خانهای در قیطریه با بیش از ۵۰ سال قدمت که شاهد هنرنمایی عزتالله انتظامی در سینما و تئاتر ایران بوده، اینک در آستانه تبدیل شدن به موزه است. عزتالله انتظامی که همزمان با روز ملی سینما به همراه عکاس و خبرنگار سینمایی ایسنا در خانهای که بیش از چهل سال در آن سکونت داشته است، حضور پیدا کرده بود،گفت: خانه کوچکی حدود ۱۰۰ متر در یوسف آباد داشتم که آنجا را در سال ۴۹ به مبلغ ۳۷ هزار تومان فروختم و با کمک وام بانکی این خانه را در قیطریه ۳۱۵ هزار تومان خریدم که تا سال ۵۷ قسطهای آن را پس دادم.
خانهای در ۴۵۱ و نیم متر مساحت که در هنگام ورود حیاط سرسبز آن جلب توجه میکند.
انتظامی یادآور شد: همزمان با اکران فیلم «گاو» به این خانه نقل مکان کردیم و سایر فیلمهایی که بازی کردم صحبتهای اولیهاش در همین حیاط شده است. افرادی چون علی حاتمی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و بهمن فرمانآرا به اینجا آمدند و با هم صحبت کردیم.
عاشق درخت کاری بودم و درختان زیادی در این حیاط کاشتم و آقای ایازی معاون شهردار که برای دیدن خانه آمده بودند گفت حیاط اینجا مانند شمال است.
آقای بازیگر از ماشیناش که جای آن به قول خودش در حیاط خالی است، یاد کرد و گفت: آنرا فروختهام. اما بعد از اینکه بحث موزه مطرح شد، برای خرید به دنبالش بودند.
مقابل در ورودی خانه به همراه استاد وارد بنای خانه که ۲۰۰ متر است، میشویم. با سه اتاق خواب و سالنی بزرگ، کتابها و عکسها و انبوه لوح و تندیسهایی که تنها بخشی از افتخارات آقای بازیگر در آن جای گرفتهاند که خودش آنها را یک خروار از جوایزی که هدیه گرفته است، میداند. عزتالله انتظامی گفت: اینها بخشی از جوایز دوران بازیگریام است و بخشی از جوایز را به خصوص خارجیها را به موزه سینما دادهام.
تندیس جشن گزارش فیلم، حافظ، تئاتر، جشنواره فیلم پلیس، معلولین، بیروت، نشان مهرآیین، انجمن منتقدان، تئاتر ماه، سیما و دو سیمرغ بلورین فجر در دورههای ۲۰ و ۲۳ از جمله جوایزی هستند که به چشم میخورد و قرآن نفیسی با یادداشتی از سیدمحمد خاتمی که در زمان ریاست جمهوریاش به انتظامی هدیه داده است در کنار آنها دیده میشود.
در کتابخانه بزرگ کنار سالن کتابهای ارزشمندی چشمنوازی میکند که این آثار مکتوب میتواند گنجینه ارزشمندی برای علاقه مندان باشد. «خاطرات جنگ جهانی دوم»، «شاهنامه»، «دیوان حافظ»، «گنجینه سخن»، «کمال هنر»، «تاریخ هنر»، «تاریخ اجتماعی ایران»، «فرهنگ جهانگیری»، «فرهنگ فارسی عامیانه»، دوره ۲۵جلدی «تاریخ تمدن»، دوره ۵۰ جلدی «لغت نامه دهخدا» و «تاریخ طبری» که به قول انتظامی آنهایی که امروز چاپ میشود دیگر مانند گذشته نیست. در کنار کتابهای سینمایی «تاریخ سینمای ایران»، «هیچکاک»، «راهنمای فیلم» «دانشنامه سینمایی»، «دانشنامه بازیگران»و کاتالوگهای جشنواره فیلم فجر تنها بخش کوچکی از این کتابها هستند.
در کنار سالن، خرس بزرگ عروسکی که بر روی مبل نشانده شده است، جلب توجه میکند. البته قبلاً آن را در فیلم مستند زندگی عزت الله انتظامی هم دیده بودیم. انتظامی درباره این عروسک یادآور شد: وقتی با فیلم «روسری آبی» برای حضور در جشنوارهای به ژاپن رفته بودم برای خرید به اتفاق رخشان بنیاعتماد به بازار رفتیم که این خرس را پشت ویترین مغازه دیدم که مرا نگاه میکرد و به بنی اعتماد گفتم این خرس را خیلی دوست دارم و برای تنهایی بسیار خوب است.
شب در هتل مهمانی گرفته بودند و عباس کیارستمی از من خواست در آن حضور داشته باشم و این خرس که نامش را «ساتو» (منتقد بزرگ ژاپن) گذاشتهام به من هدیه دادند. در واقع بدون اینکه بنی اعتماد چیزی به آنها بگوید برایم گرفته بودند. از همان موقع با «ساتو» حرف میزدم و در فرودگاه تهران هم آن را بغل کردم و آوردم که همه میخندیدند.
هر موقع که سفر میرفتم آن را پشت پرده میگذاشتم و میگفتم «ساتو» مواظب باش کسی داخل نیاید. بعد که بر میگشتم تشکر میکردم و گاهی هم که کسی خانه نبود جلویش نقشهایم را تمرین میکردم و نظرش را میپرسیدم.
انتظامی «ساتو» را متعلق به این خانه دانست و ادامه داد: در خانه جدیدم درختی دارم که موزه سینما به من هدیه داده و گفتند حرف زدن با آن برای درخت خوب است، من هم با آن صحبت میکنم. در واقع این با خود حرف زدنها در سنهای بالا زیاد است، خصوصاً ما که بازیگر هم هستیم.
کتابها و قاب عکسهای زیادی از استاد در کنار سالن روی هم بسته بندی شده که قرار است در این خانه بماند. انتظامی از میان آنها به تابلویی که از یونسکو گرفته اشاره کرد و گفت: این تابلو را بسیار دوست دارم و عاشق آن هستم و نثر بسیار قشنگی دارد.
تابلویی که در میان انبوه وسایل تنها جمله «با شما نقشها برایمان نقش نبودند» به چشم میخورد. «ناصرالدین شاه آکتور سینما» هم تنها فیلمی از انتظامی است که عکسش روی دیوار دیده میشد. اتاق کار عزت الله انتظامی که در واقع اتاق خواب او هم بوده در کنار در ورودی خانه واقع شده است. اتاقی که میز کار و تخت آقای بازیگر در آن هست. انتظامی یادآور شد: همین جا کارهایم را انجام میدادم و میخوابیدم. زمانی که سناریو یا نمایشنامهایی دستم بود عادت به حفظ کردن نداشتم بارها آن را میخواندم و یادداشت میکردم و برای نقش بیوگرافی مینوشتم و با خواندن مستمر همه چیز نقش را پیدا میکردم. بعد از دو ماه هنگامی که روی تخت میخوابیدم، دیالوگهای خودم و حتی شخصیتهای مقابلم را پشت سر هم از حفظ میگفتم.
صبحها بلند میشدم با ماشین «فولکسی» که داشتم پسر کوچکم را به مکتب «نوبخت»، رامین را به هنرستان موسیقی و مجید را به تالار وحدت میرساندم و خودم هم به اداره تئاتر میرفتم. در سالهای اخیر هم ساعت ۸-۹ شب میخوابم و هر روز ساعت ۵ صبح بیدار میشوم و ساعت ۷ و نیم از خانه خارج میشوم. شنبه، سه شنبه و چهارشنبه به موزه سینما می روم، یکشنبه خانه هنرمندان و دوشنبهها به خانه تئاتر و پنجشنبه و جمعه را خانه هستم.
انتظامی با اشاره به خانهاش که قرار است به موزه تبدیل شود، ادامه داد: آقای مسجد جامعی پیشنهاد داد بعد از اینکه این خانه به موزه تبدیل شد به اینجا بیایم و در این اتاق به عنوان دفتری برای کارهای فرهنگی حضور داشته باشم. حتی هر ۱۵ روز میتوان علاقمندان و دانشجویان سینما را اینجا جمع کرد و آنها را راهنمایی کرد، لازم هم نیست مانند کلاسهایی که امروز هم زیاد شده است، پولی پرداخت کنند.
آقای بازیگر ما را به اتاق دیگری راهنمایی میکند که به قول خودش در آنجا کتابهای دوران ابتداییاش را در کتابخانهای جمعآوری کرده است. انتظامی گفت: این کتابها را از دوران ابتدایی جمع کردم و بخشی هم شامل سری کامل «کتاب کوچک» و«کلک» به موزه سینما اهدا کردم. در میان این آثار کتابی از پرویز دوایی با نام «ایستگاه آبشار» به چشم میخورد که این نویسنده آن را به استاد هدیه داده است و او هم چهار ماه بعد پس از پایان مطالعه در زیر یادداشت دوایی نوشته است: «درگیری دانشجویان و عشقهای پاک سنین نوجوانی بسیار قشنگ و پراحساس نوشته شده و از نویسنده و دانشمند بزرگ سینمای ما همین هم توقع میرفت». «سمک عیار»، «مرگ کثیف»، «اسناد موسیقی، تئاتر و سینما در ایران»، «بامداد خمار» و سری مجله فرهنگی هنری «بخارا» از جمله کتابهای این کتابخانه هستند. اتاق دیگر این خانه به همسر انتظامی که از او به عنوان همراه همیشگی زندگیاش یاد میکند، اختصاص داشته است.
حیاط کوچکی هم در پشت خانه قرار دارد که انتظامی درباره آنجا توضیح داد: پشت دیوار این حیاط، کوچه است و میتوان در گذاشت تا از دو طرف رفت و آمد باشد و حتی میتوان خانه کناری را هم که خالی است خریداری کرد تا برای کارهای فرهنگی به این مجموعه اضافه شود.
انتظامی یادآور شد: من در این خانه خاطرات زیادی دارم و دوست ندارم از بین برود. میتوانم اینجا را متری سه میلیون بفروشم و یا اگر پنج طبقه ساخته شود پنج واحد ۱۵۰-۱۶۰ متری به من میدهند. اما دوست ندارم این اتفاق بیفتد. بچههایم هم احتیاجی ندارند و این خانه و وسایلش با موزه شدن ماندگار خواهد شد و در نبودم میتواند یادگاری باشد.
شهرداری اینجا را دیده و تنها مانده که قیمتگذاری کنند و فکری به حال وسایلش شود. بهروز غریبپور قرار است فضای داخل را طراحی کند و حتی گفتند اگر ستونها را محکم کنند میتوانند طبقهای در بالا اضافه کنند تا به گالری و سالنی برای تئاتر و سینما تبدیل شود.
انتظامی با اشاره به خانه موزههای مطهری و شریعتی یادآور شد: من این خانهها را دیدهام. اما اینجا با توجه به وسایل و عکسهای زیاد و قدیمی که موجود است، میتواند بسیار غنی باشد. چیزهایی در اینجا است که در هیچ کجا نیست، مانند بروشورهایی از هنرهای دراماتیک که به تاریخچه این هنرها میپردازد و بسیار ارزشمند است. ضمن اینکه خیلیها این کار من را پسندیدند. برای اولین بار است که در هنر و سینما چنین اتفاقی میافتد و خانه ی شخصی که در هنر فعال بوده تبدیل به موزه میشود.
عزتالله انتظامی این دیدار سه ساعته را با جملاتی درباره فعالیت بازیگریاش و روز ملی سینما به پایان رساند و به ایسنا گفت: فعلاً شرایط، مناسب کارکردن نیست و کارهایی که پیشنهاد میشود باب میلم نیست. من میدانم مردم چه میخواهند اما آنچه آنها میخواهند، دست من نمیرسد تا برایشان بازی کنم و اگر وضعیت به همین شکل باشد ترجیح میدهم دو سال دو سال بیکار بمانم.
ما همه داریم به هم دروغ میگوییم و مثل قدیم همدیگر را دوست نداریم و متاسفانه میخواهیم یکدیگر را از بین ببریم.
انتظامی همچنین برای ایسنا نوشت:« خوشحال هستم که در تمام مدت۴۰ سال که با خانوادهام اینجا زندگی میکردم فقط به کارهای فرهنگی و هنری (سینما و تئاتر) پرداختهام. آرزو داشتم برای موزه شخصی و فعالیتهای هنری اختصاص پیدا کند.»
باید منتظر ماند تا ببینیم چه وقت در خانه شماره ۲۸ کوچه شهید احمدی قیطریه به عنوان خانه موزه عزت الله انتظامی به روی مردم و علاقمندان آقای بازیگر سینمای ایران باز میشود.