آشتی با حیوانات
در این روز و روزگار که دنیا دنیای تبادل اطلاعات است و اگر کسی واقعاً بخواهد می تواند در هر زمینهای که اراده کند اطلاعات لازم را به دست آورد، دیگر بهانهای برای کسی باقی نمیماند تا گناه بی تفاوتی و بی مسئولیتی خود را به گردن کسی یا چیزی بیندازد.
اما ما مردم عادت کرده ایم که بالاخره یا یکی را مقصر بدانیم یا گوشهایمان را بگیریم تا مبادا بیشتر دانستنمان باعث دردسر شود و ترجیح میدهیم سرمان توی کار خودمان باشد و کاری به کار آن چه که در اطرافمان میگذرد نداشته باشیم؛ مثل همسر گرامی بنده که سعی میکند تا میتواند از کارهای من، مخصوصاً کامپیوترم، خودش را دور نگاه دارد تا مبادا چشمش به عکسهای دلخراش حیوانات استثمار شده و زجر کشیده بیفتد و اگر موضوع غم انگیزی را در ارتباط با بدرفتاری با حیوانات برایش تعریف کنم با نازکدلی میگوید: تورو خدا این چیزها را برایم تعریف نکن!؛ یا خانم آرایشگری که وقتی موقع کوتاه کردن موهایم راجع به گیاهخواری و ظلم بی حد در مرغداریها و دامداریهای صنعتی برایش می گویم صحبتم را قطع میکند و میگوید :تورو خدا بیشتر توضیح نده! آخه میدونی من گوشت خیلی دوست دارم و اگه بیشتر برام توضیح بدی اونوقت ممکنه دیگه نتونم گوشت بخورم!
خیلی فکر کردم که بفهمم مقصر کیست که نمیگذارد وجدان این آدمهای خوب از خواب بیدار شود و بالاخره فهمیدم همهاش تقصیر این دماغ وامانده است!
جلوی آینه میروم و سعی میکنم عیب و ایراد این دماغ لعنتی را پیدا کنم اما هر چه نگاه میکنم چیزی پیدا نمیکنم، کوچک و معصوم وسط سایر اعضای بدن روی صورت جا خوش کرده و هیچ وصلهای به او نمیچسبد، اما وقتی موقع صرف صبحانه میشود همین دماغ کوچولوی پاک و معصوم نمیگذارد ببینیم پشت هلیم بوقلمون و کالباس و تخم مرغ چه چیزی پنهان شده است.گاهی هم که تصادفاً گوشهای از زندگی تیره و تار حیوانات از پرده بیرون میافتد، از ترس آنکه وجدانمان از خواب بیدار شود و شاهد آن باشد، نگاهمان را به گوشه دیگری میاندازیم و صدای موزیک را بلندتر میکنیم.
با خورش قیمه و قورمه و کباب بره و مرغ بریان هم جریان عیناً تکرار میشود و تازه تنها موقع خوردن نیست که دماغ مزاحم دید ما می شود، پشت پرده سیرک ها، پالتوهای پوست، کارهای هنری ساخته شده از عاج، کیف و کفش پوست مار و … را هم نمیگذارد به خوبی ببینیم.
گاهی فکر میکنم بی جهت نیست که خیلیها دماغشان را عمل میکنند! اما تا جایی که من دیدهام عمل کردن هم کمک زیادی به آنها نکرده است و همچنان بسیاری از ما آدمها قادر نیستیم کمی آن طرفتر از نوک دماغمان را هم ببینیم.
فاطمه معتمدی
* دوستداران وفا، گروهی هستند در تورنتو متشکل از حامیان و داوطلبان “پناهگاه حیوانات وفا” که در ایران (هشتگرد ـ جاده قزوین)، نگهداری از سگ های بی سرپناه را برعهده دارد.
Facebook:Vafa Animal Shelter
www.cal.ir