علیرغم خواست کارگران، شرکت ها و دولت حاضر به پایان اعتصاب نیستند

«بیشتر از همه نگران تو بودیم.»

این حرف را حسن زرهی، سردبیر شهروند، چند ماه پیش به من زد که اسباب کشی می کردیم تا دفتر شهروند از نورت یورک به مارکهام منتقل شود.  از آن جایی که من در مرکز شهر تورنتو زندگی می کنم ایشان نگران بود که فاصله ی بیش از ۳۵ کیلومتری تا سر کار را چگونه طی می کنم.

اما جای نگرانی نبود.

راستش را بخواهید من از این نقل مکان خوشحال هم شده بودم. اولا که از شهر مارکهام و بافت چینی تبارش همیشه خوشم می آمده و ثانیا با این که فاصله دورتر شده بود اما به جای سوار شدن بر اتوبوس های لکنته ی تی تی سی می توانستم سوار اتوبوس های ویوا بشوم که هم شیک ترند و هم در تابستان خنک تر و در زمستان گرم تر و هم خلوت تر و جابازتر و خلاصه از هر لحاظ بهتر به آدم سواری می دهند.

اکنون اما بیش از سه هفته است که اتوبوس های ویوا به علت اعتصاب کارگران متوقف شده اند و من باید هر روز کاری به همکارم، فرح طاهری، زحمت بدهم که صبح از ایستگاه فینچ سوارم کند و با هم برویم سر کار.

همه اما اینقدر خوش شانس نیستند که همکاران دل سوزی مثل خانم طاهری نصیب شان بشود.

از زمان اعتصاب، که بیش از ۶۰ درصد خطوط حمل و نقل در منطقه ی یورک را مختل کرده است، شمار بسیاری از دانشجویان و کارگران با مشکلات جدی برای رسیدن سر کار و دانشگاه مواجه شده اند. طبیعی است که آن ها از دست اعتصاب خسته و کلافه باشند. و باز هم طبیعی است که همگام با شلوغی های معمول رسانه ها، بسیاری کارگران را مقصر بدانند (گرچه، چنان که خواهید خواند، این در مورد تمام آن ها صدق نمی کند.)

اما چه باعث این اعتصاب شده، چرا اینقدر ادامه یافته و کدام طرف بیشتر «لج بازی» می کند و حاضر به «کوتاه آمدن» نیست؟

***

۴ صبح.

این ساعتی است که رانندگان وای آر تی (YRT) که شامل تمام منطقه ی یورک از نیومارکت تا وان تا ریچموند هیل تا مارکهام می شوند باید در بیشتر روزهای کاری از خواب بلند شوند و عازم راندن آن اتوبوس های شیکی شوند که وصف شان رفت.

در آن گرگ و میش غریب صبح حومه های شمال شهر، رانندگان باید پیش از سر کار رفتن تصمیم بگیرند که حال شان مناسب کار کردن هست یا نه. آخر بر خلاف تقریبا تمامی رانندگان انتاریو اگر مجبور شوند بخاطر مریضی سر کار بروند خبری از مرخصی استعلاجی نیست و دستمزد آن روز به کلی از دست شان می رود.

این تنها یکی از شرایط دشواری است که اتوبوس رانان منطقه ی یورک از سر می گذرانند.

بر خلاف تصور عموم حمل و نقل در منطقه ی یورک بر خلاف بسیاری سایر شهرهای انتاریو عمومی نیست و توسط شرکت های خصوصی اداره می شود. آن هم نه هر شرکت خصوصی که بزرگترین غول های انحصاری جهان که از ثروتمندترین و سودآورترین شرکت های جهان هستند. وئولیا (Veolia) که صاحب و مدیر بیشتر اتوبوس های ویوا است شرکت چندملیتی فرانسوی است که مثل اکثر غول شرکت های انحصاری جهان در هر زمینه ای که فکرش را بکنید فعال است: از تامین آب و مدیریت آب و مدیریت زباله تا خدمات انرژی و البته حمل نقل. این شرکت در سال ۲۰۰۹ سیصد هزار کارگر در ۷۷ کشور داشت و درآمد سالیانه اش ۶/۳۴ میلیارد یورو (برابر با بیش از ۵۰ میلیارد دلار کانادا) بود. به فهرست خدماتش که نگاه کنید معلوم می شود تخصص این شرکت، که در نوع خود در جهان نظیر ندارد، چیست: انجام خدماتی که روزگاری وظیفه ی دولت ها بود و با رشد نولیبرالیسم اکنون بیشتر و بیشتر به دست نامرئی و بیرحم بازار سپرده می شود.

دیگر شرکتی که بیشتر صاحب اتوبوس های زرد مدرسه است، فرست گروپ بریتانیا است که درآمد سال گذشته اش بالغ بر ۳/۶ میلیارد پوند (برابر با حدود ۱۰ میلیارد دلار کانادا) بود.

آدم فکر می کند این ابرشرکت ها که وضع شان این همه خوب است و سودهای میلیاردی و اتوبوس های به این آخرین مدلی دارند لابد به آن کسانی که این سودآوری را ممکن می کنند، یعنی کارگران، توجه خاصی مبذول می کنند. خیلی ها با خودشان می گویند نان این کارگران که اتحادیه هم دارند لابد حسابی توی روغن است.

نگاهی به واقعیت ها اما تکان دهنده است.

بیل رینو، نماینده ی واحد ۱۵۸۷ اتحادیه کارگران حمل و نقل (ATU)، در گفتگویی تلفنی با شهروند از وضعیت کارگران گفت.

او اشاره کرد که این کارگران دستمزدی بسیار کمتر از کارگرانی می گیرند که شغل های مشابه را در برامپتون، میسیساگا، تورنتو و منطقه ی دورهام انجام می دهند.

رینو با اشاره به ارقام مشخص می گوید: «در منطقه ی یورک حداکثر دستمزد برای رانندگان ساعتی ۲۲ دلار و ۶۳ سنت است. در سایر مناطقی که اسم بردم، و حتی در همیلتون، این رقم ۳۰ دلار است. یعنی ۵/۷ دلار در ساعت فاصله!»

و این تازه فقط دستمزد است.

وضع کارگران شهرهای دیگر تورنتوی بزرگ در زمینه خدمات بهداشتی، مرخصی های استعلاجی و سار مزایا نیز بسیار بهتر از همکاران مارکهامی و وانی و ریچموند هیلی شان است. رینو می گوید: «هزینه ی کارگران در منطقه ی یورک ۴۰ درصد کمتر از مناطق همسایه است.»

او می گوید کارگران یورک انتظار ندارند «به این زودی ها» («یا حتی در کل عمرشان») به دستمزد بقیه برسند اما می خواهند حداقل شاهد کمی پیشرفت در وضعیت شان باشند.

رینو می افزاید: «تازه قضیه دستمزد و مزایا برای ما اصلی نیست. مسائل دیگری هم هست. مثلا رانندگان اتوبوس های ویوا باید ۱۰ ساعت بدون یک ثانیه توقف کار کنند. وقت غذا خوردن ندارند. حتی اجازه دستشویی رفتن هم ندارند و جم که بخورند ناظرین سرشان داد و بیداد می کنند.»

با این اوضاع آدم تصور می کند کارگران دنیا را روی سرشان گذاشته و اعتصابی رزمنده از سر گرفته باشند.

اما ما خوش مان بیاید یا نه، واقعیت چنین نبوده است.

دو واحد ای تی یو که این اعتصاب را انجام داده اند بر خلاف معمول کمتر از همیشه جنبش کارگری را بسیج کرده اند و  از حرکاتی که آسیب جدی به شرکت بزند خودداری کرده اند. عملی که فعالین چپ می گویند باعث شده شرکت «هارتر» شود و راحت تر به کارگران حمله کند.

اتحادیه ها در عوض به جای رزمندگی از دولت شهری منطقه ی یورک درخواست کرده اند وارد عمل شود و دو طرف مذاکره را به دست حَکَم «بی طرف» منصوب دولت بسپارد. نظرسنجی ها نشان می دهد ۷۱ درصد مردم منطقه ی یورک با چنین راه حلی موافق هستند و تنها ۱۲ درصد با آن مخالف هستند (۱۷ درصد مردد هستند.)

رینو اما می گوید بیل فیش، رئیس منطقه یورک، جوابی به تماس های آن ها نداده است و شرکت های خصوصی هم که خوب می دانند تصمیم هر گونه حَکَم نیمه عادلی به شدت به ضررشان تمام می شود هیچ میلی به پذیرفتن رای طرف سوم را ندارند.

ری دویل، رئیس واحد ۱۵۸۷ به رسانه ها گفته: «ما آماده ایم اعتصاب را همین امروز تمام کنیم. آقای فیش باید به شرکت های اتوبوس تلفن کند و از آن ها بخواهد عازم حکمیت شوند. این روندی منصفانه است و قانونی نیست که او را از ارائه چنین درخواستی باز دارد.»

قضیه چنان که رینو می گوید مشخص است: «اتحادیه ها می خواهند اعتصاب را تمام کنند. اما دولت شهرداری می گوید نه.»

برخورد دانشجویان

دانشجویان دانشگاه یورک، که بسیاری شان در منطقه ی یورک، زندگی می کنند از جمله کسانی هستند که بیشترین آسیب ها را از این اعتصاب می بینند.

مبینا بصیری، دانشجوی ایرانی و رئیس باشگاه ان دی پی در دانشگاه یورک، در گفتگوی تلفنی به شهروند می گوید: «معلوم است که مثل هر اعتصابی مردم با آثار منفی مواجه شده اند اما ما باید بفهمیم که مساله ی بزرگتری این جا مطرح است. دانشجویان باید بدانند که نبرد کارگران نبرد آن ها است. همین دانشجویان وقتی فارغ التحصیل بشوند با آن شغل های قراردادی مواجه می شوند که کارگران امروز علیه آن می جنگند.»

مبینا می گوید خیلی از دانشجویان به زحمت جدی افتاده اند، بخصوص شمار بسیاری که از ریچموند هیل و شهرهای شمالی تر می آیند (و شامل بسیاری ایرانی ها هم می شود) اما خیلی از دانشجویان «مترقی» با اعتصاب همدل هستند و از آن دفاع می کنند.

او می گوید کار گروهش نیز «آموزش دانشجویان» است «تا فقط منافع فردی خود را در نظر نداشته باشند.»