پیکر جهان با اتفاقات چند دهه گذشته به لرزه درآمده، آرامش و آسایش رخت بربسته، امنیت در کشورهای پیشرفته و در حال رشد چهره در نقاب کشیده و طغیان و عصیان توأم با خشونت و جنایت رو به افزایش است. در این پهنه پر اضطراب و خوفناک، کودکان بیشتر از دیگران ضربه‌ پذیر و شکننده‌ اند. از هم گسیختگی نظام جامعه، فروپاشی خانواده و گرایش به خودخواهی و افراط در شهوت پرستی، فرزندان بی‌گناه را بی‌پناه کرده و به دست فراموشی سپرده است. این نهال‌های تازه بر اثر فقدان پرورش به صورت خارزاری وحشی نشو و نما می‌کنند و شکوه و زیبایی زندگی بر اثر این خرابی به تیرگی و سیاهی گرائیده است.

آئین بهائی تعلیم و تربیت کودکان را پایه و اساس نظم عالم می‌داند و چنین تأکید می‌کند که خانواده باید سرشار از روحانیت و سرور و اتحاد و اتفاق و موافقت جسمانی و عقلانی باشد، شادی که فضای خانه را پر می‌کند، روح را به اهتزاز درمی‌آورد و جسم را تازگی و طراوت می‌بخشد و تفکر و اندیشه را افزون می‌کند. در این راستا آئین بهائی مادر را اول مربی و معلم طفل می‌خواند و خانواده را برای رشد جسمی و روحانی او محترم می‌شمارد.

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:” اطفال را بسیار باید مواظبت و محافظت و تربیت نمود. این است حقیقت و شفقت پدر و مادر والا علف خودرو گردند و شجره زقوم (درخت تلخ) شوند، خیر و شر ندانند و فضائل را از رذائل تمیز نتوانند…”

مهم‌ترین اثر تعلیم و تربیت ساختن شخصیتی سالم برای انسان است. هسته اولیه شخصیت در آغوش مادر از بدو تولد شکل می‌گیرد و سپس با ملاحظه رفتار پدر و مادر رشد می‌کند و بعداً در مدرسه و جامعه با آمیزش با کودکان و بزرگسالان استوار و پابرجا می‌شود. اگر این امر به درستی صورت نپذیرد، از زمان کودکی شخصیتی کج‌رو و بیمارگونه بوجود می‌آید که تبدیل و تعدیل آن در سنین بالا مشکل است.

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:” تعلیم و تربیت بعد از بلوغ بسیار دشوار است. تجربه شده است که نهایت سعی و کوشش را می‌نمایند تا خلقی از اخلاق نفسی را تبدیل کنند، نمی‌شود. اگر الیوم اندکی متنبه گردد و بعد از ایامی معدود فراموش کند و بر حالیت که معتاد و خوی کرده راجع شود، پس باید از طفولیت این اساس را بنهند زیرا تا شاخ تازه و تر است به کمال سهولت و آسانی مستقیم و راست گردد.”

اگر چه انضباط یکی از اصول اساسی و لازمه تربیت است ولی باید بدون خشونت و با شکیبایی و محبت و مراقبت صورت گیرد نه به صورت ضرب و جرح وحشیانه ناشی از عصبانیت و خشونت که در برخی از نقاط جهان مجری می‌شود. چنین رفتاری به منزله نقض حقوق خردسالان و رعایت نکردن حقوق ضعیفان است.

از جمله اهداف تعلیم و تربیت در آئین بهائی، اشائه بشردوستی و جهان‌بینی است تا اطفال از همان آغاز از این حقیقت آگاهی یابند و با این راستی گواهی دهند که “اهل عالم همه بار یک دارند و برگ یک شاخسار. جهان یک کشور است و گیتی یک وطن.”  و در این راستا کودکان نخست به آداب و اخلاق آسمانی تربیت می‌شوند و رفتار انسانی می‌آموزند، سپس به آموختن دانش و هنر می‌پردازند. اطفال از اول می‌آموزند که برتری انسان به بشردوستی و خدمت است، نه به نژاد و ملیت، به رفتار و پندار نیک است، نه به مقام و قدرت، به علم و هنر است، نه به شهرت و مکنت.

بنابراین تعلیم و تربیت در آئین بهائی نیرویی است در خدمت بشر برای گسترش صلح و آزادی و ایجاد دنیایی یگانه و هماهنگ.

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:” اطفال را در سن شیرخواری در مهد فضائل بپرورید، از هر علم مفیدی بهره‌مند نمائید، اقدام در امور مهمه بیاموزید و تشویق برتحصیل امور مفیده بنمائید.”

 ” در بلندی همت اطفال بسیار کوشش نمائید که چون به بلوغ رسند مانند شمع برافروزند و به هوی و هوس که شیوه حیوان نادان است آلوده نگردند، بلکه در فکر تحصیل فضائل عالم انسانی باشند.”

خوانندگان عزیز، در صورتی که مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به  تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:  پیامگیر: ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل:  anyquestionsplease@gmail.com

وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی:      www.reference.bahai.org/fa