هوای تازه

طبیعت نو شده از نو به بستان می روم از نو

گل شب بوی خوشبو را به خانه می برم از نو

دلم ای کاشکی در هر بهار سبز در سبزه

همه اوراق عمرم رو توانم سبز کرد از نو

به نو جویی چو دل بندی هوای تازه می جویی

هوای تازه می خواهم، کنم قلبم جوان از نو

طبیعت عاشق هر سال نوگشتن چو می باشد

چه بهتر گر شود افکار انسان ها جوان از نو

به بستان می روم الوان رنگین زمان بینم

ز قمری بشنوم اینک سرود تازه ای از نو

دلم از کهنگی بگرفته و شادی همی جوید

جهان آزاد می گردد ز قید بندگی از نو

هواخواه توام ای گلشن پر نقش آزاده

ز اسکندر چرا گویم، دلم می خواهد ایرانی جوان از نو

دلم از کهنگی بگرفته و مشتاق نو هستم

پناهی در افق شاید بجویم سبزه زار از نو

 

***

خنده

 بخند دختر ایام خنده شیرین است

گره به چهره مزن رمز زندگی این است

ز نامرادی شبهای درد شکوه مکن

صبور باش صبوری نشان آئین است

چو پیش دوست نشستی

حدیث مهر بخوان که آیه های وفا شعرهای تسکین است

برای کس تو مگو قصه از جدایی ها

که باغ خاطره زین غصه سخت سنگین است

چو شمع اشک بریزیم شام های فراق

که شاهد شب ما خوشه های پروین است

خدای را مددی کان نشسته منتظران به خانه

سرو بکارند لاله رنگین است