از خودتان و شروع فعالیت هایتان بگویید. چطور فعالیت های خود را در فضای مجازی شروع کردید و چطور با کمپین چهارشنبه های سفید همراه شدید؟
پرنیان یگانه هستم. ۲۸ ساله، سابقا ساکن ایران. در خانواده ای سیاسی به دور از فضای مذهبی حاکم بزرگ شدم. همیشه برایم سئوال بود که چرا طبق قوانین اسلامی ایران با زنان اینطور رفتار می شود. از خودم و خانواده ام سئوالات زیادی در این مورد می پرسیدم. هیچ جوابی من را قانع نمی کرد. من شاهد جنگیدن مادرم با کلیشه های جنسیتی بودم.
در فضای مجازی مجالی یافتم تا بتوانم فعالیت هایی بکنم. پست های انتقادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی و زنان منتشر می کردم و مثلا می گفتم ما نباید رأی بدهیم. قوانین حجاب، ازدواج و طلاق و نبود برابری را به چالش می کشیدم.
در این زمان من با مسیح علینژاد در ارتباط بودم. چراکه برابری جنسیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از دغدغه هایم بود. مسیح علینژاد در روزهای اول شروع کمپین چهارشنبه های سفید، یعنی خردادماه ۹۶ از من خواست اگر با او همراه و همنظر هستم، در کمپین او شرکت کنم. من هم ویدئوهایی در این زمینه می ساختم و در صفحه شخصی خودم آپلود می کردم. این سازمان یافتگی مبارزه را دوست دارم. بعد از شروع کمپین فعالیت های دیگر خود را هم ادامه دادم.
آیا از عواقب این کار نمی ترسیدید؟
دوستان و اطرافیانم خیلی با فعالیت های من همنظر بودند اما خیلی ها به خاطر ترس از عواقب آن حاضر به همراهی با من در این زمینه نبودند. من شخصا هیچ ترسی نداشتم و با اینکه مسیح به من توصیه می کرد چهره ام را نشان ندهم، اما من همیشه چهره ام در ویدئوهایم مشخص بود. به نظرم کسی که فیلم را می دید باید خودم را می دید تا بفهمد من یک چهره واقعی دارم و آنچه می گویم و می کنم تفکر خودم است. می خواستم بدانند که این منم که نمی خوام کسی برایم تصمیم بگیرد و مخالف ایدئولوژی حکومت هستم.
در کنار این فعالیت هایم، با یکی از دوستانم یک کانال تلگرامی راه اندازی کرده بودیم و قوانین متحجر اسلام در مورد زنان را با زبانی ساده برای مخاطبان کانال نقد می کردیم. این اطلاعات من در این زمینه بعدا در دادگاه منجر به تخفیف مجازاتم شد. چرا که توانستم به قاضی بفهمانم که من ازجایی خط نگرفته ام و این فعالیت ها حاصل اطلاعات و مطالعات شخصی خودم بوده.
آیا از شرکت در کمپین چهارشنبه های سفید و فعالیت های خود راضی هستید؟
به نظرم نتیجه کمپین مثبت بوده و جمهوری اسلامی بعد از مدتی انکار که کار همیشگی اش است، فهمید که این خواسته جدی است و برای مبارزه شروع به خراب کردن نام مسیح علینژاد در افکار عمومی کرد. همزمان با این اتفاقات یکی از ویدئوهای من در روزنامه هافینگتن پست یونان منتشر شد. امام جمعه اراک در تریبون رسمی گفته بود زنانی که در این کمپین شرکت می کنند فاحشه هستند.
آنها می خواستند با تهمت زدن و برچسب زدن به زنان آنها را ساکت کنند. این کمپین متوقف نشد و پیش رفت. این کمپین آنقدر پیش رونده بود که روز به روز به تعداد زنان حامی آن افزوده شد و عقب نشینی ای صورت نگرفت.
بعد از احضار قانونی توسط دستگاه قضایی چه کسانی از شما حمایت کردند؟
من اولین شخصی بودم که به خاطر شرکت در کمپین به دادگاه احضار شدم. مسیح علینژاد خیلی به من دلداری داد. در آن زمان دانشجو بودم و نمی خواستم اخراج شوم. به همین دلیل از مسیح خواستم که سکوت کند. اما او همواره همراه من بود و من را آرام می کرد. من انتظار این برخوردهای قضایی را داشتم ولی اصلا توقع نداشتم که تا این حد ناعادلانه با من برخورد کنند. اطلاعات ایران صفحه اینستاگرام من را هک کرده بود و بر همان مبنا از من شکایت کرده بود. خانواده من هم همواره حامی من بودند.
آیا در این راه برای همسر شما هم مشکلی پیش آمد؟ خانواده چطور؟
قبل از سال ۹۸ من را برای گرفتن تعهد احضار می کردند تا اینکه یک بار من را تهدید کردند که اگر نوشته های ما را امضا نکنی به تو تجاوز می کنیم. همسرم بعدا از شنیدن این حرف بسیار ناراحت شد. او به سراغ بازجو رفت و در بیرون محل کارش او را کنار کشید و با او حرف زد. این حرف زدن تبدیل به درگیری لفظی شد. همین مسئله باعث شد در نوروز ۹۸ به خانه پدرو مادر همسرم بریزند و خانه را بگردند. نمی دانم دنبال چه چیزی می گشتند. وقتی خانواده همسرم از تعطیلات بر گشتند همسرم را بازداشت کردند. پرونده او به دادگاه رفت. در اردیبهشت ۹۸ همسرم را در ماشینش بازداشت کردند و او را در بازداشت بسیار کتک زدند. او از بازداشتگاه به زندان منتقل شد. بعد از ده روز او را با وثیقه آزاد کردند. متوجه شدیم که اتهام جدیدی به عنوان فساد فی الارض و براندازی نظام جمهوری اسلامی به ما زنده اند. به این ترتیب حکم ما می توانست اعدام باشد. من و همسرم یک مهمانی کوچک چند نفره به جای عروسی گرفتیم و به صورت قانونی از ایران خارج شدیم.
احکام پرونده های من عبارت است از: حضور در کمپین چهارشنبه های سفید، همکاری با زندانیان سیاسی. اتهام همسرم هم تولید، نگهداری و قاچاق مشروبات الکلی بود. این اتهام بدون هیچ مدرکی به همسرم وارد شد. او هیچ سابقه ای هم نداشت و شغلش هم فنی بود.
همسر من در ۲۷ سالی که در ایران زندگی کرد هیچ سوء سابقه ای نداشت ولی در عرض چند ماه سه پرونده برایش ساخته شد.
خبر جدید اینکه یک مامور اطلاعاتی به محل سابق زندگی من رفته بود و از همسایه ها در مورد احتمال بازگشت من به ایران پرسیده بود.
این را هم بگویم که هر اتفاقی برای خانواده من بیافتد من دستگاه قضایی و اطلاعاتی ایران را مقصر می دانم و به دادگاه های بین المللی از آنها شکایت خواهم کرد.
بعد از خروج ازایران فعالیت هایتان ادامه پیدا کرد؟
بله. وفتی از ایران خارج شدم فعالیت هایم را از طریق لایو و استوری گذاشتن در اینستاگرام بیشتر کردم. در حوادث آبان ۹۸ قلبم همراه مردم ایران بود. سعی می کردم در توئیتر و اینستاگرام از اعتراضات حمایت کنم. هرچند در مقاطعی فعالیت هایم به خاطر مسائل مهاجرتی و مشغله هایم کم شد.
بعد از مهاجرت چه مشکلاتی داشتید؟
طبیعتا مهاجرت مشکلات خاص خودش را دارد. یادگیری زبان و تطبیق دادن خود در فرهنگ و جامعه جدید تا پیدا کردن کار و… از جمله مشکلاتی هستند که با آنها دست و پنجه نرم می کنیم. جدایی از خانواده و وطن هم بسیار سخت است. ضمنا تهدیدهایی هم می شویم مثلا بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی من چند پست گذاشتم، که در اینستاگرام به تجاوز و مرگ تهدید شدم.
تحصیلات شما در ایران چه بود؟
من کارشناس معماری هستم. به دلیل خروج از ایران قبل از ارائه پایان نامه نتوانستم مدرکم را بگیرم. در کشور جدید قصد ادامه تحصیل دارم اما آن را به بعد از مشخص شدن نتیجه مهاجرتم موکول کرده ام.
آیا هرگز از مسیری که رفتید پشیمان هستید؟
نه من از هیچ چیز پشیمان نیستم. همیشه می دانستم که اگر روزی تریبونی داشته باشم از آن استفاده خواهم کرد و عواقب آن را هم می دانستم و پذیرفته بودم. ما داریم در مورد حقوق اولیه بشری مانند انتخاب نوع پوشش حرف می زنیم. هر انسانی باید بتواند در مورد حقوق خود آزادانه حرف بزند. من از دستگاه قضایی ایران بسیار شاکی هستم. با من و امثال من با بی عدالتی برخورد می شود.