هرچند هنوز ماجرا دارد مراحل قانونی خود را طی می کند، اما چندین ماه پیگیری پلیس فدرال امریکا و درگیر بودن کشور مکزیک در حادثه، احتمال نادرست بودن واقعه را ضعیف می کند. از سوی دیگر خلاف جمهوری اسلامی که برای ادعاهایش در زمینه های بیشمار حرمت قائل نیست و اثبات دروغ هایشان را هم به روی خود نمی آورند، و مدام، هم در عرصه ی داخلی و هم در صحنه ی خارجی توی روی ایرانیان و جهانیان چشم می دوزند و دروغ می گویند، دولت های دیگر و از جمله آمریکا نه به لحاظ بین المللی و نه داخلی نمی توانند دروغ های شاخ دار شبیه آنچه احمدی نژاد و خامنه ای می گویند و از افشای آن ککشان هم نمی گزد بگویند و از عواقب آن در امان بمانند.
در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری دو سال پیش، هم رهبر رژیم و هم رئیس جمهوری بارها به مردم ایران دروغ هائی گفتند که در ایران کمتر کسی باور می کرد، اما آنها که پایه های حکومتشان بر دروغ و دغل است نه از ایرانیان و نه از جهانیان شرم نکرده و نمی کنند و در نتیجه به شیوه های دروغ پردازانه خود ادامه می دهند.
مشکل اما از آنجا شروع می شود که آقایان گمان می کنند از همین شیوه می شود برای فریب جهانیان هم سود برد. در امریکا که کوچکترین اقدامات مقام های مسئول زیر ذره بین مردم و رسانه ها است مگر می شود دروغی به این بزرگی گفت و از عواقب آن در امان ماند؟
اما از منظر رهبران دروغ گوی رژیم تهران، گردانندگان کشورهای دیگر نیز مانند خود آنان روزگارشان با فریب مردم سپری می شود و برای همین است که دیگران را قیاس به نفس کرده و به راحتی دروغگو خطاب می کنند.
در ماجرای اخیر نیز واکنش رژیم ایران از چنین سرچشمه ای آبشخور دارد. آنها مانند همیشه گمان می کنند می شود موضوع را ماست مالی کرد، غافل از آن که جهان این قدر که حضرات گمان دارند بی در و پیکر نیست که هر کشوری که اراده کند بتواند به کشور دیگر هر اتهامی که خواست بزند و آسوده خیال هم باشد که از مهلکه جان سالم به در می برد.
در این که حاکمان تهران نادانی بزرگ دیگری مرتکب شده اند شک نیست. تنها بخش مشکوک مربوط به این است که آیا تمام رده های حکومتی از این موضوع آگاه بوده اند یا سپاه قدس که پرونده ترور و جنایتش پر بار است سر خود خواسته یکی از آرزوهای رهبر و دولت را بر آورده کند و بعد مژدگانی بگیرد!
آقایان به جای آن که بگردند و پیدا کنند که این بار کدامشان می خواسته عمل ابلهانه دیگری مرتکب شود، بی درنگ همه چیز را تکذیب می کنند و در گمان باطل خویش در این اندیشه اند که مانند ادعاها و دروغ های دیگرشان شامل مرور زمان می شود و هیچ کس به یاد نخواهد آورد که اصل ماجرا چه بود و مقصران چه کسانی بودند، بی آن که بدانند در این سوی جهان حکومت ها در برابر مردم و رسانه ها پاسخگو هستند و اگر خطاهای بزرگ کنند بی گمان تاوان پس خواهند داد. برای همین است که می شود به ادعاهای امریکا بیشتر اعتماد کرد تا به دروغ های همیشگی دار و دسته ی حکومت ایران.
این آقای منصور ارباب سیار که در امریکا ماشین فروشی می کرده به چه دلیل دفاع کردنی بیش از صد هزار دلار پول به حساب آن مامور اف بی آی ریخته که گمان می کرده از اعضای کارتل مواد مخدر مکزیک است؟
رابطه ی این آقا با غلام شکوری که از اعضای سپاه قدس است چه بوده، مگر دولت امریکا مثل جمهوری اسلامی ابله است که بیاید حیثیت جهانی خود را به حراج بگذارد برای اینکه به رژیم جمهوری اسلامی بهتانی ببندد که حضرات همین حالا هم ده ها موردش را در پرونده خویش دارند.
آقایان مانند همیشه به کاهدان زده اند و حالا فکر می کنند می شود ماست مالی اش کرد و جان سالم از معرکه به در برد. زهی خیال باطل. از آنجا که می دانند این واقعه برای رهبر و دولت بی کفایت او گران تمام خواهد شد می خواهند هر جور شده از بیخ و بن منکر مسئله شوند. کاری که با عقل سلیم جور درنمی آید اما جمهوری اسلامی اگر عقل سلیم داشت روزگارش به از این بود که هست!
عد ه ای می گویند مگر ترور سفیر عربستان چه نفعی برای رزیم داشت که مبادرت به چنین عملیات ابلهانه بکند ؟ سوال من اینست ترور بختیار ترور میکونو س ترور فریدون فرخزاد و….چه سودی داشت برای حکومت جهل وجنون ؟
آقای زرهی
خسته نباشید به نظرمن که این روزها دارم به خاطر کنجکاوی خودم این ماجرا را دنبال میکنم این یکی از بهترین تحلیل هایی بود که من خوانده بودم. صد البته عده ای می خواهند دامن کبریایی رهبر عظیم الشان شان آلوده نشود و مردم به قول رهبر کش ندهند و به همین دلیل سعی می کنند حرفهای حسابی را بکوبند. به هر حال بازهم می گویم من تحلیل های فرنگی ها را زیاد خوانده ام و این به نظر من حتی در آن سطح بهترین بود
با عرض معذرت تحلبل ابکی بود .