پایتخت از سال ۱۳۹۰ به کارگردانی سیروس مقدم و با طراحی محسن تنابنده اولین بار در نوروز، از شبکه یک سیما برای اولین بار پخش شد.
این سریال در اوایل با پرداختن به مسایل اجتماعی روز به سرعت تبدیل به محبوبترین سریال سالهای اخیر شد. بازیهای روان و ایجاد دنیای بیبدیل و زندگی ساده مردمانی ساده در محبوبیت اولیه این سریال نقش عمده ای را ایفا میکرد.
کشمکش داستانها در فصل های اولیه مبتنی بود بر مواجهه مردمانی بیآلایش در برابر پیچیدگیهایی که زندگی در کلانشهری مثل تهران به باقی غیرمرکزنشینان منتقل میکند.
مردمانی که زندگی آشفته پایتخت گره داستان آنها را بوجود می آورد و در نهایت کاراکتر ها با اتکا به اخلاقیات انسانی خود از پس مشکلات بر می آیند.
این سریال در فصل های بعد نیز کمابیش این روند را دنبال کرد. در فصل های بعدی نیز همچنان رعایت اخلاقیات و مواجه آن با جامعه ای که به شدت دچار بیاخلاقی شده، تم اصلی داستان ماند. اما در سال ۹۷ فصل پنجم سریال پایتخت توسط موسسه اوج تهیه شد، موسسه ای که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعلق دارد و چند سالی است به تهیه کنندگی فیلم های سینمایی مشغول است.
در فصل پنجم به وضوح میتوان ردپای حضور سپاه و ایدئولوژی حکومتی را دید.
تأکید بر ازدواج کودکان و عادی سازی بحث ازدواج کودکان در این سریال مطابق با فرمان علی خامنهای برای فرزند آوری دنبال شد و جامعه اولین واکنش خود را نشان داد.
در فصل پنجم پایتخت، شخصیت ها نماینده مردمانی ساده نبودند که در برابر بی اخلاقی جامعه به اصطلاح مدرن شده به دردسر می افتادند، بلکه این خانواده ساده خود نیز تبدیل شدند به همان کسانی که در فصل های اول از آن گریزان بودند.
تم دروغگویی یکی از موضوعات اصلی برای جهت ایجاد فضای کمیک بدل گشت و عنصر اصلی پیشبرندگی داستان!
انسانهایی که مدام درحال مخفی کاری و عدم صداقت با همدیگر هستند.
شخصیت محوری زن در فصل پنجم بسیار افول کرد و کاراکتری که در فصل های پیشین صدای مردم در نهادی مثل شورای شهر بود تبدیل به موجودی خنثی شد که تمام دغدغه اش این است که دیگر نمیتواند برای شوهر دلبندش پسر بزاید.
شخصیت هایی که در فصل های قبل مردم به آنها جذب شده بودند به ناگاه به طبقه ای اجتماعی منتقل شدند که پذیرش آن برای مخاطب دیگر باور پذیر نبود.
ایدئولوژی نظام حاکم در خط به خط فیلمنامه پررنگتر شد تا بدانجا که در سکانسی شعار «مرگ بر امریکا» که در نماز جمعه های حکومتی شنیده میشد از دهان بازیگران پخش شد.
در فصل پنجم مساله خروج از کشور و مهاجرت هم طبق ایدئولوژی نظام حاکم تبلیغ شد. ساده سازی مساله پیچیده ای چون مهاجرت را آن قدر تقلیل دادند که گویی ایرانیان صرفا برای نوع پوشش از کشور مهاجرت میکنند. واقعیت آماری خبر از این می دهد که ۱۰ درصد ایرانیان در جایی به غیر از ایران زندگی میکنند، که درصد چشمگیر و قابل اعتنایی استُ و نشان از نارضایتی مردم از شرایط موجود می باشد.
البته همین مسئله نوع پوشش را هم در سطح نگهداشتند، در حالی که دیگر بعد از ۴۱ سال بر همگان واضح و روشن است که حجاب اجباری تنها تکه ای پارچه بر سر نیست چرا که پشت آن فرهنگی بغایت ارتجاعی و ضد زن خوابیده است که زنان را از تمام مزایا و حقوق برابر در جامعه محروم می کند. اگر بخشی از این ده درصد دلیل مهاجرتش نوع پوشش باشد، نشان از بلوغ فرهنگی جامعه دارد که به خود و حق و حقوق خود به عنوان فردی آزاد و برابر احترام می گذارد و علیه نابرابری ها می ایستد. و البته در عین حال نشان از شکست تلاش نظام برای ساختن امتی حلقه به گوش و بی چون و چرا به جای مردمانی متعرض و حق خواه دارد. و به همین خاطر تلاش نظام و فرهنگ حکومتی این بوده است که آن را تقلیل دهد و تحریف کند.
مساله جنگ سوریه و حضور نیروهای سپاه پاسداران در سوریه نیز مو به مو توسط موسسه اوج در این سریال تبلیغ شد با همان شعار «اگر در سوریه نجنگیم باید در تهران با داعش بجنگیم»
شعاری که سالها حضور نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای نیابتیشان به سرکردگی قاسم سلیمانی را توجیه میکرد. حضوری که بیش از آنکه به مبارزه با داعش بپردازد به حفظ پایه های حکومت بشاراسد و نزدیک شدن به مرزهای اسراییل را دنبال میکرد.
موسسه اوج از طریق سریال پایتخت و از زبان کاراکتر ها همان شعارها را تکرار کرد :
– ایران امن ترین کشور منطقه است
– امریکا اسراییل و عربستان حامیان داعش هستند
– داعش به وجود آمده تا شیعیان را نابود کند
– ایران مرفهترین کشور منطقه است
– مردمان سوریه یعنی طرفداران بشاراسد و مخالفان بشاراسد یعنی داعش
– و ….
در زمان پخش این سریال بسیاری از مخاطبان انتقادات خود را نسبت به روند این سریال نشان دادند ولی هیچگاه تیم تولید در مقام پاسخگویی بر نیامدند.
در فروردین سال ۹۸ فصل ششم این سریال به روی آنتن رفت، این بار از موسسه اوج خبری نبود، اما همچنان ایدئولوژی نظام حاکم در تمام دیالوگ ها دیده میشد. برخی نهاد رهبری در ایران را حامی مالی این سریال معرفی کردند که اتفاق جدیدی هم نیست، سالها پیش بیت رهبری مبلغی حدود ۸۰ میلیارد تومان برای تهیه فیلم محمد رسول الله به کارگردانی مجید مجیدی اختصاص داده بود.
اینبار این سریال با توجه به اتفاقات سال ۹۸ و اعتراض های سراسری آبان و بحث انتخابات مجلس، متمرکز شد بر حوزه سیاست داخلی و تبلیغ تفکر هسته سخت نظام.
این سریال با استفاده از متلک ها و گوشه کنایه های بی رمق تلاش کرد مقصران وضع موجود را تحریم های دولت امریکا در درجه اول، و در درجه دوم ناکارآمدی جناحی از جمهوری اسلامی معرفی کند که اتفاقا نهادهای انتخابی هستند. حال آنکه بعد از دی ماه ۹۶ و آبان ۹۷ و کشته شدن بیش از ۱۵۰۰ نفر از معترضان هیچ تفاوتی میان لایه های حکومت وجود نداشت و تمامی این لایهها تمام قد از سرکوب معترضان حمایت کردند.
این بار سریال پایتخت نیز گریزی زد به دوران قبل از انقلاب و به مخاطبان خود در سکانسی شکنجهگاهی را نشان داد که اکنون تبدیل به بهشت شده است.
نویسندگان این سریال هیچوقت حاضر نیستند راجع به جنایاتی که در کهریزک در سال ۸۸ رخ داد حرفی بزنند.
این بهشت برین در حالی در سریال پایتخت توصیف شده که سازمانهای مختلف حقوق بشری از بازداشت بیش ۸ هزار نفر در جریان اعتراضات سراسری آبان خبر میدهند و اکنون معلوم نیست چند کهریزک در اقصی نقاط ایران برپا باشد.
مساله عفو «رهبری» هم از نکاتی بود که تیم تولید به شدت به آن پرداخت، این در حالی است که در اکثر مواقع این به اصطلاح «عفو رهبری» شامل زندانیان عقیدتی نمیشوند.
تبلیغات حکومتی جمهوری اسلامی دهه هاست که با تمام توان فعالیت خود را دنبال میکند و بی توجه به اندیشه های لایه های مختلف اجتماع، ایدئولوژی حکومتی را تبلیغ میکند و در این راه نیز از کسانی بهره میبرد که اگر چنین نمیبودند شایسته لقب هنرمند بودند، در حالی که اکنون پیچمهره های ماشین پر سر و صدای تبلیغات حکومتی هستند و به کار بردن واژه هنرمند شاید خیانتی باشد به هنرمندانی که هنر را به زر و زور نفروختند.