خدایا ما از دست این ژاپنی ها چه خاکی به سرمان بریزیم؟ همه کارهایشان بدآموزی دارد و هیچ کارشان به آدمیزاد نمی رود!
رئیس و مدیران شرکت نیروگاه برق هسته ای توکیو، در برابر مردم آسیب دیده روستای “نامی” که از خانه و کاشانه خود آواره شده اند، به خاک افتادند و از آنان معذرت خواهی کردند.
چرا؟ چون این روستا در مجاورت نیروگاه اتمی فوکوشیما است و پس از زلزله و سونامی چند ماه پیش، ساکنان این روستا به ناچار و به طور موقت آواره و به نقاط دیگر منتقل شده اند.
اگر مسئولان برق فوکوشمیما عقل و درایت داشتند، به جای عذرخواهی و به خاک افتادن در مقابل مشتی بی خانمان، تعدادی ازآنها را می گرفتند و به زندان می انداختند تا چشمشان کورجائی خانه نسازند که احتمال آمدن زلزله و ساختن نیروگاه هسته ای وجود دارد.گناه را به گردن قربانی انداختن بهترین راه فرار است و کاری که ژاپنی ها کرده اند مردم را پررو و طلبکار می کند.
مگر پس از تجاوزگروهی از اراذل و اوباش خمینی شهر به چند زن، برخی از مسئولان کشور ما نگفتند که اگر این خانم ها حجاب شان را رعایت کرده بودند مورد تجاوز قرار نمی گرفتند؟!
دموکراسی بگیر و ببند!
پزشکان معتقدند قدم زدن در هوای آزاد، برای سلامتی مفید است .و چون هوای این خراب شده ای که من در آن زندگی می کنم همیشه سرد است، من به ناچار در سایت های اینترنتی قدم می زنم! لااقل اینجوری سرما نمی خورم.
عیب قضیه این است که وقتی انسان دراین سایت ها قدم می زند، در حقیقت روی اعصاب خودش راه می رود. همه اش شکوه است و شکایت و خبرهای این را گرفتند، اون را گرفتند.
یکی نوشته است که چرا معلمان دستگیر شده را آزاد نمی کنند؟ مگر غیر از اینکه گفته اند با این حقوق ناچیز نمی توانیم زندگی کنیم؟
یکی نوشته است چرا تازگی ها بند کرده اید به هنرمندان؟ هنرمند افتخار هر جامعه است.
یکی مرقوم فرموده است که چرا دانشجویان بیچاره را ستاره دار و از تحصیل محروم می کنند. آنها مگر غیر از خواستهای معمولی یک دانشجو ارث پدرشان را از شما خواسته اند؟
یکی می نویسد چرا نمی گذارید بروم سر قبر پدرم گریه کنم؟
یکی ایمیل می زند که کارگران زندانی و رئیس سندیکایشان را چرا آزاد نمی کنید؟ برای خواستهای صنفی که کسی را دستگیر نمی کنند؟
یکی تعجب می کند که چرا فلان خانم خانه دار را که سبزی آش خریده بوده است به جرم حمایت از جنبش سبز دستگیرکرده اند و یکی حیرت می کند که چرا فلان وکیل مدتهاست زندانی است و به وکیلش! اجازه ملاقات با او را نمی دهند….
و همه اینها هم استدلال می کنند که بابا هیتلر فقط با یهودیان دشمن بود. اسرائیل فقط با فلسطینی ها و فلسطینی ها فقط با اسرائیل درگیر جنگ و جدل هستند اما دولت ایران یقه همه اقشارمردم را گرفته است و زن و مرد و بچه برایش فرقی نمی کند.
کسانی که این ها را می نویسند توجه ندارند که لطف دموکراسی در همین است و دوست و دشمن برایش فرقی نمی کند!
بدیهی است که در بهترین دموکراسی جهان که به گفته رئیس جمهور ما داریم، همه اقشار ملت با هم مساوی ترهم هستند و به طوری که عملا می بینیم لااقل در مورد بگیر و ببند ها رعایت کامل برابری و دموکراسی صورت گرفته است!
نماز اتوماتیک
نمی دانم باید گفت خوشبختانه یا بدبختانه، کشورمان چنان با سرعت درحال پیشرفت است که من می ترسم سرپیچ بعدی چپه کند!
دستگاه وضوی اتوماتیکی که بازار آمده، بعد از رکعت شمار اتوماتیک، تازه ترین اختراع درکارخواندن نماز است.
رکعت شمارکه چند سال پیش اختراع شد، به کسانی که فراموشی دارند، یا هنگام نماز در این فکر هستند که پول هایشان را در بانک قطر بگذارند کم خطرتراست یا کانادا، یادآوری می کند که الان کجای کارند، چند رکعت خوانده اند وچند رکعت دیگر باید بخوانند؟
دستگاه وضوی اتوماتیک که جدیدأ ساخته شده، یک نوع کارواش مذهبی است.
این دستگاه در یک لحظه صورت، آرنج تا توک انگشتان و پای مومن را با هم می شوید و قبل از اینکه مومن به فهمد چی به چی است، او را شسته و رفته روانه پیشگاه خداوند میکند.
اگر یک صلوات فرست اتوماتیک و یک دولا و راست شو خودکار نیز درست شود، مردم دیگر نیازی به این که به یاد خدا بیفتند و کلی از وقت نازنین شان را صرف عبادت کنند، ندارند.
دستگاه را روشن می کنند و دکمه آن را روی هزار میزان می کنند، خود دستگاه در یک چشم به هم زدن، هزار رکعت نماز بی غلط و تر و تمیز می خواند و ثوابش را به حساب پس انداز مومن در آن دنیا واریز می کند!
نکته
* محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت باید مواظب باشیم که همه چیز منتشر نشود.
خبرنگاری پرسید قربان مگر چیزی هم منتشر می شود؟ آقای وزیر جواب داد در مملکت خودمان را که می دانم، منظورم سایر نقاط دنیاست!
* احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در سخنان هفته گذشته خود گفت که ایران اسلامی امن ترین کشور جهان است.
وی به خبرنگاری که اون گوشه ایستاده بود و پوزخند می زد گفت حق داری، بخند. خبر نداری وقتی آدم توی بنز ضد گلوله می نشیند، چه احساس امنیتی می کند!