ابوالمغیث عبداله بن احمد بن ابی طاهر مشهور به حسین بن منصور حلاج به سال ۲۴۴ هجری در روستای تور از توابع بیضای فارس در خانواده ای تازه مسلمان و سنی به دنیا آمد. در دوازده سالگی حافظ قرآن بود. نزد سهل بن عبداله تستری راه و رسم تصوف آموخت. در بغداد به حلقه ی شاگردان جنید بغدادی وارد شد. جنید او را به عقد یکی از دختران خویشاوند خود در آورد و به سکوت و خلوت گزینی تشویقش کرد. حلاج تاب نیاورد به مکه مشرف شد و چون به بغداد بازگشت دعوی ” انا الحق ” کرد و از جانب خلیفه به کفر متهم شد و به زندان افتاد…

پیتر فاربریج در نقش حلاج بر جلد شهروند ۱۳۶۱

او را حلاج می گفتند، زیرا پدرش پیشه حلاجی داشته است. من به روزگار نوجوانی نمایش نامه ای در پیوند با زندگی حلاج نوشتم که آدم هائی از سرزمین هائی که حلاج در آنها شناخته شده بود مانند چین و هند و بغداد و بصره و خوزستان  و فارس و خراسان و نیشابور و جاهای دیگر به صحنه می آمدند و از گمان خویش حلاج را روایت می کردند و حلاج بر این همه – در میان جماعت – حاضر و ناظر بود و از همین نگاه ها متوجه می شد که انسان ها چگونه از ظن خود به پدیده ها و ادیان و حتی خدا نگاه می کنند و حاضر نیستند حتی از خود حلاج خلاف باور خویش درباره ی او بشنوند. آن نمایش مانند کارهای بسیار دیگر خوراک خاک شد، حالا اما هنرمند نامداری مانند سهیل پارسا و بازیگر شگفتی آفرینی مانند پیتر فاربریج حلاج را دعوت کرده اند به جهانی که از او و دنیای تنگ زمانه ی او بسیار دور است، اما هوشمندی کارگردان و بازی های ستودنی و بویژه بازی فراموش نشدنی فاربریج که من سال هاست او را پتر کبیر که همان “پیتر د گریت” اینجائی ها بشود می نامم، زیرا در حضور پر رنگش در صحنه چنان می درخشد که هنرپذیر چاره ای غیر شیفتگی نمی یابد و حالا اما در حلاج، سهیل و پیتر به خودشان هم گل زده اند. یعنی از خویش پیش افتاده اند و بازی ها و کارگردانی اثر در جایگاهی قرار دارد که اگر آدم از بخت دیدن کار محروم شود و اهل هنر و اندیشه باشد هرگز خود را نخواهد بخشید.
گروه هنری مدرن تایمز در حلاج که کار آسانی هم نیست – هم به لحاظ معنائی و هم از منظر اجرائی – توانسته اند اثری تقدیم ما مردم کنند که انسان هنگام دیدن کار احساس خوشبختی می کند، زیرا کارگردانی در درجه ای از دقت، مراقبت، و دانش کاری است که هر آنچه بر صحنه هست از نور و دکور و موسیقی و متن و بازیگر از چنان چیدمانی بهره دارد که هنرپذیر با همه ی وجود به جهان شگفت حلاج و آفرینش امروزی و اینجائی آن انسان بزرگ به دست توانای سهیل پارسا خوانده می شود، و چه لذت ها و دانستن های تلخ و شیرین که نصیبش نمی شود. این همه قطره ای است از دریائی که سهیل از زندگی رشک انگیز حلاج به ما مردم عرضه می کند؛ از انسان بزرگی که حافظ هویداگر اسرارش می خواند و سر دار را از او بلند می بیند:
گفت آن یار کزو گشت سردار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد

نمایی از نمایش حلاج به کارگردانی سهیل پارسا

اگر حلاج را ندیده اید حتمن بروید و ببینید و اگر دیده اید و از جان و جهانتان سر برون شدن ندارد مانند من دوباره بروید و ببینید که در هر دیدار گوشه های گمشده دیگر و بیشتری بر آدمی آشکار می شود. راست می گویم باور ندارید بروید و ببینید که دوازده قرن پیش یک ایرانی خردمند چگونه به انسان و جهان و ادیان نگاه می کرده است!
بروید و ببینید که یک ایرانی دیگر در قرن بیست و یکم با خلق حلاجی بر روی صحنه تئاترش چگونه اعجاز آفریده است.
این نمایش تا ۴ دسامبر روی صحنه است تا دیر نشده بشتابید. سه شنبه تا شنبه ۸ شب، یکشنبه ها ۲:۳۰ .تلفن اطلاعات و رزرو بلیت را هم می گذارم تا در صورت نیاز دچار دردسر نشوید. ۸۵۵۵-۹۷۵-۴۱۶
Hallaj
Modern Times Stage Company
Nov 18 – Dec 4 at 8pm
Buddies in Bad Times theatre
۱۲ Alexander St.