سخنرانی حسن داعی، فعال سیاسی در تورنتو

یکشنبه ۱۲ جون، حسن داعی، فعال سیاسی ساکن آمریکا به دعوت انجمن سکولارهای سبز ایران ـ تورنتو و انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک در سالن اجتماعات شهرداری سابق نورت یورک سخنرانی کرد.

عنوان سخنرانی او “جایگاه و اهداف کنونی لابی مماشات با جمهوری اسلامی” بود.

در بیانیه ای که افسانه مهاجر از سوی سکولارهای سبز خواند، آمده بود: “انجمن سکولارهای سبز در پی جنبش مردمی سال ۸۸ در فوریه ۲۰۱۰ اعلام موجودیت کرد. این انجمن در راستای این تفکر تاریخی شکل گرفت که هرگونه سازش و اصلاح طلبی در مجموعه حکومت اسلامی با شکست روبرو شده و هیچ اقبالی برای تداوم این حکومت ننگین به جای نمانده است.” خانم مهاجر در پایان افزود:”انجمن سکولارهای سبز، دست همبستگی به سوی همه انسان های شریفی که برای ایران آزاد مبارزه می کنند، دراز می کند. بی شک آیندگان نسبت به حساسیت کنونی ما به وظیفه خطیری که پیش رو داریم قضاوت خواهند کرد.”

حسن داعی

در ادامه مراسم، سه تن از اعضای”انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک” از چگونگی شکل گیری این انجمن گفتند. این انجمن به ریاست سارا اکرمی در سپتامبر ۲۰۱۰ بنیانگذاری شده است. در بروشور برنامه زیر نام “انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک”آمده است:” این انجمن با باورمند بودن به هویت ملی ایرانیان، تمامیت ارضی ایران و پرچم ملی شیر و خورشید، با هدف اصلی افشای نقض حقوق ایرانیان توسط رژیم جمهوری اسلامی بنیانگذاری شده است و با برگزاری کنفرانس ها و برنامه های خود از پایان دادن به این حکومت دیکتاتوری حمایت می کند.

 

طاها حسنیانی، گردانندگی جلسه را برعهده داشت و سخنران را نیز معرفی کرد. حسنیانی زندگی نامه ی حسن داعی را چنین خواند: 

متولد ۱۳۳۵ تهران، دانشجوی رشته مهندسی راه و ساختمان دانشگاه پلی تکنیک تهران، اولین فعالیت های سیاسی جدی را از دانشگاه پلی تکنیک و در میان جنبش دانشجوئی شروع کرد. زندانی سیاسی زمان شاه.

در سال ۱۳۶۰، با شروع دستگیری مخالفان، از کشور خارج شد و در سال ۱۹۸۲ به پاریس رفت. در آنجا فعالیت هایی را در کنار نیروهای ملی – مذهبی (نهضت آزادی ایران) و همچنین “جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران” آغاز کرد. در دهه نود میلادی به فعالیت های حقوق بشری مشغول بود. در سال ۲۰۰۱ به آمریکا آمد و فعالیت خود را روی تحقیق در مورد سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران متمرکز کرد.

از سال ۲۰۰۵ به تحقیق در مورد شبکه لابی طرفدار دوستی با جمهوری اسلامی در آمریکا مشغول شد و انتشار این گزارشات را از سال ۲۰۰۷ آغاز کرد. این گزارشات به دو زبان انگلیسی و فارسی در نشریات و وبسایت های مختلف منتشر شده اند که مجموعه آن را می توان در سایت شخصی حسن داعی به آدرس www.iranianlobby.com مشاهده کرد.

***

آقای داعی ضمن تشکر از برگزارکنندگان، سخنانش را با نمایش اسلاید ارائه داد. جزئیات سخنانش را در وبسایت شخصی او می توانید ببینید.

سخنران در آغاز تعریفی از لابی ارائه داد و آشنائی با سیستم لابی در آمریکا و روش های مختلف لابی. او لابی نفت را مهم ترین لابی در خاورمیانه خواند که از لابی اسرائیل هم مهمتر است.

از راست: طاها حسنیانی، سارا اکرمی، افسانه مهاجر

لابی نفت می خواهد اولا ایران که دومین ذخیره بزرگ نفت جهان است، بتواند نفتش را معامله کند و دوم اینکه تحولاتی که در جمهوری اسلامی می شود، بازار نفت را دچار تغییرات عمده نکند بنابراین همیشه ترجیح داده اند که با حکومت موجود در کشور کنار بیایند و هیچوقت از تغییر رژیم در داخل کشور حمایت نکرده اند.

لابی طرفدار مماشات با جمهوری اسلامی سه بخش دارد: کمپانی های بزرگ آمریکا که خواهان معامله و کنار آمدن با جمهوری اسلامی اند. جمهوری اسلامی و مافیای نفت آن، که می خواهند معاملات خودشان را انجام دهند این دو در کنار هم برای پیشبرد کارشان به یک سری دلال نیاز دارند. کسانی که به لابی شکل ایرانی و مردمی بدهند. محافل آمریکایی و محافل جمهوری اسلامی و دلالان مجموعا لابی مماشات را تشکیل می دهند.

راه اندازی شورای آمریکائی ـ ایرانی به ریاست هوشنگ امیراحمدی و با بودجه کمپانی های نفتی آمریکا لابی ای بود که منافع کمپانی های نفتی را تأمین می کرد.

سیامک نمازی و تریتا پارسی از اواخر ۱۹۹۹ پروژه ی تازه ای برای به میدان آوردن جوانان  برای امر لابی مطرح کردند.

داعی که به خاطر شکایت نایاک و تریتا پارسی چندی پیش به دادگاه فراخوانده شده بود، گفت: تا آنجا که دادگاه به ما اجازه ی انتشار اسناد را داده، اینها را معرفی می کنم. سیامک نمازی مدیر عامل و یکی از شرکای اصلی کمپانی مشاوره آتیه بهار در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ بود رئیس این کمپانی بیژن خواجه پور است. بخش حقوقی این کمپانی بابک نمازی برادر سیامک است. اینها دلالی می کنند برای کمپانی های بزرگ جهان تا با جمهوری اسلامی معامله کنند.

او با نمایش عکس هایی مشتریان اینها را معرفی کرد: قشم انرژی، استات اویل، توتال، و … و معاملاتی میلیارد دلاری که توسط اینها انجام شده بود را نشان داد و افزود: تمام هم و غم اینها این بود که چطور تحریم را بردارند و بیزنس خودشان را پیش ببرند.   

سالن اجتماعات شهرداری سابق نورت یورک پر شده بود

تریتا پارسی در سال ۲۰۰۱ به کمک دوستان خود در ایران نایاک را راه اندازی می کند و این بار آنها برای منافع کمپانی های دیگر غیرنفتی کار می کنند. بین سال های ۲۰۰۷ – ۲۰۰۱ مذاکرات پنهان بین آمریکا با جمهوری اسلامی برقرار می شود. طرف ایرانی مذاکرات وابسته به جناح رفسنجانی و خاتمی بودند. بیناد راکفلر حامی مالی و سیاسی این مذاکرات بود و به امیراحمدی خیلی کمک می کرد. در ادامه مذاکرات پنهان بین ایران و آمریکا بر سر افغانستان و سپس حمله و اشغال عراق.

لابی مماشات با رژیم ایران متشکل از کمپانی های بزرگ آمریکائی، محافل سیاسی و اقتصادی رژیم ایران و همچنین دلالان ایرانی و آمریکائی، توانستند از فضای سیاسی ضد جرج بوش و از گرایشات صلح طلبانه ای که پس از حمله به عراق شکل گرفته بود بهره گیرند و لابی خود را به طور بی سابقه ای گسترش دهند. اتحاد بین لابی مماشات با گروه های ضد جنگ جان تازه ای به این لابی بخشید. تریتا پارسی با کمک نایاک عده ای را جمع می کردند و می فرستادند ایران و آنها هم می رفتند و برمی گشتند و همه از ایران و مردم صلحدوستش تعریف می کردند و می گفتند چرا آمریکا می خواهد این ها را بمباران کند. تصویری ارائه می دادند که انگار الان آمریکا می خواهد اینها را نابود کند.

او عکس هایی از گروه های صلح طلب آمریکایی در تهران نمایش داد با افراد مختلف از جمله رحیم مشائی، بقایی، رستم پورزال، مرندی، صفارهرندی و چند عکس از آنها در برگشت به آمریکا. در یکی از این عکس ها محمد برقعی (استاد دانشگاه) نیز در کنار تعدادی از این افراد دیده می شد که سخنران اظهار داشت:”این هم آقای محمد برقعی در واشنگتن یکی از رهبران ملی ـ مذهبی. ایشان هم دارد لابی می کند اینجا. آخر حد و مرز دارد با رستم پورزال این طرف و آن طرف رفتن.”

داعی گفت: یکی از کارهایی که این لابی کرد مشروعیت دادن به احمدی نژاد بود.

در سال ۲۰۰۷، رژیم ایران با دستگیری هاله اسفندیاری تصفیه وسیعی در میان هواداران لابی مماشات در آمریکا به راه انداخت.

در همین زمان بود که منوچهر متکی به بنیاد راکفلر و دیگر طرف های آمریکائی که مذاکرات پشت پرده را اداره می کردند اطلاع داد که از این پس، شرکت کنندگان ایرانی در این نشست ها به جناح پیروز یعنی احمدی نژاد وابسته خواهند بود و در ادامه ی این روند چهار دوره مذاکره بین نمایندگان آمریکا با نمایندگان احمدی نژاد در اروپا برگزار شد. مجتبی هاشمی ثمره سرپرستی هیئت ایرانی را به عهده داشت. تریتا پارسی یکی از اصلی ترین گردانندگان این نشست ها بود.

پس از روی کار آمدن اوباما در سال ۲۰۰۹، او با ارسال پیام و نامه و پخش ویدئو، زمینه های معامله و سازش خیالی با رژیم ایران را فراهم کرد.

در اکتبر همان سال، علیرغم جنبش مردمی در ایران، اوباما نمایندگان خود را برای مذاکره و معامله با نمایندگان جمهوری اسلامی به ژنو فرستاد. داعی گفت:” این نتیجه ۱۴ سال لابی سیاسی بود و رفتند و شکست خوردند و من همان زمان در صدای آمریکا گفتم شرم آوره، هیچی گیرتان نمیاد، بروید و ببینید کوفت هم بهتان نخواهند داد و خودتان می فهمید که اشتباه کردید.” (خنده حاضران)

داعی افزود: از جولای ۲۰۱۰ که اوباما قانون تحریم علیه ایران را امضاء کرد که سخت ترین و بی سابقه ترین تحریم هائی است که تاکنون تصویب شده و میزان آن نیز مرتبا افزایش می یابد، به دوران جدیدی از مناسبات ایران و آمریکا وارد شده ایم. تا قبل از ۲۰۱۰، آمریکا عمدتاً به دنبال پیداکردن راه های دوستی با رژیم ایران بود، اما از این پس، دولت اوباما بیشتر به دنبال پیداکردن راه های فشار و انزوای رژیم ایران است.

در شرایط کنونی در آمریکا کسی روی ماندن ایران و سازش حساب باز نکرده. تحولات اخیر در منطقه نیاز این که جمهوری اسلامی را منزوی کنند بیشتر کرده. تحریم و انزوا جمهوری اسلامی را ضعیف تر و شتاب فروپاشی اش را تشدید می کند. لابی مماشات می گوید با بخشی از اصلاح طلبان حکومتی در جنبش سبز مثل امیرارجمند کنار بیاییم.

حسن داعی در پایان گفت، هدف اصلی تشکیل شورای هماهنگی راه سبز در خارج کشور نه کمک به جنبش در داخل، که جلوگیری از تشکیل راه حل های ساختارشکن و مطرح شدن گفتمان ساختارشکنی در خارج کشور است و می خواهند با استفاده از لابی مماشات بتوانند ارتباطات خودشان را با غرب حفظ کرده و خودشان را به عنوان اهرم دوران تغییر معرفی کنند. 

در بخش بعدی پرسش و پاسخ برگزار شد و طاها حسنیانی گردانندگی این بخش را برعهده داشت. لازم به یادآوری ست که این برنامه با استقبال بسیار خوبی مواجه شده بود و سالن مملو از جمعیت بود.

 

معرفی کسانی که برای منافع مادی، نانشان را در خون مردم ایران می زنند، بسیار پسندیده است و هر چه بیشتر باید به این مسائل و افراد پرداخت، اما در بحث آقای داعی درباره ی لابی های ایرانی در آمریکا، جای لابی هایی که با همراهی با تعدادی از نمایندگان جمهوری خواه، خواهان حمله ی نظامی آمریکا به ایران برای تغییر رژیم بودند، خالی بود.