رادیو آلمان: جمعی از جوانان تهران در حرکتی خودجوش برای حمایت از کودکان کار به شیشه‌پاک کنی و ماشین‌شویی پرداختند. هدف این جوانان حساس کردن شهروندان نسبت به حقوق و وضع کودکان کار در ایران بود. این اکسیون از راه فیس‌بوک شکل گرفته بود.

در روز پنج‌شنبه (۲۰ مرداد / ۱۱ اوت) گروهی از جوانان زیر پل پارک‌وی در تهران به حرکتی نمادین دست زدند. آنان به مدت دوساعت به شیشه‌پاک‌کنی پرداختند که به طور معمول برخی کودکان کار این منطقه به آن مشغولند.

همیار کودکان کار با آنها عکس یادگاری گرفتند

دویچه وله در مورد انگیزه و هدف این حرکت مدنی، جایگاه آن در میان حرکت‌هایی از این دست و نیز واکنش‌ها به آن ‌با فرهاد مرادی، یکی از فعالان حقوق کودک در تهران، مصاحبه کرد که در این اکسیون شرکت داشت.

آقای مرادی، شما از جوانانی هستید که در حمایت از کودکان کار و خیابان، به تازگی در اکسیونی در تهران شرکت کرده بودید. ممکن است در مورد این اکسیون و حرکت برای ما توضیحی بدهید؟

ـ این حرکت از یک قرار فیس‏بوکی شروع شد و تعدادی از جوان‏ها قرار گذاشتیم که روز پنجشنبه، بیستم مردادماه، زیر پل پارک‏وی جمع بشویم و در حمایت از کودکان کار و خیابان، به شکل نمادین، شیشه‏های ماشین‏هایی را که پشت چراغ قرمز می‏ایستند پاک کنیم و در گفت‏وگویی که در این میان شکل می‏گیرد، هدف‏مان از این کار را مشخص کنیم. یعنی بگوییم که ما در حمایت از کودکان کار داریم این کار را می‏کنیم.

درآمد حاصل از این کار هم به خود بچه‏ها تخصیص داده می‏شد و هدف این بود که جامعه بتواند به این موضوع فکر کند و دیالوگی بین ما و کسانی که آن‏جا در قالب عابران حضور دارند، در این زمینه شکل بگیرد.

وجه تمایز این حرکت با بقیه‏ی حرکت‏هایی که تا پیش از آن شکل گرفته بود، این بود که سازماندهی، قرار گذاشتن و حتی ایده‏ی آن، خارج از نهادهای فعال این حوزه شکل گرفت.

جوانان متعهد و همیاران کودکان کار با کار خود توجه مردم را به این کودکان جلب کردند

یعنی تا قبل از این،  طی ۱۱ سال گذشته که دوستان ما در قالب نهادهای مختلف، در حوزه‏ی کودکان کار و خیابان دارند کار می‏کنند، هربار که ما در خیابان حضور پیدا می‏کردیم و برنامه‏ای در خیابان، پارک‏ها و مکان‏های دیگر که معمولا محل تجمع مردم است، برگزار می‏کردیم، معمولاً یکی از نهادها پشتیبان آن بود و حرکت از جانب آن‏ها سازماندهی می‏شد.
منتها وجه تمایز این حرکت این بود که خود مردم، یعنی بخشی از جوان‏ها، در فیس‏بوک نسبت به این موضوع از خود حساسیت نشان دادند و بدون این‏که با هیچ نهاد، سازمان و یا ان‌جی‌اویی در ارتباط باشند، به‏صورت خودجوش این قرار را گذاشتند و حضور پیدا کردند.

در واقع این حساس‏سازی خارج از فعالیت حرفه‏ای در این حوزه‏ انجام گرفته و این به‏نظر من، حرکتی خیلی نو است و خبر خیلی خوبی برای فعالان در این حوزه می‏تواند باشد که بعد از این همه سال، بالاخره بخشی از جامعه، به‏طور خودجوش، نسبت به این موضوع حساسیت نشان داده است و فکر می‏کنم این سرآغاز یک سری حرکت‏هایی باشد که از این به‏ بعد شاهد آن می‏توانیم باشیم.

واکنش‏ها به چه صورت بود؟

ـ کسانی که آن‏جا حضور داشتند و ما شیشه‏هایی ماشین‏های‏شان را پاک می‏کردیم و با آن‏ها وارد بحث می‏شدیم، واکنش‏های متفاوتی از خود نشان می‏دادند. اکثریت از این حرکت استقبال کردند و خیلی با روی گشاده با ما برخورد می‏کردند و به شیوه‏های گوناگون،  به شکل کمک‏هایی که می‏کردند یا لبخندهایی که می‏زدند و به‏هرحال هم‏دلی که در آن فضا ایجاد می‏شد، از این حرکت حمایت می‏کردند.

برای کودکانی هم که سر چهارراه پارک‏وی کمک می‏کردند و معمولاً هم در آن‏جا حضور داشتند، آن روز اتفاق خیلی عجیبی بود. ابتدا فکر می‏کردند که ما رقبای آن‏ها هستیم و آمده‏ایم در آن‏جا کار کنیم و یک حالت تدافعی به‏خودشان گرفتند. اما وقتی ۲۰ دقیقه‏ای از کار شروع شد، ما توانستیم با چندتن از این بچه‏ها وارد صحبت بشویم، آن‏ها را به کناری بکشیم و هدف‏مان از این کار را برای آن‏ها توضیح بدهیم. به بچه‏ها گفتیم که شما می‏توانید امروز همراه ما بیایید و ما با هم این کار را انجام بدهیم، درآمدی را هم که ما از این قضیه به‏دست می‏آوریم، در میان شما تقسیم می‏کنیم. یعنی مثلاً من که در آن‏جا حضور داشتم و شیشه پاک می‏کردم، بالطبع عابرانی که آن‏جا بودند، کمک می‏کردند. ما این پول را بین بچه‏ها تقسیم کردیم.

بعد از این‏، بچه‏ها واکنش مثبتی نسبت به این موضوع داشتند و خیلی خوشحال شدند از این‏که عده‏ای به آن‏جا آمده‏اند، به فکر آن‏ها هستند و سعی می‏کنند چند ساعتی را که هستند، با دغدغه‏ها و مسائلی که آن‏ها دست به‏گریبان‏اش هستند، شریک بشوند.

در کل، واکنش دو گروهی که نام بردید، عموماً واکنش مثبتی بود. البته کسانی هم بودند که وقتی به آن‏ها می‏گفتیم ما در حمایت از کودکان داریم شیشه‏ی ماشین‏شان را پاک می‏کنیم، با بی‏تفاوتی کامل یا با حالتی بدبینانه نگاه می‏کردند که به‏هرحال در کارهای اجتماعی، امری طبیعی است. ولی کلیت قضیه این بود که مردم نسبت به این حرکت، واکنش مثبتی از خودشان نشان دادند.

از طرف مأموران انتظامی برخوردی دیدید؟

نه! ما هیچ برخوردی از طرف نیروهای امنیتی و انتظامی نداشتیم. دقیقاً در همان ساعتی که قرار گذاشته بودیم، یعنی ساعت هشت و نیم شب، همه آمدند. با امنیت کامل، بدون این‏که به ما تذکری داده شود، چند ساعتی آن‏جا بودیم و بعد هم بدون هیچ درگیری یا تذکری از سوی افراد امنیتی و پلیس، کار خاتمه پیدا کرد.

فکر می‏کنید با چنین اکسیون‏هایی به چه چیزی می‏رسید و تا چه حد با آن برای ادامه‏ی کارتان در دفاع از حقوق کودکان امیدوار می‏شوید؟

ما از همان ابتدای کار هم روی این موضوع تاکید داشتیم که اگر قرار است حقوق کودکی در ایران تحقق پیدا کند، مستلزم آن است که یک جنبش اجتماعی آگاهانه حول این موضوع شکل بگیرد. یعنی به عنوان مثال، دغدغه‏ی این‏که ما با کودکان چگونه باید رفتار کنیم، چه وظایفی نسبت به کودکان داریم و یا اصلاً رسالت‏مان در قبال این قشر از جامعه که نزدیک به ۳۰درصد از جمعیت کشور ما را تشکیل می‏دهند، چیست.

طبیعی است که بخشی از این فعالیت حالت لوکس و خیلی سانتیمانتال دارد و امکان دارد عده‏ی مشخصی از فعالان زیر سقف نهادهای مربوطه یا خانه‏های‏شان به این موضوع فکر کنند و  ارتباط با مردم، به شکل زنده، از طرف فعالین حقوق کودک، خیلی وقت‏ها متأسفانه قطع است.

منتها اگر قرار باشد که این اتفاق بیفتد، یعنی این جنبش اجتماعی آگاهانه شکل بگیرد و مردم نسبت به این موضوع حساسیت نشان بدهند، گام اول این است که این موضوع تبدیل به بخشی از زندگی روزمره‏ی آن‏ها بشود. یعنی هرکدام از ما به عنوان شهروندهای جامعه، در زندگی روزمره‏مان این دغدغه را داشته باشیم که با کودکی که می‏خواهد در پشت چراغ قرمز به ما فالی بفروشد، شیشه‏‏مان را پاک کند و… چگونه باید برخورد کنیم و رسالت ما در مقابل این موضوع و در شکل عام‏تر آن، در مقابل کودکان چیست.

من فکر می‏کنم این‏که ما توی خیابان بتوانیم حضور پیدا کنیم، گام اول شکل‏گیری ارتباط زنده با خود مردم است و لمس این‏که مردم اصلاً نسبت به این موضوع چه واکنشی نشان می‏دهند، نظرشان نسبت به آن چیست و ما تا چه اندازه می‏توانیم در نظرات و دیدگاه‏های مردم در این زمینه، تأثیرگذار باشیم.

بنابراین این که ما بتوانیم در امکان عمومی و مخصوصاً در خیابان حضور پیدا کنیم و آن‏چه را که فکر می‏کنیم درست است، به شکل کاملاً مدنی، آرام، آگاهانه و صبورانه با مردم در میان بگذاریم، بهترین شکل ارتباط با جامعه خواهد بود.

بچه‏ها از شما نخواستند روزهای دیگر هم بروید و به آن‏ها کمک کنید؟

این حرکت برای‏شان خیلی جالب بود و دائماً می‏پرسیدند که باز کی می‏آیید، کجا می‏آیید، قرار دفعه‏ی بعدی‏تان کی است. این سئوال کاملاً در ذهن‏شان شکل گرفته بود که آیا ما دفعه‏ی بعد هم باز در کنار آن‏ها حضور پیدا می‏کنیم و این کار را انجام می‏دهیم یا نه.

پاسخ شما به آن‏ها چه بود؟

به‏طور قطع ما تمام تلاش‏مان را می‏کنیم که با توجه به شرایط و توانی که داریم، این حرکت نو را ادامه بدهیم و سعی کنیم اهداف و مطالباتی را که داریم، در این قالب بیان کنیم.