نامه خوانندگان
آقای پیروز صادقی عزیز، با تشکر از مقالهی شما که در شماره ۱۳۴۷ شهروند چاپ شد. از آنجایی که نگارنده بسیار مشتاق به دانستن پاسخ سئوالات مطروحه است، سعی میکند حتیالامکان به تمام سئوالات مطروحه پاسخ دهد تا بتواند به دانش خود در این زمینه بیافزاید (اگرچه منطق میگوید سئوالشونده نمیتواند پاسخش را منوط به سئوال از سئوالکننده کند ولی چه باک که نگارنده این بار میپذیرد!).
۱ – هرکسی در مقام آموزش برآید، او را استاد نامند، و این واژه بیش از آن که برخورنده باشد ایجاد مسئولیت مینماید. از طرفی دیگر نگارنده نیز هیچ کجا ادعای بیشتر دانستن از آقای صادقی را نکرده و هرگز قصد توهین نداشته و ندارد.
۲ – آیا خواندن و فهمیدن قرآن به عربی توسط نگارنده “سلیقه” زدگی است و آقای صادقی معتقدند نگارنده بایستی آن را به فارسی و از روی ترجمه دیگران بخواند تا با ترجمه ایشان تطبیق کند؟ شاید بهتر باشد ما به اعراب هم بگوئیم بیایند قرآن را از روی دهها ترجمه فارسی متفاوت آن بخوانند تا شاید بفهمند! اگر ایشان بد برداشت نمیکنند، آیا بهتر نبود لااقل ایشان اندکی عربی میآموختند تا هم معیاری برای تشخیص میداشتند، و هم گرفتار عدم تطابق ترجمهها نمیشدند؟ به علاوه برخلاف نظر ایشان، معمول نبودن ترجمه فارسی در قرون قدیم نه به خاطر منع علما، که به خاطر دانستن عربی توسط مردم بوده که در مکتب آن را به همراه قرآن میآموختند و اکثر متون علمی را نیز به آن زبان مینوشتند. مضافا نگارنده نیز در بدو تولد عربی بلد نبوده و عجیب هم نیست که عربی نزدیکترین و سادهترین زبان برای یادگیری نزد پارسیگویان است.
۳ – آقای صادقی عزیز آیا خود نگارنده برایتان ننوشت که “خودتان قرآن بخوانید” تا گول نخورید؟ و شما هم مدعی شدید “پاسخها را” با خواندن قرآن “یافتید”؟ چگونه او را متهم به “بازدارندگی” میکنید؟
نگارنده معتقد است الف) کلمه قرآن یعنی خواندنی و قرآن خودش همه را ترغیب به خواندن آن میکند آن گونه که اولین کلمهاش “بخوان”(۳) است.
ب) آنقدر شیواست که خودش میگوید “به عربی فصیح است”(۴) و احتیاجی به ترجمه و تفسیر من و شما ندارد؛ همانگونه که در قرون قدیم مردم با دانستن اندکی عربی، دیگر نیازی به ترجمه فارسی نداشتند. نگارنده با “ترجمه و تفسیر نادرست” عمدی آن مخالف است که برای مثال آیات مربوط به یهودیان را تبدیل و تفسیر به “تعریف مسلمانانی” کردهاید و در دیگر جای، مسلمانان را “بی اختیار”، و “نافرمانی” آنان را “گمراهی” و “خروج از دین” شمردهاید تا بتوانید اکثریت مسلمانان در طول تاریخ از جمله عمر و سلمان و ابوذر را در کوتاه زمانی به “نامسلمانی” محکوم و “از دین خارج” سازید و احتمالا حکم بعدی شما مفسدفیالاض خواندن همه آنها خواهد بود!
از طرفی دیگر مگر میشود کسی “بی اختیار” باشد و “نافرمانی و سرپیچی” کند؟ تفسیر شما بغیر از با اسلام، که با خودش هم در تعارض است و شما متذکران را نیز “قیچی سانسور” به دست و وابسته و دشمن مینامید.
۴ – پرسشهای شخصی آقای صادقی در مورد دین و تعلقات مکانی نگارنده غیرحرفهای هستند زیرا: الف) در هیچ کجای دنیا و در بحث، سن و قد و وزن و دین و جنسیت و ایمان و رنگ و تعلقات مکانی و… کسی را نمیپرسند. ب) حتی این پرسشهای شخصی با قوانین اجتماعی و کشوری کانادا هم در تضاد است. ولیکن نگارنده یکی (که شاید کمکی به بحث کند) را پاسخ خواهد داد تا مبادا مورد دستاویز قرار گیرد: نگارنده اسلام را نه از اذان در گوشش، که از خواندن و مطالعه آن دارد. همانطوری که به قدر کافی تورات و انجیل و اوستا را هم خوانده، تا بتواند “برای خودش” صحیحتر انتخاب کرده باشد و سلیقهزده نشود. خودگویی و شخصی کردن بحث، برای کسی دلیل و برهان به حساب نمیآید. از طرفی نگارنده معتقد است هرکسی از هر طریقی که میخواهد میتواند هر ایمانی داشته باشد و کسی محکوم به روش ایمانی دیگری نیست.
۵ – آقای اشکوری اخیرا در مورد حجاب نوشتهاند: “…در چند آیه قرآن به «حجاب» اشاره شده…”(۱)؛ که واضحا ایشان اشتباه نوشته و در قرآن اصلا کلمه “حجاب” وجود ندارد! یا آقای جنتی در نماز جمعه از قرآن میخواند: “و من یقنت منکن لله و رسوله وتعمل صالحا…”(۲) و ترجمه میکند: “هرکس از شما که فرمانبرداری کند از خدا و رسولش و عمل خوب انجام دهد…”؛ یعنی ایشان “یقنت” که از یقن و یقین است را تبع و فرمانبرداری ترجمه میکند! به دلیل همین اشتباهات سهوی و عمدی است که خیلیها پاسخی برای ارائه ندارند و مهمتر این که نبایستی اشتباهات افراد را حکم قرآن و دین دانست و به مردم “جا زد”. از طرفی دیگر آیا اسلامدانان فقط حوزویان هستند و همه حوزویان ظالمان دنیا و دیگران هیچ؟ مگر ابوبکر و علی و ابنسینا هم به حوزه رفته بودند یا ابن خلدون به دنیا ظلم کرده است؟
۶ – اصولا در طول تاریخ قشر حاکم و نیز مخالفان حکومت از جمله موبدان، خاخامها، وکلا، پاپها، جنگجویان، روحانیون اسلامی، فیلسوفان و… برای حفظ یا به دست آوردن قدرت، حکمهای نادرست و به ضرر مردم نمودهاند. حکم نادرست، نادرست است چه فرقی میکند حکم کننده پاپ باشد یا وکیل؟ آیا اگر حاکمِ وکیل حکم نادرست بدهد هم آقای صادقی به قانون حملهور میشوند یا اینکه وکیل را زیر سئوال میبرند؟ چرا ایشان سعی کردهاند احکام نادرست عدهای را به اسلام گره بزنند آن چنانکه نوشته اند: “از کوچک و بزرگ و… روشنفکر و بیسواد… همه روحانیون را مسئول هرگونه بیعدالتی و… از احکام اسلام میدانند”. البته که مسئول اشتباهات سهوی و عمدی روحانیون، اسلام نیست و قطعا احکام اسلام با احکام حکومت منطبق نیستند. چرا آقای صادقی با ترجمه و تفسیر غلط تلاش میکنند اسلام را همینی ترجمه کنند که روحانیون انجام میدهند؟ بد نیست ایشان اصل آیات قرآن (و نه تفسیر تحریفی) در مورد حکومت اسلامی را هم تقدیم خوانندگان میکردند تا خوانندگان خود قضاوت کنند. سالهاست عدهای نیز جلوی دوربین تلویزیون مینشینند و کتاب تاریخ میگشایند و آن را تحریف میکنند و از آدم تا والدینشان را با همین دستاویز و به روشی دیگر به ناسزا میبندند. البته که همه آزادی بیان دارند و نگارنده هم به هیچ عنوان مایل به خدشه وارد کردن به این موهبت نیست، بلکه توجه وی به مسئولیت صحت مطالب و احترامی است که گوینده بایستی به درک و دانش و… مخاطبش بگذارد و هکذا. آیا اگر کسی نوشته خود آقای صادقی را میخواند و سپس به صورت تحریفشده آموزش میداد ایشان سکوت میکردند؟ آیا دست کم دو نویسنده دیگری هم که قبلا سکوت نکرده و برای ایشان مطلب نوشتهاند همدست “دشمن فرضی”اند؟ روند چسباندن شخصیت نگارنده به یک جریان توسط آقای صادقی ناشی از نداشتن دلیل و برهان است و وسیلهای برای تهدید و سانسور و بیراههای برای تخریب تا هر سئوالکننده به حقی را در پی “بازداشتن” و “توجیهکردن” و “تشویقشدن” نشان دهد و “دشمن” معرفی کند. سئوال از توانایی و میزان دانش استاد حق شاگرد است و هیچ منطقی نمیگوید که استاد در مقابل سئوال شاگرد از وی “سئوال شرطی” بپرسد و او را به “جریانی” بچسباند، که آقای صادقی به جای جواب، دهها سئوال به عنوان پیش شرط مطرح کردهاند و کم مانده نگارنده را نیز فاشیست بنامند! نگارنده میپندارد که تا آقای صادقی به روح اسلام واقف نشوند قادر به آموزش صحیح آن نخواهند بود و این نه یک دشمنی شخصی، که از بدیهیات است.
۷ – برخلاف استدلال آقای صادقی در مورد برتری “دینی” بر “مکانیک”، مگر نه اینکه در همه جای دنیا به دانشآموزان مکانیک میآموزند ولی در بسیاری از کشورها به آنها دینی درس نمیدهند و یا حتی با ابراز آن نیز مخالف هستند؟! آیا همین کشفیات نیوتن بزرگترین دانشمند تاریخ و قوانین مکانیک او نبود که زندگی مردم دنیا را این گونه دگرگون کرد؟ مگر میشود علمی را بر دیگری برتری داد؟
۸ – درباره فراخوری مطالب و چاپ در مجلات، آقای صادقی معتقدند: “اگر چنین سئوالاتی تاکنون… مطرح نشده چه ایرادی دارد که از حالا به بعد مطرح بشود” (به غیر از تورنتو استار که قبول نیست!)، بسیارخوب پس به جای طعنهزدن و شیرینی، لااقل ترجمه مطلبهای خودشان را برای مجلات عمومی جوامع پاکستانی و روسی و عربی تورنتو و دنیا که همگی به قول ایشان با احکام روحانیون اسلامی درگیر هستند ارسال کرده و نتایج آن را نیز لطف نموده به همه اعلان نمایند. به علاوه بنا به پیشنهاد آقای صادقی و به علت اینکه ابزارهای جنگی، قانون و فلسفه در تاریخ نقشی پر رنگتر از دین در حکومت و زندگی مردم داشتهاند و هزاران بار بیشتر از ادیان بناحق جان مردم را گرفتهاند، بفرمائید از فردا همه مجلههای عمومی چندین صفحه را به این علوم و سئوالات آن اختصاص دهند (که هیچ مجلهای ندارد و چقدر روزنامهنگارها و خوانندگان تاکنون غیرحرفهای بودهاند)! اگر شما از بیرون گود یک مجله را مینگرید، تصورکنید داخلیهای حرفهای چه سختیها که نمیکشند: تولید سخت، حذر از کپیکردن و… و سختتر از همه مسئولیت نشریه در مقابل خوانندگان خود به واسطه نویسندگان مطالب مکانیکی و دینی که بعضا…!
نگارنده همچنان در تعقیب دریافت پاسخهای آقای صادقیست (پاسخهای داده شده پسگرفته یا تعویض نمیشوند!) و برای جلوگیری از تشتت و نتیجتا قضاوت بهتر خوانندگان، آنها را با جوابها در زیر آورده و امیدوار به اینکه سنگهای دیگری، منتظر خودش و خوانندگان نباشد!
موفق باشید.
سوالات و پاسخهای متناظر:
س۱: آیاتی در قرآن مسلمانان منتسب به جبر شدهاند و تخلف از آن تفسیر به خروج. آیات اختیار در قرآن را چگونه تفسیر میکنید؟
ج۱: “جواب پرسشهای شما را… با کمال میل خواهم داد در صورتی که شما جواب چند پرسش من را از قبل بدهید”
س۲: چرا آیاتی که دلالت بر شرایط یهودیان صدر اسلام دارد به مسلمانان این عصر نسبت داده شده است؟
ج۲: “اشتباه شما را… بخوبی متوجه شدهام بسیار مایلم که توضیح لازم را به شما بدهم… تعبیر و درک خود شما از آیه ۳۸ سوره احزاب چیست؟”
س۹: آیا روش منطقی برای دریافت پاسخ سئوالهای تخصصی طرح مستقیم آنها در مجامع مرتبط با آن است یا طرح آن در مجلات عمومی؟
ج۹: “اگر چنین سئوالاتی تاکنون… مطرح نشده چه ایرادی دارد که از حالا به بعد مطرح بشود؟… شما چرا بهجای آنها جواب میدهید؟ {چرا}… بهانهتراشی میکنید! شما چرا… رفتار آنها را توجیه میکنید؟ آیا انسانهای زنده وکیل و وصی میخواهند!؟ آیا شما از جانب روحانیون این مراکز وکالت دارید؟ و یا از نزدیکان و دوستان شما عضو این مراکز هستند و شما به تشویق آنها دست به قلم میبرید؟ و…”
س۱۰: منظور اصلی شما از ترجمه و تفاسیر نادرست چیست؟ از کجا آمده و به کجا میرود؟
ج۱۰: “نامههای قبلی من را بهدرستی نخوانده اید… بیان آنها تکرار و دوبارهنویسی است”
سوالات زیر هنوز بیپاسخ هستند:
س۳: “خوردن مردار، خون و گوشت خوک… سوگند دروغ گفتن… برای حفظ جان، از نظر اسلام مانعی ندارد”، در کجای قرآن آمده است؟ لطفا دقیقا سوره و آیه آنرا درج نمائید.
س۴: چرا داستان یهودیان خداپرست اما مخالف محمد ۱۴۰۰ سال پیش تبدیل به تعریف مسلمانی شده است؟
س۵: جایگاه روحانیون و اساتید در قرآن کجاست؟ لطفا دقیقاً سوره و آیه آنرا درج نمائید.
س۶: برای رسیدن به درجهی ترجمه و تفسیر قرآن چقدر زمان و دانش نیاز است؟
س۷: با توجه به عدم تطبیق ترجمه و تفاسیر با قرآن، مسئولیت ارائه موارد نادرست به عهده چه کسی خواهدبود؟
س۸: دانش شما برای تفسیر قرآن به چه میزان است؟
منابع:
(۱) http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6596774,00.html
(۲) احزاب ۳۱
(۳) علق ۱ : اقرا باسم ربک الذى خلق
(۴) نحل ۱۰۳
پرسش من این است
ما که عربی بلد نیستیم چه خاکی باید توی سرمون بریزیم
قرآن اگر برای همه مردم دنیاست که باید به زبانهای مختلف ترجمه شود و همه آن را بخوانند
اگر الله تصمیم گرفته که مردم دنیا همه باید عرب باشند و عربی یاد بگیرند چرا الله یک کاری نمی کند که همه با یک اشاره دست به عربی مسلط شوند و دیگه لازم نباشه که ترجمه بشود. یک راه دیگرش هم این است که الله باز با یک اشاره ترجمه های مختلف از انگلیسی
گرفته تا بورکینا فاسویی آماده می کرد که قاعدتا به دلیل قدرت الله بی نقص ترین ترجمه ها هم می شد.
کسانی که می گویند قرآن را نباید ترجمه کرد از ترجمه آن ترس دارند .