نکته ها/ ۳۵
انتخابات حواس پرت کنی را که دارند تلاش می کنند داغش کنند، من را به یاد ترانه
“داماد” انداخت که آقای شماعی زاده سالها پیش خوانده است وتوی آن مرتبأ تکرارمی کند:
“کی میشه دوماد ایشالا”؟
این ترانه را با اجازه خواننده به همان سبک و سیاق بازسازی کردم و قول می دهم
اگر اول آهنگ را گوش کنید و بعد ترانه بازسازی شده من را بخوانید، با وجود این همه خبربد، لبخندی ولو کم رمق روی لب هایتان نقش ببندد
واسه روت شما…واسه ثروت شما … خواستگارهائی اومدن
همه شون با پارتی های اسم و رسم داراومدن
اون یکی حاج حسن ازته بازار اومده/یه بدهکاربزرگ عین طلبکار اومده!
شما بگین…شما بگین… توی این پارتی دارها… کی میشه وکیل ایشالا؟
موزیک…
یکی شون کارخونه داره، یکی شون حجره داره
یکی شون روضه خونه و اقبال پاینده داره
یکی شون قد کوتا با صورتی آبله رو
یکی شون تو عدلیه سه چار تا پرونده داره
یکی شون خیلی خوبه!… ، پیش آقا محبوبه ، همگی بگین ماشالا
یکی شون خیلی خوبه…،پیش آقا محبوبه …، وکیل بشه ایشالا
موزیک
واسه ثروت شما …واسه ثروت شما …خواستگارهائی اومدن
همه شون با پارتی مهم و پولدار اومدن
یکی شون توکار ارزه ، یکی شون توکار نفت
یکی شون بسازو بفروشه وپولدار اومده
شما بگین ….شما بگین….بین این مایه دارها کی میشه وکیل ایشالا؟
بین این مایه دارها کی میشه وکیل ایشالا…؟
دو دستی بگیر، بودجه استقامته!
آقای روحانی بودجه سال ۹۹ را بودجه استقامت و ایستادگی دربرابرتحریم نام گذاشت. توی این بودجه همه چیزرعایت شده غیر از حق و حقوق پوتین!
عمو پوتین برای بستن این بودجه پنج میلیارد دلار به ایران وام داده و امیدواریم یک جای بودجه یادی از او شده باشد و نمک نشناسی نشده باشد!
ازدواج با دوسال گارانتی!
افزایش طلاق درایران و بالا رفتن آمارجدائی ها، زنان و دختران جوان را کم کم به فکر محکم کاری هنگام ازدواج انداخته است.
در حال حاضر زن ومرد یا دختروپسر، بعد ازمدتی که از ازدواج سفیدشان گذشت، یعنی پس از آن که چند سالی یواشکی و همینجوری دور از چشم کنجکاوان و حسودان با هم زندگی مشترکی را گذراندند، تصمیم می گیرند به ازدواج سفید شان رنگ و بوی تازه ای بدهند و درحقیقت آن را رنگی کنند.
دراین مرحله به دلیل اینکه قضیه یک کمی جدی می شود، علاوه برقول هائی که درخانواده می دهند ، غیر از قسم حضرت عباسی که برای هم می خورند، و بجز سکه های طلائی که به عنوان پشتوانه، قرار رد و بدل کردنش را می گذارند، دو رقم آخوند هم دعوت می کنند و دو جورصیغه هم می خوانند بلکه این ازدواج به امید خدا مدتی دوام پیدا کند!
ازدواج آخوندی اش را که همه بلدیم و دیده ایم ومی دانیم.
محضردارکه معمولا یک آخوند است، یا اله گویان وارد مجلس می شود ، مثل قدیم روی تشکچه یا مثل اکنون روی مبل می نشیند، دهانش را شیرین می کند و درحالی که این پا وآن پا می شود و به ساعتش نگاه می کند که زود تر صیغه را جاری کند و به عقد بعدی برسد، سه بار حرف هائی را که حفظ است می زند و سپس می پرسد عروس خانم، با تعداد سکه های طلائی که عرض کردم، به بنده وکالت می دهید که شما را به عقد آقای داماد دربیاورم؟
طبق رسم و رسوم دیرینه، همراهان و بستگان اطلاع می دهند که عروس رفته گل بچینه و باید صبرکنید تا برگرده!
پس از آن که عاقد بی حوصله خلاصه آنچه را گفته بود دو بار دیگر هم تکرارکرد، صدای ضعیف و ظریفی که بعد ازازدواج به مراتب قوی تر و خشن تر می شود! شنیده می شود ، و صدای هلهله وکف و سوت که بلند شد، آقا تند و تند انکحت وزوجتوی معروف را می خواند، مبارک باشدی می گوید و بلند می شود. نقش عاقد اول تمام است و او پس از آن که توی راهرو یا حیاط پاکت پر از پولی را دریافت کرد به سرعت ازصحنه خارج و محو می شود …
بعد از این عقد اسلامی، نوبت عقد آریائی می شود بلکه به احترام کوروش کبیر که توی اینترنت این همه بهش احترام می گذاریم، این ازدواج چند سالی دوام پیدا کند!
این نوع عقد که مقامات رسمی ایران با آن به شدت مخالف و عروس وداماد های امروزی مایل به انجام آن هستند وسیله کسی انجام می شود که می تواند یک شخص معمولی، کراواتی و از بستگان عروس یا داماد هم باشد.
عاقد آریائی با لبخند و شوخی وارد کارزار می شود ومی گوید بچه ها لطفن هرچه من می گویم را به زبان خوش تکرارکنید و به آن وفادار بمانید وگرنه هرچی دیدید ازچشم خودتان دیده اید!
بعد به داماد می گوید داماد نازنین! به همسرت نگاه کن با عشق و با احساس و بگو: «به نام ایزد مهرآفرین، من تو را برگزیدم از میان همه خوبان و با تو پیمان میبندم که به تو وفادار باشم تا پایان جهان… و بعد به عروس می گوید شنیدی داماد چی گفت؟ تو هم توی این مایه ها یک چیزی بگو و مثلا بگو «به نام نامی یزدان. پذیرا میشوم مهر تو را از جان و وفادار می مانم با توای جان جانان….
با گفتن این جملات که حالت اون یک سیخ کوبیده اضافی را دارد که بعد ازتمام شدن غذای آدم می آورند که دیگرسیر سیر شود و تا مدتها هوس چلوکباب نکند، ازدواج آنان قطعی می شود!
برای دختروپسرهای ایرانی ساکن آلمان البته قضیه دراین مرحله پایان نمی یابد. آنها تا اینجا دو مرحله سخت وخسته کننده را پشت سرگذاشته اند و اگر مرحله سوم را هم به سلامتی به پایان برسانند، دیگرکارتمام است.
مرحله سوم رفتن به شهرداری شهر، شنیدن نصیحت های ساده و بی پیرایه نماینده شهر است و پس از امضای عروس و داماد و شهود، زندگی مشترک آنان با بازکردن یک شیشه شامپاین تقلبی سه چهار یوروئی گارانتی و آغازمی شود.
ازدواجی که با این همه خرج و تشریفات، همه امیدوارند حداقل دوسه سالی دوام پیدا کند!
استاندارجاده قدیم شمیران !
درخبرها خواندم که طرحی به مجلس داده شده تا تهران به دو استان شمالی و جنوبی تقسیم شود.
لطف این تقسیم بندی علاوه بر اینکه دیگه جنوب شهری ها نمی تونن خودشون را قاطی ثروتمندان شمال شهر کنند و هرجا می نشینند بگن ما هم تهرانی هستیم و آبروی میلیاردرهای مملکت را ببرند، اینه که یک استاندارجدید به تعداد استاندارهایمان اضافه می شود و یک تازه به دوران رسیده دستش به دم گاوی بند می شود.
اگرهرمحله تهران بزرگ را به یک استان تقسیم کنند که دیگه از اینهم بهترمیشه:
استاندارچهارراه اناری، استاندارمیدان شوش، استاندارجاده قدیم شمیران، استاندارسلسبیل ووو….!
خرج که ازکیسه مهمان بود….!
تولیدش با شما، مصرفش با ما !
رئیس بسیج زنان خواهان “موج همگانی” برای فرزندآوری در ایران شد