شاهین صیادی یکی از سه کارگردان سرشناس و ایرانی تبار در کاناداست


شماره ۱۱۵۴ ـ ۲۹ نوامبر ۲۰۰۷

شاهین صیادی یکی از سه کارگردان سرشناس و ایرانی تبار در کاناداست. تاکنون کارهای موفق بسیاری را بر صحنه ی نمایش برده و منتقدان و رسانه های اصلی کانادایی کارگردانی و صحنه آرایی های او را ستوده اند. اکنون شاهین صیادی مهمان شهر ماست با نمایش  "پرده" که براساس داستان خواندنی مسعود بهنود "خانوم" نوشته و کار شده است و از ۲۸ نوامبر تا ۸دسامبر در هاربرفرانت به نمایش در می آید.. در فرصت اندکی که شاهین داشت با او چند پرسش را در میان نهادیم و او با گشاده رویی پاسخ گفت.

شهروند

شاهین صیادی کارگردان تئاتر کیست؟

ـ شاهین صیادی در تئاتر و با تئاتر بزرگ شده است. پدرم علی صیادی در تئاتر و تلویزیون کار می کرد، مادرم فرهنگی بود، خودم هم  از وقتی کانادا آمدم سالهاست تئاتر کار می کنم. البته تئاتر هم خوانده ام و از سال ۱۹۹۹ شروع به کار کرده ام. و می توانم بگویم از ۲۰۰۱ تاکنون به شکل حرفه ای تئاتری بوده ام.

پیش از این ترجمه تازه ای از نمایش مرگ یزدگرد بهرام بیضایی را کار کرده ام. ترجمه ی آن نمایش کار خودم است. کارهای دیگری هم کرده ام که بیشتر اقتباس بوده است.

نمایش مده آ را به صحنه برده ام. از کارهای موفق نمایشی ام می توانم "عشق من جنگ" اقتباسی از کار کلاید ای ری شاعر آمریکایی را مثال بزنم. ای ری از شاعران سیاهپوست آمریکایی است. نمایش دیگر "ژوست" است که اقتباسی است از داستان سه گانه ی کودکان "ژان ژنه" که محور قصه بر بینش یک بچه ی چهار ساله دور می زند. می توانم بگویم حالا دیگر کار ما صورت حرفه ای به خود گرفته است و مبانی حرفه ای کار تئاتر کانادایی را در اجراهایمان لحاظ می کنیم و عضو اتحادیه کارهای هنری حرفه ای هستیم.


 

چرا داستان "خانوم" شد دست مایه ی نمایش پرده؟

ـ "خانوم" 9 ساله است که از ایران خارج می شود، و از پنجاه سالگی گذشته است که به ایران باز می گردد. خانم در همه ی این سالها در آرزوی بازگشت به وطن به سر برده است، همین موضوع است که برای من که در خارج از ایران زندگی می کنم جذابیت دارد، زیرا ما همیشه با این تضاد درگیر بوده ایم که اینجا بمانیم و یا به وطن بازگردیم. انتخاب خانوم پس از دهه ها زندگی در بیرون وطن انتخاب منحصر به فردی است و به نظر می آید که این انتخاب کسان بسیار دیگری هم می تواند باشد یا نباشد.


 

شباهت ها و تفاوت های نمایش با داستان "خانوم" کدامهاست؟

ـ بدنه ی اصلی داستان در نمایش محفوظ مانده است. به زبان بهتر من روح داستان را نگاه داشته ام و در حقیقت با آزادی عملی که از بهنود گرفتم برداشت خودم را پیش بردم. کسانی هم که نمایش را دیدند و کتاب را خوانده بودند همین نظر را داشتند.

اما شیوه داستان گویی من در نمایش با خط داستانی تفاوت هایی دارد. راوی اول شخص داستان در نمایش تغییر کرده است.  من بسیاری از حوادث داستان را درهم آمیخته ام، شخصیت ها هم در هم ادغام شده اند و روایت من با شیوه روایی داستان که از پیدا شدن نوارهای مادربزرگ توسط نوه شکل می گیرد یکی نیست.


 

چرا "پرده" نام نمایش است؟

ـ داستان به باور من روایت راز و رمزهای انسان هاست. و از آنجا که هیچ کس قادر نیست دیگری را به کمال بشناسد، قصه ی خانوم هم به همین مقوله می پردازد، یعنی یک چیزهایی از زندگی آدمها گفته می شود، و چیزهای کمتر و یا بیشتری ناگفته می ماند. و از آنجا که ما در نمایش با بینش خانوم سروکار داریم و بر آن تاکید می کنیم در نتیجه راز و رمزهای زندگی او و آدمهای دیگر برجستگی پیدا می کنند. خوبی نمایش هم همین است. همین پرداختن به پرده ها و مرزهایی که دور خویش می کشیم. نام پرده هم از همینجا آمده است.


 


 

از نگاه تماشاگران کانادایی در هالیفکس بگو؟

ـ بیشتر تماشاچیان هالیفکس از مهاجران با پیشینه ی اروپایی بودند، کسانی که چندان حس و حال مهاجر را برای خود قائل نیستند و پس از بومیان کانادایی قدیمی ترین های این سرزمین محسوب می شوند. برای آنان نمایش جالب بود، از جذابیت های نمایش به گفته ی آنها "شرقیت" آن بود. بویژه شیوه ی قصه گویی شرقی که از آغاز شما با نتیجه ی داستان روبرو هستید برایشان جذابیت بسیار داشت. مسیری هم که قصه طی می کند برای بینندگان آنجا کشش داشت و در مجموع برای ارتباط و علاقه به کار مشکلی نداشتند. باید ببینیم تماشاگران اینجایی چه نظری دارند؟


 

بنابر برداشت خودت نمایش برای ایرانی ها جذاب تر است و یا غیر ایرانیان؟

ـ برداشت من بنابر آنچه از بینندگان نمایش تاکنون دارم این است که نمایش برای همه جذاب بوده است. هر چند هنگامی که هنرمندی کار نمایش می کند به گونه های تماشاچیان فکر نمی کند، اما به نظر می آید نمایش برای همه ی بینندگانش جذاب بود.


 

بازیگران غیرایرانی نمایش چگونه با شیوه داستانی ایرانی نمایش برخورد کردند؟

ـ از بازیگران نمایش تنها یک تن زاده ی ایران است. دیگران و از جمله همان بازیگر زاده ی ایران همه در کانادا بزرگ شده اند، اما نمایش و شیوه روایی آن برای همه ی آنان غریب بود ولی در طول کار با  آن رابطه برقرار کردند و بازیها جواب داد، و سرانجام همه از نتیجه ی کار راضی بودند.


 

اگر بخواهی به تماشاگر ایرانی بگویی بیاید کار را ببیند بر کدام ویژگی کار تاکید خواهی کرد؟

ـ از آنجا که دیدن کارهای هنری برای خود من جذاب است، همانطور که شب پیش (شنبه ۲۴ نوامبر) رفتم و نمایشگاه نقاشی های بهرام دبیری را دیدم، فکر می کنم برای دیگر ایرانیان اهل فکر و فرهنگ هم دیدن هر کار هنری و از جمله نمایش "پرده" جالب باشد، اما نکته ای که می توانم در پاسخ شما بگویم این است که، جذابیت کار چه بسا مربوط باشد به شیوه ی قضاوت و برداشت ما از ماندن در غربت و یا رفتن به میهن و اینکه ما از چه منظری به این بازگشت نگاه می کنیم، و این پرهیز از قضاوت قطعی در نمایش شاید از ارکان اصلی کار ما باشد، و فکر می کنم برای تماشاچی ایرانی هم این موضوع مهم است، زیرا با آن درگیری درونی همیشگی دارد.


 

با مسعود بهنود پیش از ترجمه و تنظیم نمایش و اجرای آن تبادل نظر کردی؟

ـ من بهنود را پیش از این کار تنها از طریق آثارش می شناختم. اما هنگام که تصمیم گرفتم داستان "خانوم" را به نمایش درآورم دو بار به دیدنش در لندن رفتم تا قصه صورت نمایش پیدا کرد. نمایش را ایشان دیدند ولی دخل و تصرفی نکردند. نظرهایی داشتند که من اگر می پسندیدم مراعات می کردم، اما اصل بر اعتماد به انجام کار بود.


 

نمایش "پرده" از ۲۸ نوامبر تا ۸ دسامبر در هاربرفرانت سنتر به روی صحنه خواهد رفت. برای اطلاعات بیشتر درباره این نمایش با شماره ۴۰۰۰-۹۷۳-۴۱۶ تماس بگیرید و یا به آگهی آن در همین شماره شهروند توجه فرمایید.