی آنها هم انتظار دیدن چنین شرایطی را نداشتند. مردم بی گناهی که زیر آوار جلو چشمانشان جان می دادند، مجروحانی که امیدی برای زنده ماندنشان نبود، و باید با درد در انتظار مرگ رها می شدند، و کودکان بی سرپرستی که والدین خود را از دست داده بودند و خطر ربوده شدنشان بسیار بود. علی و سارا آنچه از دستشان بر میآمد انجام دادند؛ ساختن فیلم را کنار گذشته و به رسیدگی به بازماندگان زلزله پرداختند. آنها کودکان بی سرپرست را به چادر خود میآوردند و زیر پوشش و سرپرستی خود قرار می دادند، تا شاید اقوام و خویشاوندان آنها را پیدا کنند. کم کم خبر نگهداری علی و سارا از کودکان بی سرپرست در بم پیچید، و کودکانی که والدین خود را از دست داده بودند با پای خود به چادر آنها میآمدند. سارا و علی پوشش خود را از یک چادر به شش چادر گسترش دادند، اما تعداد کودکان محتاج به کمک بیش از این بود. تعداد کودکان کم کم به ۳۰۰ نفر رسیده بود، و نگهداری از اینهمه کودک در آن شرایط ناممکن بود. سارا و علی مجبور به عدم پذیرش تعداد زیادی از این کودکان شدند. کودکانی که اقوامی برای سرپرستی داشتند، به خویشاوندانشان محوّل گشتند، و حدود سی کودک تحت سرپرستی علی و سارا قرار گرفتند. علی و سارا موفق به اجاره شش عدد کانکس شدند که در آنها به نگهداری کودکان بپردازند. حدود دو سال پس از زلزله، گروه دیگری از خیرین به همکاری با علی و سارا مشغول شدند، که این همکاری متأسفانه موفق آمیز نبود. سارا و علی نگهداری بچهها را به گروه جدید محوّل کردند و راهی تهران شدند تا سارا به ادامه تحصیل برای فوق لیسانس، و علی به فیلم سازی بپردازد.
بیش از دو ماه از بازگشت سارا و علی به تهران نگذشته بود که این زوج جوان متوجه شدند که جای خالی بچهها در زندگیشان در تهران پر شدنی نیست، و تاثیر بچهها در زندگیشان بیش از آن بوده که بتوانند آنها را ترک کنند و به زندگی معمولشان در تهران ادامه دهند. علی و سارا دوباره بار سفر به بم را بستند، اما این بار برای بازگشت به زندگی بچهها در بم برای همیشه، راهی که زندگیشان را برای همیشه تغییر می داد.
زمانی که من به بم سفر کردم، سارا و علی در یک خانه چهار خوابه اجارهای از ۱۱۲ کودک نگهداری می کردند. این کودکان اکثرا بازماندگان زلزله بودند، اما چند نفری هم به دلیل اعتیاد یا بی صلاحیتی والدین پذیرفته شده بودند. سن کودکان از کودک یکی دو ساله تا نوجوانان سن دبیرستان بود، و همه همراه سارا و علی با نظم و انضباط در این خانه کوچک چهار خوابه زندگی می کردند.
انجمن نیکوکاری راه آورد مهر و دانش هیچ وابستگی دولتی یا مذهبی ندارد، و تنها هدفش ایجاد محیطی فرهنگی برای تربیت و آموزش کودکان بی سرپرست میباشد. طی هفت سال گذشته این مجموعه بدون هیچ کمک دولتی، و فقط به کمک و همیاری خیرین موفق به نگهداری، آموزش، و تربیت صدها کودک بی سرپرست بوده است. هدف این انجمن گسترش خدمات فرهنگی و آموزشی به کودکان است. در حال حاضر سارا و علی درصدد انتقال کودکان به محلی بزرگتر با امکانات بیشتر هستند، که فقط با کمک خیرین امکان پذیر میباشد.
برای اطلاعات بیشتر در مورد این مجموعه با ای میل زیر تماس حاصل فرمایید.
* سارا خاکباز، متولد تهران، در سن ۱۴ سالگی به تورنتو کانادا مهاجرت و تحصیلات لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشتهٔ معماری در دانشگاه واترلو کانادا به اتمام رساند، و مدرک طراحی ساختمانهای کم مصرف را از انجمن ساختمان سبز کانادا دریافت کرده است.
بسیار جالب