شماره ۱۱۹۲

شمال کشورهای نروژ، سوئد، فنلاند و بخشی از خاک روسیه، محل اسکان مردم بومی منطقه است که آنها را قوم سام می نامند و زبان آنها نیز سامی است. این منطقه از جهان در کشورهای نروژ و سوئد به طور خودمختار و تحت نظارت دولت های مرکزی اداره می شوند. منطقه خودمختار سام، دارای پارلمانی است که بر امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی منطقه نظارت کامل دارد و نمایندگان آن با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند. اگرچه نیمی از سال را مردم در تاریکی و نیمه ی دیگر را در روشنایی کامل به سر می برند، اما، هر کس که به صورت موقت در آنجا زندگی کرده، از مهربانی و مهمان نوازی مردم این منطقه یاد می کند و از هارمونی دو زیست مدرن و گله داری (پرورش گوزن) مکانیزه.

در ادبیات مردم شمال اروپا، نویسندگان، شعرا، و هنرمندان سام همواره نقش بسزایی داشته اند. اگرچه آثار بیشتر آنها به زبان رسمی سامی نوشته می شود، اما پس از ترجمه، غنای ادبی و فرهنگی آن بر همگان روشن می شود.جایزه ادبی شورای فرهنگی کشورهای شمال اروپا؛ نروژ، سوئد، فنلاند، ایسلند و دانمارک، از مهمترین جوایز ادبی این منطقه به شمار می رود. امسال برای دومین بار یکی از هنرمندان نقاش و شاعر سام جزو سه کاندیدای نهایی بود که سرانجام این جایزه ارزنده به او تعلق گرفت. خانم سین اووِ پِرسِن* به خاطر دریافت جایزه خود این روزها در شهر اسلو، پایتخت نروژ بسر می برد. به همین مناسبت و اهدای جایزه به ایشان برای مجموعه شعر اخیر او به نام “همهمه ی جنگل و رستاخیزی دیگر”، با ایشان مصاحبه ای انجام داده ام که خلاصه آن را در زیر می خوانید.


در گستره ی جهان پنج میلیاردی، تعداد قلیلی پیدا می شوند که زبان سامی را بفهمند، کتاب به این زبان بخوانند، تحلیل کنند و کاندیدای دریافت جایزه ای مهم کنند. کاندیدا شدن کتاب “همهمه ی جنگل و رستاخیزی دیگر” نشان این است که غنای این زبان در حدی است که بتوان با آن ادبیات ناب آفرید.

عباس شکری



مجموعه ی جدید شعر شما روند ورود به جهان رنج و درد است و برون رفت از آن. این تحول را چگونه از سر گذراندید؟


ـ روندی که شما در کتاب “همهمه ی جنگل و رستاخیزی دیگر” به خوبی متوجه آن شدید را من با گوشت و پوست و استخوان تجربه کردم. بدترین نوع آن را هم؛ از دست دادن فرزندم می دانم. این تجربه هولناک موجب مرگ انسان از درون می شود. روند جمع آوری آنچه آن روزها مرحمی بود برای زخم های درونی ام و امروز تبدیل آنها به یک کتاب، زندگی دوباره را به من برگرداند. به همین دلیل هم نام “همهمه ی جنگل و رستاخیزی دیگر” را بر پیشانی دارد.


اگر ممکن است در مورد این روند توضیح بیشتری بدهید.


ـ در آغاز، اینطور بود که من یادداشت هایی را برای فراموش نشدن روزهای تلخی که از سر میگذراندم بر روی هرچیزی که ممکن بود می نوشتم. گاهی حتی در شرایطی بودم که نمی توانستم تکه کاغذی سفید بیابم و در عوض در حاشیه روزنامه، روی پاکت شیر و هر جایی که می شد نوشت، حکایت پرغصه ی مرگ فرزندم را یادداشت می کردم. هدفم از این یادداشت ها هم این بود که بدانم ایام چگونه بر من گذشت. تلاش می کردم که بازگشتی دوباره به خاطرات دخترم داشته باشم و هم زمان می خواستم که این درد و رنج را به دست فراموشی بسپارم، خاطراتی که یادآوری آنها دردآور بود.

البته هرگز در آن روزها فکر انتشار یادداشت های پراکنده خود به صورت کتاب نکرده بودم. آلام و اندوه آنقدر سنگین بودند که دیگر وقتی برای این نوع فکر و تصورها باقی نمی ماند.

سرانجام بعد از هشت سال جمع آوری یادداشت ها، ناگهان با کوهی از نوشتار روبرو شدم و آن وقت بود که جرقه انتشار آنها در ذهنم روشن شد.


برای گذار از اندوه سنگین از دست دادن فرزند و بازگشت به زندگی عادی، کلام آیا می تواند به انسان کمک کند؟


ـ واژه می تواند به اندوه و رنج آدمی هیئت و شکل بدهد. کلام، انسان را کمک می کند تا خود را نه از نزدیک و درون که از بیرون نگاه کند. غم، اغتشاش احساس است و همه چیز را واژگون می کند، حتی کلام معمول را هم از یاد انسان می برد. آنچه تا لحظه ای پیش پر اهمیت بوده است، ناگهان بی معنا می شود و پرسش بزرگ هستی را در دامن آدم می گذارد و زندگی؛ بودن یا نبودن را بر روی تاری نازک جلوی چشمان انسان می آویزد.

در چنین هنگامه ای، آنچه اهمیت دارد، جرأت وارد شدن به این اغتشاش است، چرا که این اغتشاش که همان غم و اندوه باشد، انسان را قوی و مستحکم می کند. انسان را وادار می کند که این اغتشاش و نابسامانی روحی و جسمی را فرموله کند و نظمی به آن بدهد، اما برون رفت از درون این اغتشاش و رسیدن به انتشار کتاب، حکایتی دیگر دارد. برای من روند نوشتن دردنامه تا انتشار کتاب نزدیک شدن به خودم و اندوهی که مرا در بر گرفته بود، به حساب می آید.


برای شما آیا هنر نقاشی وسیله خوبی برای بیان احساسات و عواطف و منطق است یا شعر؟


ـ نقاشی و شعر دو روی سکه ای هستند که “من” هستم. به عنوان نقاش، سنت و فرهنگ اروپایی و مدرن را دنبال می کنم و تعلق به این جهان مدرن و پر هیاهو دارم. اما به عنوان شاعر، من به مردم بومی سام تعلق دارم. درک موضوعات و پیدا کردن راهی برای بیان آنچه در درون من می گذرد و جامعه ای که وابسته به آن هستم، حتما با فرهنگ مردم سام نزدیک می شوم و از جهان غرب کاملا فاصله می گیرم. این گونه است که من به ارکان و بنیان فرهنگی خود نزدیک می شوم و به عنوان فرد “شخص” هویت پیدا می کنم. ارتباط گسترده ای که کاملا هم ثمربخش است. زبان سامی وسیله ای فوق العاده قوی ست برای شعر و شاعری.


برای “من” شاعر، فرهنگ نروژی برای شما مهم است یا فرهنگ سامی که متعلق به آن هستید؟


ـ به این خاطر که من با زبان سامی می نویسم، زبان و فرهنگ سامی به عنوان فاکتورهای مهم در خط مقدم قرار می گیرند. زبان سامی زبان مادری من است. با این زبان، جهان درون من نهفته است. درک من از احساسات، درک من از ارتباطات و تعلقات، درک من از خودم به عنوان “فرد” و به عنوان جزیی از کل جامعه سامی در این زبان و فرهنگ بروزی بیرونی دارند. زبان نروژی را من در مدرسه آموختم. از همین طریق هم با فرهنگ نروژی آشنا شدم. اما برای بیان احساسات و آنچه در درون من غلیان دارد، فقط زبان سامی است که می تواند مؤثر و وسیله ارتباطی من با مردم باشد. آنگاه که زبان سامی را برای آفرینش شعر به کار می گیرم، خود را انسانی بی مرز و شهروند جهان بدون مرزهای جغرافیایی حس می کنم و انگار که همه ی مردم جهان زبان مرا می فهمند.


به عنوان آخرین پرسش، هنگامی که در کار خلق آثار هنری؛ شعر یا تابلوی نقاشی نیستید، چه می کنید؟


ـ می دانید که خلق شعر و نقاشی، کاری است انفرادی و در خلوت و تنهایی انجام می شود. ولی وقتی که با دیگران هستم برای حفظ و اشاعه فرهنگ بومی مردم سام تلاش می کنم.



برگردان دو شعر کوتاه از مجموعه شعر “همهمه ی جنگل و رستاخیزی دیگر”


۱)


اندوه را بر پوستم حس می کنم

در درختان نارون می شنوم اش

در چشمان نگران جغد می بینم اش

در غار غار کلاغ حس می کنم

و …



۲)


فرزندم،

به خانه برگرد،

پیشاروی درخت اقاقی

می گریم:

ناگفته ها زیادند.


به خانه برگرد

فرزندم

برای پنجره

می گریم:

کارهای ناکرده زیادند.


برگرد

به خانه برگرد فرزندم

به جانب خدا

فریاد می کشم:

برگرد دخترم.

نمی دانستی

که اکنون

برای رفتن

زود بود؟



* خانم سین اووِ پرسن، کار ادبی خود را از سال ۱۹۸۱ شروع کرده و تاکنون هشت مجموعه شعر و یک بیوگرافی منتشر کرده است. برگردان آثار خانم سین اووِ از زبان سامی به زبان نروژی را اغلب خود به عهده دارد مگر دو مجموعه که دیگران این کار را انجام داده اند. کتاب اخیر او:”همهمه ی جنگل و رستاخیزی دیگر” تاکنون به چهارده زبان ترجمه و بیش از هفت میلیون نسخه از آن فروش رفته است. این کتاب روایت اندوه مادری است که فرزند خود را از دست داده است و این اندوه را شاعر با زبانی روان، سیال و ساده، زیر پوست خواننده تزریق می کند.

پشت جلد کتاب به نقل از شاعر چنین آمده است:

“اندوه، پدیده ای است که در انسان، حیوان و طبیعت یکسان عمل می کند و دروازه های جهانی نو که برای همه کس یکسان نیست را به روی انسان می گشاید.”