اکبر شیخ زاده

 سال۲۰۱۱-۲۰۱۰ کانادا

بخش سوم

 راههای پرداخت بدهکاری مالیاتی اشخاص و شرکتها به اداره مالیات کانادا:  وب سایت اداره مالیات کانادا http://www.cra-arc.gc.ca/است. دولت کانادا امسال۵۵ میلیارد دلار “کسری بودجه و بدهی” دارد پس انتظار نداشته باشید که بدهی های مالیاتی شهروندانش را به سادگی فراموش کند. در کانادا مجموع مالیاتهای درآمدی و خرید و فروش و املاک و غیره را اگر محاسبه کنیم: در سال ۲۰۱۱ ایالت آلبرتا کمترین مالیات(۳۹%) و ایالت نوااسکوشیا بیشترین مالیات (۵۰%) را از ساکنانش می گیرد. نرخ ایالت انتاریو ۴۶.۴۱ درصد است. 

اگر با مشکل مالی در پرداخت مالیات روبه رو هستید سه روش برای پرداخت قسطی/ ماهانه وجود دارد(البته ابتدا شما باید تمام فرم های مالیاتی سال های گذشته و امسالتان را تنظیم و به دولت ارسال کرده باشید تا همه چیز “به روز و کامل” باشد):

ـ ارسال ۱۲ چک یا بیشتر زمان بندی شده (post-dated cheques) که البته روی آن مقداری سود بانکی هم خواهید داد.

ـ اخذ وام از بانک یا استفاده از لاین آف کردیت تان، چرا که سود و هزینه ی بانکی اش بسیار کمتر از سود و بهره ای است که اداره مالیات کانادا از شما می گیرد.

ـ مراجعه به متخصصان مالی (تراستی) licensed trustee برای کاهش و قسط بندی پرداختها به صورت ارایه  Consumer Proposal  که این البته دو شرط دارد: ۱ـ مجموع کل بدهی های شما به تمام طلبکاران کانادایی تان (شامل اداره مالیات و غیره)  نباید بیشتر از۲۵۰ هزار دلار باشد  و ۲ـ آن طلبکاری که بیش از نیمی از بدهی تان مال اوست باید با این نوع قسط بندی موافقت کند.

حال اگر بیش از ۲۰۰ هزار دلار بدهی مالیاتی دارید و ۷۵ درصد کل بدهی های شما مربوط به بدهی مالیاتی باشد می توانید اعلام ورشکستگی مالی (bankruptcy) کنید. ضمنا بدهکاری مالیاتی هر شخص فقط مربوط به خودش است و ربطی به همسر و فرزندانش ندارد و کاری به آنها ندارند مگر آنکه آنها شریک بیزینسی او بوده باشند که در آنصورت آنها هم فقط بنا به درصد و سهمشان در بدهکاری مالیاتی مسئولند، البته اگر شما بتوانید به اداره مالیات ثابت کنید که عدم توانایی تان در پرداخت بدهی مالیاتی مربوط به دلایل و عواملی خارج از اراده و توانایی و کنترل تان (مثلا بیماری یا مشکل خانوادگی و غیره) است، آنها به شما تخفیف و کمک زیادی خواهند کرد و بدهی تان را یا حذف و یا بسیار کم می کنند. ضمنا بدهکاران مالیاتی ممکن است که تا زمان آخرین پرداخت کامل بدهی شان، مقرری های ماهانه پول فرزندان (child tax benefit) و HSTو هرنوع بازگشت مالیاتی (tax refund) شان را هم به جای پرداخت بدهی مالیاتی از دست بدهند. اداره مالیات همچنین می تواند خانه و حساب های بانکی و یا سایر دارایی های ارزشمند شما را هم “گرو” (lien)  بگیرد و شما با مشکل فروش آنها روبرو شوید.  

ـ جدول نرخ های مالیات بر درآمد در ایران

جالب است که مقایسه ای هم داشته باشیم با ایران. ضمنا در ایران مالیات بر سود خالص شرکتها هم ظاهرا ثابت flat rate و ۲۵ درصد است. نرخهای زیر برای افراد عادی و به ریال است:

 

ANNUAL INDIVIDUAL INCOME TAX RATES IN IRAN

Annual taxable income / Tax %:
Rls. 0-30,000,000: 15%
Rls. 30,000,000-100,000,000: 20%
Rls. 100,000,000-250,000,000: 25%
Rls. 250,000,000-1,000,000,000: 30%
Rls. 1,000,000,000 and over: 35%.

مهمترین فاکتورهای ایجاد شعبه یک شرکت خارجی در کانادا

در یک بررسی که در سال  ۲۰۰۸ موسسه مطالعاتی KPMG درباره مقایسه مالیات های بیزینس های ۳۵ بزرگشهر (شهرهایی با جمعیت بالای۲ میلیون نفر)  در ۱۷ صنعت و رشته شغلی در ۱۰ کشور امریکا، انگلیس، کانادا، ایتالیا، فرانسه، آلمان، استرالیا، ژاپن، مکزیک و هلند انجام داده بیشترین مالیاتها را بیزینس های شهر پاریس و  بعد از آن شهرهای نپال (ایتالیا)، فرانکفورت و لندن و یوکوهاما (ژاپن) می پردازند. پایین ترین میزان مالیات بیزینسی را شهر  سن خوان San Juan در کشور پورتوریکو ـ از اقمار آمریکا ـ (با یک چهارم پاریس)  و بعد از آن بزرگشهرهای مکزیک و آمریکا و کانادا می پردازند. شهرهای ملبورن و سیدنی در استرالیا هم بد نیستند. ارزانترین شهر اروپایی برای بیزینس هم شهر منچستر در انگلیس است. معیار این مطالعه بررسی هزینه های بعد از مالیات (AFTER TAX)  راه اندازی و ادامه یک بیزنس در طول ۱۰ سال اولش بود.

این مطالعه که ۱۰ ماه طول کشیده نشان داده که هزینه های راه اندازی یک بیزینس در کانادا تفریبا ۹ درصد ارزانتر از آمریکا است چرا که کلا دستمزدها و مزایای شغلی در امریکا حدود  ۳۲درصد کل حقوق و در کانادا حدود ۲۹ درصد است. هزینه های الکتریسیته برای بیزینس های کانادایی هم ۲۲ درصد ارزانتر از امریکا است. هزینه های زمین و ساختمان برای بیزینس های کانادایی هم ۸ درصد کمتر از آمریکا است. هزینه های تکنولوژی و تلفن و ارتباطات بیسیم برای بیزینس ها هم در کانادا کمتر از آمریکا است. نیروی کار متخصص و مایل به کار در کانادا بیشتر از آمریکا است. برنامه های ویژه دولت کانادا برای سرمایه گذاری در بیزینس هم مشوق دیگری برای سرمایه داران و مهاجران است.

برای کسانی که مایل به ایجاد بیزینس در کانادا هستند باید گفت که شما در کانادا می توانید به چندین صورت از جمله Sole proprietorship (تک نفره)، partnerships (شریکی با مسئولیت نامحدود یا محدود شرکا)، co-operative   (مالکیت و استفاده های مشترک چند نفره) ، franchise (استفاده زیر مجموعه ای از حق و امتیازات یک بیزینس بزرگتر)، joint venture (مشارکت دو یا چند بیزینس در یک پروژه یا بیزینس)، و کورپوریشن corporation    (شرکت سهامی خاص یا عام با مسئولیت محدود شرکا به صورت ایالتی یا فدرال) بیزینس ثبت کنید، اما بهترین نوع برای بیزینس هایی که فروش یا درآمد بالا (بالای مثلا ۵۰ هزار دلار در سال) دارند همانا   corporation کورپوریشن است که هم مالیات کمتری می پردازند و هم ریسک و امتیازات زمان ورشکستگی اش بهتر است و بانکها راحتتر به آن وام و کردیت می دهند.

کورپوریشن هایی که در یک ایالت به صورت ایالتی ثبت می شوند و قصد فعالیت در سایر ایالتها دارند باید برای هر ایالت جدید یک مجوز extra provincial license  هم بگیرند. هزینه/کارمزد دولتی اولیه اوراق ثبت کورپوریشن  که   articles of incorporation  نام دارند (به صورت ایالتی) در ایالت انتاریوی کانادا ۳۶۰% (به صورت حضوری) و یا ۳۰۰$ (به صورت آنلاین/ اینترنتی) است. مقداری هم هزینه های جانبی (برای مثلا خرید مهر برجسته   (SEAL) اوراق سهام معمولی (Common Shares) و دفترچه ثبت میتینگ ها و تصمیمات شرکت(Minute Book)  و غیره) می شود که کلا ۲۰۰$ است. البته از لحاظ دولت این هزینه های جانبی اجباری نیستند و دولت هنگام ثبت شرکت اینها را از شما نمی خواهد. 

بیزینس هایی که از بیرون کانادا قصد ایجاد یا ادامه بیزینس در کانادا دارند  (foreign entity) دو انتخاب دارند: یا به صورت  subsidiary  و یا به صورت branch operation  ( ایجاد شعبه)که البته اگر به درستی از روز اول و با مشاوره با یک یا چند وکیل مالیاتی با تجربه، برنامه ریزی و ایجاد شود م تواند از معافیت های مالیاتی و استفاده از مزایای ایالتی/ فدرالی فراوانی برخوردار شود و کمترین خسارت ها و ریسک ها را داشته باشد. 

یکی از مهمترین فاکتورهای ایجاد شعبه یک شرکت خارجی در کانادا همانا موقعیت سکونتی  director residency requirements مدیران/ شرکای کورپوریشن و شعبه اش در کانادا است. به اینصورت که ۲۵درصد مدیران اصلی (Director) شعبه باید از لحاظ قوانین مالیاتی ساکن کانادا باشند (یعنی بیش از ۱۸۳ روز در سال ساکن کانادا بوده و محل زندگی و منبع اصلی درآمد سالانه شان کانادایی باشد)،  اما برای شرکت در میتینگ های شعبه لازم نیست که ۲۵% دایرکتورهای شعبه ساکن کانادا باشند و فقط موافقت کتبی یا ایمیلی آنها با تصمیمات آن میتینگ کافی است، اما اگر تعداد دایرکتورهای شعبه کمتر از چهار نفر باشند حداقل یکی از دایرکتورهای حاضر در میتینگ های شعبه باید از لحاظ مالیاتی ساکن کانادا Canadian resident  باشد تا تصمیمات آن میتینگ مورد تایید دولت های ایالتی/فدرال کانادا باشد. این قوانین مخصوصا زمانی که بین دایرکتورها و شرکای اصلی شعبه مشکل حقوقی/قانونی/مالیاتی به وجود می آید در دادگاه ها و یا برای دولت استفاده خواهند شد.

و یا مثلا اگر در شروع کار ثبت و راه اندازی شعبه در کانادا انتظار ضرردهی در بیزینس تان دارید معمولا بهتر است که به صورت   branch operation  آن را در کانادا ثبت کنید چرا که در این صورت این ضررها را می توانید در کشور مادر و اصلی بر علیه سودهای حاصله در آن کشور اصلی استفاده مالیاتی کنید. ضمنا این شعبه برای انجام بیزینس در سایر ایالت های کانادا باید علاوه بر ثبت دوباره در آن ایالتها (که بسیار هم ساده و سریع است) باید یک  agent for service  (نماینده و کارگزار) هم برای هر ایالت به دولت معرفی کند.

 ولی در هر حال بیزینس مادر و اصلی در بیرون کانادا اگر در کانادا شعبه branch  بزند بلافاصله تحت قوانین و جریمه های مالیاتی و حقوقی دولتهای ایالتی/ فدرال کانادا قرار می گیرد و باید بسیار هوشیار باشد. بنابراین شاید بهتر باشد که شرکت مادر در بیرون کانادا ابتدا در همان کشور (مثلا ایران) یک شرکت جداگانه  ثبت کند و بعدا آن subsidiary   که در آن کشور است یک شعبه branch را در کانادا ثبت کند. با توجه به قوانین مالیاتی و حقوقی کشور مادر، اینگونه آن شرکت اولیه و مادر  می تواند برای خودش نوعی حفاظت و مصونیت در مقابل direct liability  (مسئولیت مستقیم)  ایجاد کند و حتی شاید هم بتواند (اگر قوانین مالیاتی کشور مادر اجازه دهد) ضررهای شعبه کانادیی اش را علیه سودهای کشور مادر استفاده کند و در آن کشور کمتر مالیات بدهد.