زیرزمین خون و جنون
اخطار: در این مقاله صحنههای فجیعی شرح داده شده که خواندن آن میتواند مشمئزکننده باشد.
شهروند – آرش عزیزی: ۷۵ دقیقه… این مدت زمانی بود که پل لایشمن، دادستان دولت، در جلسهی پنجشنبهی هفتهی گذشتهی دادگاه صرف کرد تا گزارش ۲۵ صفحهای خود از یکی از شنیعترین جنایات تاریخ تورنتو را قرائت کند – جنایاتی که قربانیشان یک نفر بیشتر نبود: مردی محبوس در یک کمد لباس که سه ماه تمام مورد وحشیانهترین تجاوز جسمی، جنسی و روحی قرار گرفت.
بدنش را با تیغ ریشتراشی بریدند. استخوانهایش را با چکش و دستهی جارو له کردند. بنزین فندک روی پوستش ریختند و به آتش کشیدند. غضروفهای گوشش را با انبر کشیدند. لبانش را با سوزن دوختند تا دهنش بسته شود. چاقوی داغ روی زخمهای خونینش گذاشتند و با نخ و سوزن دوختندشان.
این جنایات هولناک را همسر مرد و دوستپسر جدیدش مرتکب شدند. مکان وقوع آنها آپارتمان زیرزمینی کوچک یکخوابهای در غرب تورنتو بوده است، که چندان دورتر از محل زندگی خبرنگار شما نیست.
هفتهی گذشته جان مایکل سیسکوی ۴۰ ساله و همسر قربانی، ۳۰ ساله، در دادگاه عالی به مجموعهای از اتهامات از جمله به خطر انداختن جان و تجاوز جنسی با آسیب بدنی از ۳۱ اکتبر ۲۰۰۹ تا زمانی که پلیس در ۱۹ ژانویهی ۲۰۱۰ مرد را نجات داد، اعتراف کردند.
مرد زمانی نجات کرد پیدا که همسایههای مظنون پلیس را خبر کردند. مردِ قربانی در کمد تاریک، لخت و بیلباس و لرزان و گرسنه و با زخمهای دهشتناک پیدا شد و حتی در این وضعیت حاضر به «لو» دادن شکنجهگران خود نبود.
وقتی پلیس پیدایش کرد، پنج دندهاش مو برداشته بود، ششاش آسیب جدی دیده بود، صورتش از فرم افتاده بود و سراسر بدنش پر از زخم و جای سوختگی بود. تصاویری که پس از فاجعه از او گرفته شده صورت مردی را نشان میدهد که رنگ آبی و سیاه گرفته و سه برابر اندازهی معمولی است. چشمانش باد کرده و عفونت از زخمهایش جاری است.
بیانیهی وحشتناکی که دادستان دادگاه شماره ۳۶۱ خیابان یونیورسیتی در مرکز تورنتو خواند مورد توافق طرفین قرار گرفته بود.
***
تعداد معدودی که در دادگاه بودند تا این ماجرای هولناک را بشنوند از داستان مردی شنیدند که چونان خرد شده بود که حتی تلاش به فرار نکرد و حتی وقتی نجات پیدا کرد همچنان میکوشید از شکنجهگران خود حفاظت کند.
دادگاه هرگونه اطلاعات راجع به قربانی، که از نظر قانونی هنوز شوهر یکی از دو شکنجهگر خود است، ممنوع اعلام کرده و از این رو گزارش ما نیز مجاز به فاش ساختن خیلی از واقعیتها نیست.
در زمان این شکنجه هر سه نفر در تورنتو زندگی میکردند و همسرِ قربانی با فرزندِ سیسکو باردار بود.
ماجرای این زوج (قربانی و همسرش)اما به چندین سال قبل و چند هزار کیلومتر آنطرفتر برمیگردد.
در سال ۲۰۰۵ بود که در شهر کوچکی در جنوب شرقی ونکوور در مراسمی کوچک و غیرمذهبی با هم ازدواج کردند. در عکسهایی که روی فیسبوکشان موجود است زوج خندانی را میبینیم که خانواده دورشان را گرفته.
از ابتدای زندگی با بیمهی ازکارافتادگی گذران امور میکردند. مرد آشپزی میکرد و زن امور خانه را میچرخاند.
به نظر میرسد از سال ۲۰۰۸ بود که سراشیبی رابطهشان آغاز شد. معلوم شد زن بیوفایی میکند و در اینترنت دنبال مردبازی است. در دسامبر همان سال بود که قربانی در جلسهی «الکلیهای بینام» با آقای سیسکو آشنا شد. مردی کوتاهقد با موهای سیاه و سابقهی زیادهروی در مواد مخدر و الکل. قربانیِ از همهجا بیخبر سیسکو را دعوت کرد تا روز پیشواز سال نو را با او و همسرش بگذراند، بیخبر از آنکه همین مرد روزی نه تنها رابطهای با همسرش را آغاز میکند که بعضی از وحشیانهترین شکنجه های تاریخ کانادا را بر خود او اعمال میکند.
سیسکو در آن زمان در خانهای مخصوص ترک اعتیاد زندگی میکرد. مدت کوتاهی پس از آشنایی با زوج جوان ازشان خواست مدتی با آنها زندگی کند تا اینکه بتواند زندگیای برای خود دست و پا کند. طولی نکشید که رابطهی جنسی او با زن (کوتاهو چاق با موهای کوتاه و قهوهای) آغاز شد. قربانی را مجبور کردند در اتاق دیگری بخوابد در حالی که چند متر آنطرفتر سیسکو و زنش در تختخواب بودند.
این گروه سهنفریِ بیمار به آپارتمان دیگری در همان نزدیکی رفتند. بودجهی تنگی که هر سه نفر باید با آن سر میکردند اکنون به دست سیسکو بود که به دیکتاتوری کوچک بدل شده بود. سیسکو که عصبانی میشد با خشونت بسیار عمل میکرد. یک بار با مشتش دیوار را زخمی کرد. اما در و دیوار خانه تنها قربانی اعمال او نبودند. او مردِ قربانی را حداقل دو بار با جرایح جدی در صورت و شکم و دست به بیمارستان فرستاد. قربانی اما هرگز حاضر نبود بگوید چه کسی و چگونه به او آسیب زده است.
سیسکو وقتی فهمید قربانی سالها پیش اتهامی مربوط به آزار جنسی پسری خردسال داشته است «حیرتزده» شد.
***
در سپتامبر ۲۰۰۹ بود که این گروه سهنفره، در حالی که زن حالا توسط سیسکو باردار شده بود، تصمیم گرفت با سفری چند هزار کیلومتری از ساحل غربی کشور به تورنتو بیاید.
قربانی امیدوار بود این آغازی تازه باشد و چنین هم بود… اما به بیمارترین شکلی که میتوان تصورش را کرد.
آپارتمان زیرزمینی کوچک و یکخوابهای در محلات غربی شهر یافتند. قربانی روی مبل تاشویی میخوابید و سیسکو و همسرش در اتاق خواب.
اولین دور شکنجههای جدی حول و حوش هالووین ۲۰۰۹ از راه رسید. سیسکو قربانی را زیر مشت و لگد گرفت و چشمها و گوشهایش را مورد آسیب جدی قرار گرفته. به گفتهی قربانی «اوضاع بدتر شد… و بعد، حسابی بد.»
تا اوایل نوامبر آروارهی قربانی بدجوری شکسته بود. سیسکو به پلیس گفته بود سارقی او را به این وضع انداخته. قربانی هم مجبور بود واقعیت را نگوید. سیسکو گفته بود اگر روزی او را لو بدهد به سراغ شکنجهی والدین پیرش خواهند رفت.
و این بود که قربانی که نگران جان والدینش نیز بود در این شرایط فلج جسمی و روحی شد و تجاوز و شکنجه علیه او روز به روز بیشتر شد.
اواسط دسامبر آن موقعی است که قربانی میگوید اوضاع «حسابی بد» شد. تقریبا هر روز به او حمله میشد و روشها روز به روز وحشیانهتر میشد (که بعضیشان را در بالا شرح دادیم.)
اسناد دادگاه جزئیات این جنایات را آورده که حتی سرسختترین خوانندگان را نیز حسابی وحشتزده میکند. شرح تجاوزات جنسی بیشمار سیسکو علیه مرد اما اینقدر مخوف بوده که حتی اسناد دادگاه حاضر به ارائهی جزئیات آن نشدهاند.
در تمام این مدت قربانی مجبور به خوابیدن در کمدی ۱۵۰ در ۶۰ سانتیمتری بود و وقتی سیسکو و زن خانه را ترک میکردند گاهی اوقات درها را میبستند و تلفن را قطع میکردند تا قربانی نتواند تقاضای کمک کند.
با این وجود قربانی همچنان گاهی بیرون میرفت و بالاخره جایی رسید که همسایهها حرفهای سیسکو و زن را باور نکردند و ماجرا را به پلیس اطلاع دادند.
زوج شکنجهگر در شب ۱۹ ژانویهی ۲۰۱۰ دستگیر شد.
سیسکو هفتهی پیش در دادگاه بود و وقتی جرایمش خوانده میشد احساسات خاصی نشان نداد. او که به تمام اتهامات اقرار کرد اکنون در حبس و تحت بررسی روانی به سر میبرد. دادستان از دادگاه میخواهد او برچسب «خاطی خطرناک» بخورد.
همسر قربانی نیز به تمامی اتهامات اقرار کرد. او فعلا با قرار وثیقه و تحت نظر یک ضامن آزاد است تا زمانی که کار محاکمه پیش برود. روز پنجشنبه او حرفی برای زدن در دادگاه نداشت.
خبرنگار شهروند هنگام برگزاری دادگاه حاضر نبود و بیشتر جزئیات را از گزارشروزنامهی تورنتو استار نقل کردهایم.
هنوز شاهد واکنشهای خاصی به خبر این شکنجهی هولناک نبودهایم.