فاطمه معتمدآریا: نسبت به ارزش های کارم متعهدم

 این گفت وگوی تلفنی بیستم اوت ۲۰۱۱ به مناسبت شرکت فیلم «اینجا بدون من» در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم مونترال، برای شهروند انجام شده است. این فیلم با اقتباس از «باغ وحش شیشه ای» شاهکار تنسی ویلیامز به کارگردانی بهرام توکلی در بخش مسابقه جشنواره به نمایش درآمده است. فاطمه معتمد آریا در فیلم نقش مادر، فریده (آماندا) را بازی می کند. نگار جواهریان نقش یلدا (لورا)، صابر ابر، احسان (تام) و پارسا پیروزفر نقش رضا (جیم) را بازی کرده اند. فیلم «اینجا بدون من» قرار است در جشنواره بین المللی تورنتو هم نمایش داده شود.

 

در مجموعه کارهایی که شما به عنوان بازیگر داشته اید، بازی نقش مادر(فریده) در فیلم «بدون من اینجا» چگونه نقشی بوده و شما چگونه آن را اجرا کرده اید؟ کار خودتان را در بازی این نقش چگونه ارزیابی می کنید؟

ـ «باغ وحش شیشه ای» در تاریخ تئاتر و ادبیات نمایشی اثر برجسته ای است. این یکی از دلایلی بود که مخصوصا وقتی فیلمنامه را خواندم علاقمند شدم که بازی در نقش فریده، مادر را بپذیرم. برای بازی این نقش در فیلم برخلاف آنچه معمولا شیوه منست به علت فشردگی کارهایم و اصرار تهیه کننده و کارگردان برای شروع هرچه سریعتر فیلمبرداری، فرصتی نشد تا درباره جزییات کار جز چند جلسه، بحث و تبادل نظری با کارگردان داشته باشم، اما در طول چند تمرین پیش از فیلمبرداری و بعد در جریان تهیه فیلم با شور و مشورت  درباره صحنه به صحنه فیلم، این کمبود جبران شد و با وجود این که اولین بار بود با کارگردان فیلم، آقای توکلی کار می کردم، اما نتیجه خیلی خوب و رضایت بخشی به دست آمد.

 

چقدر در بازی مادر، چشم به «آماندا» ی نمایشنامه «باغ وحش شیشه ای» تنسی ویلیامز داشته اید؟ چه خصوصیاتی از کاراکتر نمایشی که فیلم آداپتاسیون آنست، در بازی خود آورده اید؟

ـ با شناختی که از آماندا داشتم، خصوصیت عمده ای که از او به صورت پررنگ در بازی فریده به کار گرفتم اگر بشود گفت «خل» بودن، نوعی جنون خفیف، ساده نگری آمانداست. آماندا همه آنچه را که پیرامونش می گذرد به دلخواه خود به هم وصل می کند و از آنها آنچه را که در ذهن خود دارد نتیجه می گیرد. آماندا از هر آنچه در زندگی با آنها روبرو می شود نتیجه ای که آرزومند آنست در دنیای خود می گیرد.

 

فریده چه تفاوت هایی با آماندا دارد؟

ـ در فریده امید موج می زند. همیشه روزنه های پررنگ امید در زندگی فریده بازند. من اثرات زندگی در آن دوران تاریخی آمریکا ـ شرایط اقتصادی و اجتماعی زمانی را که نمایشنامه تحت تاثیر آن نوشته شده و بر زندگی آماندا اثر گذاشته ـ کنار گذاشتم. غیر از این من یک مادر  ـ زن ایرانی شرقی سنتی را در فریده پررنگ کردم که با آماندای آمریکایی غربی فرق های اساسی دارد. فریده را مانند یک مادر ایرانی آن گونه که فیلمنامه تصویر کرده بود،  عرضه کردم.

 

آماندا یک اتوریته، تسلط ویژه ای بر زندگی خانواده خود دارد. سعی دارد فرزندانش را با این اتوریته به میل خود خوشبخت کند. این خصوصیت را در بازی مادر ایرانی، فریده بازتابی داده اید؟

ـ بله، همه مادران ایرانی با این خصوصیت آماندا می توانند به نوعی «همذات پنداری» کنند و من، هم این ویژگی آماندا را خوب درک کردم و هم به شکلی که در رفتار مادران ایرانی تجلی می کند جزو خصوصیات اخلاقی و رفتاری فریده در بازی ام آورده ام.

 

آداپتاسیونی که به وسیله «بهرام توکلی » انجام شده، در کل کار و در پرداخت نقشی که شما بازی کرده اید، به نظرتان موفق بوده؟

ـ بله … بسیار زیاد. دلیل موفقیت این اقتباس این که با شروع نمایش فیلم، فروش دو ترجمه ای که از این نمایش به زبان فارسی منتشر شده، سه برابر شده است. این نشان می دهد از اقتباس «بهرام توکلی» تا به آنجا استقبال شده که نسل جدید را به خواندن  نمایشنامه تنسی ویلیامز تشویق  کرده و اگر تنها همین را در نظر بگیریم این اقتباس، نتایج ارزشمندی داشته است. من به علت وسواسی که در انتخاب و پذیرفتن فیلمنامه برای بازی دارم در بیشتر موارد در فیلم هایی که بازی کرده ام پیش از شروع فیلمبرداری و یا در جریان کار خواستار تغییراتی در جهت بهتر شدن کار شده ام ولی در «اینجا بدون من» با فیلمنامه تقریبا هیچ مشکلی نداشتم. اقتباس آقای توکلی، اقتباس هوشمندانه و بسیار خوب ، فکر شده و پخته ای است.

 

« اینجا بدون من» از نظر ساختار دراماتیک و آن چه تنسی ویلیامز با نوشتن آن قصد داشته بیان کند، چه تفاوت هایی دارد؟

ـ مهمترین تفاوت جز این که خوب فضای فیلم، گفتارها و رنگ آمیزی شخصیت ها مثل آن چه در مورد آماندا گفتیم با کار ویلیامز فرق می کند، تفاوت دیگر نوعی تعلیق به سلیقه کارگردان و تدوین کننده است که  فیلم با آن  به پایان می رسد. نوعی امید و امیدواری که در باغ وحش شیشه ای نیست. این تعلیق رویاگونه خیالاتی است که ظاهرا در ذهن «احسان» (تام) می گذرد. در این پایان زیبایی و امیدی موج می زند که در کار ویلیامز وجود ندارد. در همه حال فیلم ترجمه صحنه به صحنه نمایشنامه نیست.

نگار جواهریان و فاطمه معتمدآریا در نمایی از فیلم

 

عکس العمل تماشاگرانی که فیلم و بازی شما را دیده اند، چگونه بوده است؟

ـ من درباره کار خودم حرف نمی زنم، اما فروش فیلم نشان می دهد مردم فیلم را در کل  پسندیده اند. خودم البته سه بار فیلم را همراه با تماشاگران دیده ام و هر سه دفعه «کهیر» زدم! با وسواسی که دارم با دیدن صحنه های زیادی به دفعات به خودم گفتم: «اینجا را باید این طور بازی می کردم. این تکه این طوری بهتر می شد …» در کل الان فکر می کنم می شد فریده را بهتر بازی کرد.

 

این کار در مقایسه با نقش هایی که تاکنون در سینما، تلویزیون و تئاتر داشته اید، در کجا قرار می گیرد؟ در میان نقش هایی که تاکنون بازی کرده اید، کدامیک  را بیشتر دوست دارید و می پسندید؟

ـ خیلی به گذشته نگاه نمی کنم. چشم به اکنون دارم و در فکر آینده هستم. تجربه های گذشته ام را دوست دارم ولی همیشه به نظرم می رسد و باور دارم آخرین کاری که کرده ام بهترین کار منست و باید هم اینطور باشد. من چندین نقش مادر بازی کرده ام و در بازیگری علاقمند به بازی نقش هایی هستم که کمتر دیالوگ دارند. فریده خیلی حرف می زند و وقتی برای ضبط نهایی دیالوگ های فیلم کار می کردیم متوجه این موضوع شدم.

بازیگران فیلم "اینجا بدون من" به بهرام توکلی کارگردان فیلم گوش می کنند

 

کار با کارگردان و دیگر هنرمندان در این فیلم برایتان چگونه تجربه ای بود؟ از نتیجه کار رضایت دارید؟

ـ خیلی زیاد. هر سه بازیگری که در این فیلم با آنها همبازی هستم تجربه های تئاتری دارند به این دلیل توانستیم با هم کار تیمی خوبی داشته باشیم. تماشاگران ما را در یک سطح و هم آهنگ با هم می بینند و کار با آقای توکلی هم بسیار خلاقانه و ثمربخش، و تجربه ارزشمندی بود.

 

عرضه فیلم های ایرانی در جشنواره های جهانی باید بر اساس چه اصولی باشد، چه ضرورتی دارد و تا به حال چه نتایج و ثمراتی برای سینمای ایران داشته است؟

ـ راستش نمی دانم باید بر اساس چه اصولی باشد … اینکار به سلیقه جشنواره ها و یا بهتر بگویم بر پایه یک جور بده – بستان و عرضه و تقاضا انجام شده و می شود. سلیقه ای است. حضور فیلم ها و هنرمندان سینمای ما در جشنواره ها ما را با کل سینمای روز جهان آشنا می کند و مسلما می تواند بر رشد فکری ما در این هنر جهانگیر کمک کند و حالا می ماند که ما از این آشنایی بر اساس امکاناتمان چه بهره هایی بگیریم. این به بضاعت سینمایی هر کشور و از جمله کشور ما بستگی دارد.

 

گروهی از فیلم هایی که ما در جشنواره های مختلف می بینیم مثل این است که برای جشنواره ها ساخته شده اند. نوعی سینمای «گلخانه ای» که در آنها ذوق و پسند تماشاگران غیر ایرانی  در نظر گرفته شده … در این فیلم ها به ایران و به مسائل ما با نگاهی توریستی نگاه شده و می شود. نظرتان درباره این نوع کارها چیست؟

ـ اینها خوب اصالت ندارند و به نظر من علت عرضه آنها پذیرفته شدنشان از سوی جشنواره هاست. به فیلمسازی امکان حضور در جشنواره ای داده می شود این بستگی دارد که آن فیلمساز چه استفاده ای از این فرصت بکند. فیلمساز جعلی فیلم جعلی می سازد و انتخاب هر فیلم به دیدگاه و رشد فرهنگی فستیوال ها مربوط می شود.

 

به نظر شما تا آنجا که دولت و بنیاد فارابی در این زمینه کار کرده و می کند، این کار به درستی و خوب انجام شده و می شود؟

ـ من مدتی است با بنیاد فارابی رابطه نزدیکی ندارم. این بنیاد هر ساله کاتالوگی از تمام فیلم هایی که ساخته شده چاپ و منتشر می کند و جشنواره ها و پخش کنندگان بین المللی با مراجعه به این منبع فیلم های مورد نظر خودشان را انتخاب می کنند. تا آنجایی که من با این بنیاد در رابطه بودم، صرف نظر از اینکه مدیران فارابی چه سلیقه ای دارند من فکر می کنم  مدیران و کارمندان بخش بین المللی این بنیاد دلسوز سینمای ایران هستند.

 

وضعیت کار فیلمسازی در اوضاع کنونی ایران  از چه قرار است و آن را چگونه ارزیابی می کنید؟

ـ در یک سال گذشته بهترین فیلمهای ده سال گذشته سینمای ایران ساخته شده اند. کارگردان هایی در کارهای های اول و یا دومشان آثار خوبی عرضه کرده اند. فیلم «آیینه های روبرو» کار اول بلند خانم «نگار آذربایجانی» به عنوان نمونه فیلم بسیار خوبی است. امسال ما به طور همزمان ۸ – ۷ فیلم داشته و داریم که کارهای قابل توجهی هستند. «جدایی نادر از سیمین» امسال ساخته شده … به طور کلی جوانان با استعداد و توانمندی مشعول به کار در سینما شده اند که نتیجه ده سال تحول و دگرگونی و تلاش در سینمای ایران هستند.

 

هنر و هنرمند برای شما چه معنایی دارد؟  نقش هنر و هنرمندان در جامعه از نظر شما چیست؟

ـ هرکسی معنایی از هنر برای خودش دارد. من نسبت به ارزش های کارم بسیار متعهد هستم و هر کسی و چیزی که مانع کار من بشود در مقابلش می ایستم. هنرمند باید به طور شخصی بتواند مدافع کارش باشد.

 

چه کسانی و با چه انگیزه ها و دلایلی پوسترها و بنرهای تبلیغاتی فیلم را پاره کردند؟ استقبال مردم از «اینجا بدون من» چطور بوده است؟

ـ نمی دانم و اهمیتی هم ندارد. مردم به هر حال از نمایش فیلم با خبر شده و از آن استقبال خوبی کرده اند.

 

حرف و مطلب دیگری دارید که در این گفت و گو علاقمند به مطرح کردن آن باشید؟

ـ نه، تنها امیدوارم این گفت وگو ایرانیان را در مونترال و  کانادا تشویق کند که فیلم «بدون من اینجا» را ببینند.

 

*علی شریفیان، روزنامه نگار آزاد از همکاران شهروند در مونترال کانادا است. یکی از حوزه های اصلی کار او تحلیل امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کاناداست.