جمهوری اسلامی به خواست آذربایجانی ها برای نجات دریاچه اورمیه با داغ و درفش جواب می دهد و طرفداران محیط زیست را با اتهامات سیاسی بازداشت و زندانی می کندکه یک نمونه آن دستگیری صدنفر در تظاهرات نجات دریاچه اورمیه در شهر تبریز در روز سیزده فروردین است. در حالی که خشکیدن دریاچه اورمیه (دومین دریاچه آبشور جهان) به علت برنامه های ویرانگرانه جمهوری اسلامی است که بدون در نظرگرفتن عواقب بعدی بر روی کلیه رودخانه هائی که به این دریا می ریختند سد بسته و ورود آب به دریاچه را به صفر رسانده است. همچنین یکصد و بیست هزار حلقه چاه عمیق در دشتهای اطراف دریاچه حفر کرده و تمام چشمه ها را خشکانده اند که باعث می شود اهالی روستاهای اطراف دریاچه به تدریج روستاها را تخلیه و زمین های زراعی را که به شوره زار تبدیل شده اند رها نمایند و دور از زادگاه خودشان در نقاط دورافتاده برای پیداکردن کار و گذران زندگی آواره شوند.
هم اکنون سی روستا در قسمت شرقی دریاچه به صورت کامل و یا نیمه کاره تخلیه شده اند. سرعت تبدیل زمین های زراعی به شوره زار و خشک شدن باغات در شرق دریاچه بویژه در منطقه ای که به گونئی ماحالی معروف است ولی در نقشه ها «ارونق» می نویسند و از هشتاد پارچه آبادی تشکیل شده، بیشتر از کناره های غربی دریاچه می باشد. تا به حال سه چهارم مساحت دریاچه به نمک زار تبدیل شده و با رسیدن تابستان تبخیر آب باقی مانده تشدید خواهد شد. علیرغم هشدارهای کارشناسان و اعتراضات مردم جمهوری اسلامی هیچ اقدام عملی برای نجات دریاچه انجام نمی دهد.
ماحال گونئی که از صوفیان در نزدیکی تبریز شروع می شود و شهرهای شبستر و تسوج را در برمی گیرد، مابین کوه های میشو و دریاچه اورمیه قرارگرفته است و به علت آفتابگیر بودن گونئی نامیده می شود. تولید خشگبار بویژه بادام از زمان های بسیار قدیم در این منطقه متداول بوده ولی اکنون به علت پائین رفتن سفره آبهای زیر زمینی، وزش باد شور که نمک باقی مانده از خشک شدن دریاچه را با خود می آورد و به علت خشگ شدن چشمه ها و از بین رفتن مراتع نیمی از سال اغلب روستاها خالی از سکنه می شود و تنها در فصل های بهار و تابستان کسانی که برای پیداکردن کار به تهران و جاهای دیگر رفته اند به منطقه باز می گردند ولی پائیز و زمستان روستاها خالی از سکنه می شود. در اثر بی آبی بین سی الی نود درصد درختان بادام که درخت بسیار مقاومی است خشک شده اند و تنها درختان پیر هنوز سرپا مانده اند و تبدیل به هیزم و سوزانده و یا فروخته نشده اند.
دریاچه اورمیه که در حالت طبیعی پنجاه کیلومتر عرض و یکصد و پنجاه کیلومتر طول داشت، مابین سه قله پر برف سهند، سبلان و آغری داغی (آرارات) و در حدفاصل آذربایجان شرقی و غربی واقع شده است. این دریاچه به صورت متعادل کننده آب و هوای منطقه عمل می کرد و اکوسیستم منحصر به فردی ایجاد می نمود که درختان و گیاهان بی نظیری را رشد می داد. به همین خاطر در سال ۱۹۷۶ یونسکو دریاچه اورمیه و اطراف آنرا به عنوان مرکز استثنائی بیوسفر در دنیا به رسمیت شناخت که دارای گونه های بسیار کمیاب نبات و موجود زنده است که در سایر نقاط دنیا پیدا نمی شود.
اکنون با خشک شدن دریاچه منطقه آذربایجان در زمستان ها بسیار سرد و در تابستان ها بسیار گرم خواهد شد و مزارع و باغات و درختان آن به علت خشکی و تغییر اکوسیستم از بین خواهد رفت و روستاهای آباد خالی از سکنه خواهند شد. اخیرا خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش مفصلی از خشک شدن دریاچه انتشار داده است که نشان می دهد دریاچه آخرین نفس های خود را می کشد و فاجعه خشک شدن دریاچه آرال در آسیای مرکزی در قلب آذربایجان تکرار می شود.
این منطقه آباد شخصیت های نامدار بسیاری برای تاریخ و فرهنگ ملی آذربایجان پرورش داده است و در گذشته از نظر فرهنگی بسیار غنی و پیشرو بوده است از جمله شخصیت های فرهنگی و سیاسی ماحال گونئی می توان از نامداران زیر نام برد:
شیخ محمود شبستری، میرزا فتحعلی آخوندزاده، شیخ محمد خیابانی، میرزا معجز شبستری، آدام وایقانلی، حاج مهدی کوزه کنانی، سید محمد ابوالضیاء، میزا جعفر خومنالی، شیخ محمد حسین بینیسلی، واثقی چنه وانلی، حاج مهدی دریانلی، ناظیر شرفخانالی، عاشق قشم و …
این منطقه زرخیز و فرهنگ پرور اکنون در حال تبدیل شدن به شوره زار و شاهد کوچ و آواره شدن ساکنانش است. در همین رابطه محقق ارزشمند و نویسنده کتاب «دستور زبان ترکی آذربایجان با توضیحات فارسی» آقای علی محمدی که خود اهل محل و زاده روستای «کفلمولک» می باشد و باغات و مزارع خانوادگی آنان خشک شده و از بین رفته است و روستای کفلمولک نیز در زمستانها خالی از سکنه می شود، لیستی از روستاهای ویران شده و نیمه ویران تهیه کرده و برای امدادخواهی از مجامع بین المللی در اختیار من گذاشته است.
اکنون برای نشان دادن گوشه ای از آثار شوم خشک شدن دریاچه اورمیه که هر روز شدت بیشتری می یابد اسامی این روستاهای تخریب شده را در زیر می آورم و یادآوری می کنم که درصورت خشک شدن کامل دریاچه هشت میلیارد مترمکعب نمک باقی مانده با یک توفان نمک تمام حوضه آبخیز دریاچه اورمیه را به شعاع دویست کیلومتر تخریب و به شوره زار تبدیل خواهد کرد و زندگی هفت میلیون انسان را که در این حوضه زندگی می کنند با خطر جدی مواجه خواهد ساخت و اگر امروز چاره اندیشی فوری نشود به زودی بمب نمک مخرب تر از بمب اتمی منفجر خواهد شد.
روستاهائی که در ماحال گونئی کاملا تخریب و خالی از سکنه شده اند عبارتند از:
شاهی، بوراچالی، گمیچی، آغ کند، سرای، و…
در اغلب روستاهای ماحال گونئی درختان خشک شده، مزارع از بین رفته و دام ها و حیوانات وحشی منطقه را ترک کرده و یا نابود شده اند. درصد خرابی در این روستاها با نزدیکی و یا دوری روستاها از دریا رابطه معکوس دارد یعنی هر چه روستا به دریا نزدیکتر است بیشتر آسیب دیده است و مزارع و باغات آنها بین سی الی نود درصد از بین رفته و تنها پیرمردان و پیرزنان در روستا مانده اند و بعضی از آنها در زمستان کاملا خالی از سکنه می شود. خشک شدن دریاچه حتی به باغات صوفیان نیز که ده ها کیلومتر از دریا فاصله دارد صدمه زده است.
اسامی روستاهای آسیب دیده به قرار زیر می باشد:
۱ – صوفیان، ۲ – الونگولو، ٣ – ساروانگول، ۴ – چیچیستر (شبستر)، ۵ – شیندوار (شند آباد)، ۶ – خامنه، ۷- دریان، ٨ – گوزه کنان (کوزه نان)، ۹ – مئشنین ، ۱۰ – تیل ، ۱۱ – کفلمولک (کافی الملک)، ۱۲ – یوسوف آوا (یوسف آباد)، ۱٣ – شراب خانا (شرفخانه)، ۱۴ – وایگان، ۱۵ – دیزه خلیل، ۱۶ – سیس، ۱۷ – بینیس، ۱٨ گولو، ۱۹ هئریز (هریس)، ۲۰ – علی شاه، ۲۱ – شئخ ولی، ۲۲ – قره تپه، ۲٣ – تسوج، ۲۴ – چنه وان، ۲۵ – چهره گان، و …
(اسامی داخل پارانتز در دوره رضا شاه تغییر یافته اند ولی مردم با همان نام های اصلی آنجاها را می شناسند).