ملکپور، ایرانی-کانادایی در خطر جدی اعدام
باید به فعالان کمپین «سعید ملکپور را آزاد کنید» آفرین گفت که با فعالیت پایدار خود موفق شدند ماجرای این شهروند ایران را که مقیم دائم کانادا بوده است و در همین ریچموند هیل خودمان زندگی میکرده در بسیاری نشریات کشور مطرح کنند و خبر او همهگیر شود. این فعالان شنبهی هفتهی گذشته تظاهراتی اطلاعاتی در مرکز شهر تورنتو برگزار کردند و به گزارش آژانس خبری کیو ام آی، در حال تدارک رویدادهایی مشابه در اتاوا و وینیپگ نیز هستند.
ملکپور برنامهساز کامپیوتر ۳۶ سالهای است که در اکتبر ۲۰۰۸ پس از اینکه برای عیادت از پدر بیمارش به ایران رفته بود دستگیر شد. به او اتهام راه اندازی سایت های پورنوگرافی زدهاند در حالی که خودش میگوید برنامهای برای آپلود عکس ایجاد کرده و نمیدانسته خریداران برنامه چه استفادههایی از آن خواهند کرد. دادگاه انقلاب در اکتبر ۲۰۱۰ او را به مرگ محکوم کرد. پس از مدتها فشار و اعتراض، دیوان عالی خواستار تجدید نظر شد اما دادگاه انقلاب در نوامبر ۲۰۱۱ دوباره حکم را تایید کرد. در دو هفتهی گذشته حکم مجددا تایید شده است و هر لحظه بیم اجرای آن میرود.
ایروین کاتلر، نمایندهی لیبرال از کبک و وزیر سابق دادگستری، این هفته در وبسایت خود نوشت: «امیدواریم فشار از سوی جامعهی بین المللی بتواند ایران را قانع کند اتهامات دروغین در این پرونده را کنار بگذارد و ملکپور را آزاد کند و به او اجازه دهد به کانادا بازگردد. اما این پرونده هرجور تمام شود وقت آن رسیده که سپاه پاسداران ایران تحریم شود و به عنوان گروهی تروریستی فهرست شود.»
مریم نایب یزدی، کوشندهی حقوق بشر در تورنتو، روز یکشنبه با آژانس خبری کیو ام آی گفتگو کرد و گفت: «به او فرصت دفاع از خود را ندادهاند و در نتیجه دولت ایران به هیچ وجه نمیتواند همینطور مجازات مرگ صادر کند.»
چنانکه گفتیم این خبر بازتابی گسترده داشت و مثلا همین گزارش آژانس کیو ام آی در بسیاری رسانههای سراسر کشور منتشر شد از جمله در وبسایت پرخوانندهی کنو (Canoe.ca) و روزنامهی تورنتو سان. آسوشیتد پرس نیز خبری منتشر کرد که توسط بسیاری رسانهها مخابره شد.
تورنتو استار چندین گزارش اختصاصی در این مورد منتشر کرد و در سرمقالهای از دولت ایران خواست اجرای حکم را متوقف کند و اتهامات را پس بگیرد.
نشریات محلی منطقهی یورک نیز خبر اعتراضات را بازتاب دادند از جمله روزنامهی «لیبرالِ» ریچموند هیل که گزارشی مفصل از ملکپور منتشر کرد.
اینها همه به غیر از گزارش گستردهی این پرونده در سایر رسانههای سراسر جهان است.
تحریم ها، برنامهی هستهای و خطر جنگ
رسانهها قاعدتا مطالب مفصلی را به بحران هستهای ایران و رویارویی غرب با دولت جمهوری اسلامی اختصاص دادند از جمله گزارش آخرین تحولات در این زمینه و ارائه نظرات مختلف. در زیر به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
جان برد، وزیر امور خارجهی هارپر، مقالهای در روزنامهی گلوب اند میل نوشت با این عنوان که «خطر ایران واقعی است و نه سخنوری.» این پاسخی بود به مقالهی جرالد کاپلان، کارشناس چپگرا، که هفتهی گذشته مدعی شده بود هارپر و آمریکا در مورد خطر ایران اشتباه میکنند و اسرائیل خطر بزرگتری برای صلح است تا ایران. برد در انتقاد خود از آقای کاپلان گفت برخلاف گفتهی ایشان او با افرادی همچون میر داگان و آموس یادلین (کارشناسان امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل) در تل آویو دیدار کرده است و از نقطه نظرات آن ها آگاه است.
برد در پاسخ به کاپلان که گفته بود فقط «حاشیهایهای دیوانه» ایران را خطر اصلی امنیت بینالمللی میدانند به این اشاره کرد که حزب لیبرال در کانادا و حزب دموکرات در آمریکا و شیمون پرز، برندهی نوبل صلح، که هفتهی قبل در نشست داووس سخنرانی کرد هم دقیقاً همین حرفها را زدهاند.
جاناتان کی، ستوننویس نشنال پست، در مقالهای نوشت که بسیار از پاسخ جان برد لذت برده است. او نوشت: «خوشحالم که وزیر امور خارجهمان چند ساعت وقت اضافه داشت تا این چپگرای گیج را سرجایش بنشاند.»
کریس سلی، دیگر ستوننویس این روزنامهی راستگرا، بخش اصلی یکی از مطالب خود را به احتمال حملهی کانادا به ایران اختصاص داده است. او به مقالهی سوزان رایلی در «اتاوا سیتیزن» میپردازد که خانم رایلی در آن گفته هارپر شاید به این علت از دخالت نظامی در ایران حمایت کند که «هرگونه اخلال در تامین نفت ایران میتواند به نفع نفت چاههای نفت آلبرتا باشد.» نظری که سلی دیوانهوار خوانده است.
روزنامهی اتاوا سیتیزن اما هفتهی پیش مقالهای دیگر نیز در مورد ایران منتشر کرد که به صحبتهای تند و تیز هارپر راجع به این کشور پرداخت. در این مقاله، رولند پریس، مدیر مرکز مطالعات سیاستی بینالمللی و استاد دانشگاه اتاوا، از هارپر انتقاد کرد که راجع به ایران زیادی هشدارآمیز صحبت کرده است. پریس نوشت: «هارپر حق دارد نگران امکان دستیابی تهران به سلاحهای هستهای باشد» و تاکید کرد کمتر رژیمی به خوفناکی جمهوری اسلامی در جهان وجود دارد. اما اضافه کرد که این گفتهی هارپر که «بدون شک» ایران میخواهد سلاح هستهای بسازد و از آن استفاده کند «مخالف آن چیزی است که راجع به رفتار رژیم ایران میدانیم.» پریس افزود: «آخوندهای حاکم بر ایران علیرغم همهی حرافیهای جهادی و انقلابیشان مدام مشغول تحقق یک هدف بالاتر از همه چیز بودهاند: حفظ خودشان در قدرت.» او افزود: «بیشتر کارشناسانی که ایران را بررسی میکنند این فرض که رهبران این کشور اینگونه نابودی قطعی خود را رقم میزنند رد خواهند کرد.»
پریس در پایان اشاره کرد که ادعاهای بوش در مورد وجود سلاحهای کشتار جمعی از سوی رسانهها مورد چالش کافی قرار نگرفته و باعث شده مردم آمریکا از جنگافروزی آن کشور علیه عراق حمایت کنند. او تاکید کرد که چنین صحبتهایی باید مورد بررسی دقیق و برخورد رسانه ها قرار بگیرد.
هفتهنامهی پرخوانندهی مکلینز سرمقالهای منتشر کرد و تاکید کرد تحریم هایی که اتحادیهی اروپا اخیرا اعمال کرده است «راه درست برای برخورد تند غرب با ایران» هستند.
در این مقاله میخوانیم که تحریم ها هم میتوانند موثر باشند (مثل مورد آفریقای جنوبی)، هم ناموثر (مثل مورد کوبا که بیش از نیم قرن تحریم حکومت کاسترو را سرنگون نکرده) و هم میتوانند اثر عکس دهند (تحریم ژاپن توسط روزولت به حملهی پرل هاربر منجر شد.) این مقاله در ضمن با اشاره به نمونهی تحریم ها علیه عراقِ صدام حسین تاکید کرده: «اغلب عموم مردم بیگناه هستند که بیش از هر چیز از تحریمهای اقتصادی ضربه میبینند.»
مکلینز اما گفته با این همه باید از تحریمها حمایت کرد چرا که ایران «فعالترین حامی دولتی تروریسم بینالمللی است، حق اسرائیل برای وجود را منکر میشود و حاضر نیست از برنامهای اتمی دست بکشد که، با هر بازبینی منطقی، میخواهد به ایران سلاحهای هستهای بدهد و توازن قوای پرتنش در خاورمیانه را به طرز چشمگیری تغییر دهد.» مکلینز گفته بحران ایران ابعادی بسیار تاریخی دارد و میتواند «پیشقراول نبردی از تمدنها شود، بسیار جدیتر از افغانستان یا عراق.»
تونی برمن، رئیس سابق الجزیرهی انگلیسی و سی بی سی نیوز و استاد کنونی روزنامهنگاری در دانشگاه رایرسون، هفتهی گذشته مقالهای در مورد احتمال جنگ علیه ایران در خاورمیانه نوشت، اتفاقی که یک هفته قبل از آنرا پیشبینی کرده و محتمل دانسته بود و البته گفته بود باید امید داشت بتوان جلویش را گرفت.
او مقالهی این هفتهی خود را اینگونه آغاز کرد: «پیشبینی جنگ در خاورمیانه بر سر مسالهی ایران هستهای مثل داد زدن «آتش» در سالن سینمایی شلوغ درست پیش از درگرفتن آتش است. ذهن را متمرکز میکند. در ضمن به بحث و مجادله میانجامد. اینرا میتوان از پاسخ وسیع و شدیدی که خوانندگان به ستون هفتهی قبل من دادند فهمید. این مناظره که اکنون در چندین و چند مکان برقرار است دقیقا به موقع صورت میگیرد.»
برمن، که خود از مخالفان حملهی نظامی است، سپس گزینههای مختلف را بررسی میکند و تاکید میکند «جنگ در خاورمیانه تنها گزینهی این منطقه نیست.»
نشریهی «امبسی» اتاوا که مخصوص مسائل سیاست خارجی است گزارشی به قلم کارل مهیر منتشر کرد که از پاسخ جمهوری اسلامی ایران به اظهارات هارپر در میان «بالا گرفتن تنشهای خلیج» خبر میدهد. در این گزارش به هشدارهای رئیس آژانس انرژی اتمی اشاره میشود اما تاکید میشود اطلاعاتی که سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل و تحلیل کارشناسان منتشر کرده است تصویر را «پیچیده» میکند.
در این مقاله از جمله با کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتاوا، کامبیز شیخحسنی، گفتگو شده. او در ایمیلی به «امبسی» تاکید کرده که اتهامات هارپر و دولت کانادا و هر کس که میگوید ایران دارد سلاح هستهای میسازد «اتهاماتی بدون اطلاع، بدون سند و تحریکآمیز» هستند.
سایمون کالارد- وکسلر، برندهی جایزهی ترودو و کارشناس موسسهی بروکینگز، در مقالهای که برای وبسایت معتبر «ده مارک» نوشته است به بررسی «استفادهی احتمالی و عواقب برنامهی تسلیحات هستهای ایران» پرداخته است. در این مقاله او چهار استفادهی کلی را پیشبینی کرده است:
۱ـ پیشگیری: به گفتهی کالارد-وکسلر تسلیحات هستهای «والاترین سیاست بیمه» هستند که جلوی اشغال کشور را میگیرند و از حملات هستهای خارجی پیشگیری میکنند. او تاکید میکند در طول تاریخ هیچ رژیم هستهای تا به حال نه سرنگون شده و نه مورد حملهی هستهای قرار گرفته.
۲ـ باجگیری: ایران میتواند از این تسلیحات برای باجگیری از مخالفان و قلدری با همسایگان استفاده کند. اما کالارد-وکسلر تاکید میکند که در طول تاریخ حتی یکبار هم کشوری موفق نشده با سلاح هستهای باجگیری موثری انجام دهد چرا که کسی باورش نمیشود کشوری برای اهداف سیاست خارجی حاضر به دست زدن به چنین ریسکی باشد.
۳ـ سپر: نویسنده «واقعگرایانهترین و جدیترین» استفاده از برنامهی هستهای را برای ایران دنبال کردن سیاست خارجی تهاجمیتر میداند: «به بیان دیگر، سلاح هستهای دولتها را از جبران زورمندانهی تحریکات ایران باز میدارد.»
۴ ـ شهادت و تروریسم: او این گزینه را «کارت وحشی» (Wild Card) مینامد که اصطلاحی به معنای گزینهی غیرقابل پیشبینی است. این کارشناس اشاره میکند بعضیها میگویند ایران شاید از بمب هستهای شهیدوارانه استفاده کند تا به اهدافی ماورای اهداف اینزمینی برسد، اهدافی فراسوی «محاسبات هزینه-مزایا.» او اما این گزینه را عموما منتفی میداند و میگوید رهبران ایران علیرغم تمام هارت و پورتهایشان «بازماندگان سیاسی سرسخت هستند و نه فناتیکهای اهل خودکشی.»
او تاکید میکند احتمال دادن سلاح به سایر تروریستها برای این اعمال هم نیست چرا که حملات هستهای ردپا بر جا میگذارند و دست ها زود رو میشود.
کارشناس ارشد کانادایی مقالهی خود را اینگونه به پایان میبرد: «مخاطرات ایران هستهای بدون شک واقعی هستند و تقویت تحریمهای بینالمللی را توجیه میکنند… اما مخاطرات ایران هستهای مخاطرات آغاز جنگ پیشگیرانه را توجیه نمیکنند.»
شریل ساپریا، مدیر میز «سیاست برای کانادا» در «بنیاد دفاع از دموکراسی ها» دیگر کارشناسی است که این هفته در مقالهای در هافینگتون پست کانادا به این موضوع پرداخته است. او پیشنهاداتی به دولت کانادا برای «جلوگیری از خطر ایران» داده است.
ساپریا رویهمرفته چهار پیشنهاد را مطرح کرده است:
۱- افزایش تحریمها برای افزایش فشار روی اقتصاد ایران و تضعیف رژیم.
۲- تحرکات بیشتر برای توقف خونریزی در سوریه که به مقابله با خطر ایران کمک خواهد کرد چرا که رژیم اسد قویترین حامی منطقهای ایران و دارایی استراتژیک است.
۳- سپاه پاسداران باید به عنوان گروهی تروریستی اعلام شود.
۴- تقویت امنیت انرژی برای پاسخ به تهدیدهایی مثل بستن تنگهی هرمز.
ایران از دلایل تمدید جنگ در افغانستان
پیتر مککی، وزیر دفاع کانادا، اعلام کرد علیرغم تصمیم فرانسه که هفتهی قبل اعلام کرد تمام نیروهایش را در سال جاری، یعنی یک سال زودتر از موعد، به کشور بازمیگرداند، کانادا میخواهد حضور تعلیمهندگان نظامی خود را تا سال ۲۰۱۴ تمدید کند. اما نکتهی جالب این است که دولت محافظهکار میگوید مسائل مربوط به ایران از دلایل این تمدید است.
گزارش پستمدیا نیوز در این زمینه نوشت که دولت به فکر سناریوییهای همچون «بدتر شدن موقعیت در سوریه» یا «درگرفتن جنگی با شرکت ایران بر سر برنامه هستهای این کشور» است.
مککی این هفته باید در نشست وزرای دفاع ناتو در بروکسلِ بلژیک شرکت کند. امکان دخالت نظامی در سوریه و احتمال جنگ با ایران بدون شک از مباحث این جلسه خواهد بود.
کبک نباید به نفت ایران وابسته شود
گوردون لاکسر، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه آلبرتا و مدیر، بنیانگذار و رئیس سابق «موسسهی پارکلند» در همین دانشگاه، این هفته مقالهای در گزتِ مونترال نوشت و از خطر وابستگی به نفت برای استان فرانسویزبان کبک گفت.
لاکسر تاکید کرد که کانادا نیمی از نفت خود را وارد میکند و بخش روزافزونی از این میزان از کشورهای اوپک میآید و در نتیجه «ما هم به اندازهی آمریکا به نفت خاورمیانه وابسته هستیم، اما هیچ برنامهای برای رساندن نفت داخلی به دست کاناداییها نداریم.»
نویسنده افزوده که کبک بیش از هر استانی از بحران جهانی تامین انرژی ضربه خواهد خورد چرا که حدود ۸۸ درصد نفت خود را وارد میکند و بیشترین بخش این واردات از الجزایر میآید که «گرچه در خلیج فارس نیست اما از نظر سیاسی بیثبات است.»
لاکسر گفته که اگر ایران تنگهی هرمز را ببندد و چهل درصد نفت دنیا متوقف شود «کاناداییها که با شرایط ویژهی زمستانهای طولانی و سرد مواجهند بلافاصله تحت تاثیر قرار میگیرند.» او افزوده که هارپر مثل روسای شرکتهای نفت حرف میزند: «او میگوید ایران او را میترساند اما حاضر نیست برنامهای برای حفاظت از مردم شرق کانادا اعمال کند و در عوض میخواهد کار را به عهدهی بازار بگذارد. این بازی بیرحمانه با امنیت اقتصادی و حتی جسمی مردم کانادا است. آمبولانسها، بیمارستانها و ماشینهای آتشنشانی بدون نفت کار نمیکنند.»
کاووس صوفی را نجات دهیم!
هفتهی گذشته خبر مفصلی از پروندهی کاووس صوفی، شهروندی که در خطر دیپورت به ایران پس از هشت سال زندگی در کانادا قرار دارد نوشتیم. خوشحالیم که اضافه کنیم این خبر این هفته در نشریات کانادایی هم مطرح شد. وبسایت «اوی تایمز» (Oyetimes.com) مقالهای در مورد آقای صوفی به قلم پل کالینز منتشر کرد. کالینز، که کتابهایی از او منتشر شده است، در این مقاله علاوه بر تعریف داستان زندگی صوفی از کمپینی که برای آزادیاش به راه افتاده خبر میدهد. او با کیومرث، برادر کاووس، نیز مصاحبه کرده است.
خبرسازی سینماگران ایران در مکلینز
مجلهی مکلینز در صفحهی هفتگی «خبرسازان» خود که معمولا از خبرسازان در تمام زمینهها یاد میکند به ایران هم اشاره کرده اما جالب اینجا است که این اشاره نه به «مظنونین همیشگی» که به سینماگران ایران است.
یکی از تیترهای این بخش «کانادا علیه ایران در مراسم اسکار» است (تیتری که مکلینز احتمالا از شهروند کش رفته) که به نامزدی فیلمِ فرهادی در مقابل نامزد کانادا («مسیو لازار» از فیلیپ فالاردو) میپردازد.
در بخش دیگر به گلشیفتهی فراهانی و پروژه عکس برهنهاش در مجلهی فیگارو پرداخته شده است که هفتهی گذشته در همهی جهان خبرساز شد. از فراهانی نقل قول آورده شده که فعلا امکان بازگشت به ایران را ندارد و باید به زندگی در پاریس ادامه دهد.
عبدی هزارخانی: «آنها مثل هیتلر هستند»
روزنامهی گزت مونترال این هفته گزارشی از عبدی هزارخانی منتشر کرده است، فیلمساز تبعیدی ایرانی که در اکنون ساوتشورِ مونترال زندگی میکند اما روزگاری یکی از فعالان کمونیست در ایران بوده و زندانهای رژیم را تحمل کرده است. او در این گفتگو مدام تاکید میکند که به نظرش رژیم ایران هر کاری برای دستیابی به سلاحهای هستهای و استفاده از آن ها میکند و از این رو نباید در مقابلش کوتاه آمد.
او خودش را از بنیانگزاران «حزب سبز ایران» معرفی کرده که «درون ایران ممنوع است اما اعضایی در سراسر جهان دارد و بزرگترین بخشهایش در آلمان و آمریکا است.»
هزارخانی در ضمن به وضع پناهندگان اردوگاه اشرف اشاره کرده است.
در مقاله از زندگی شخصی آرام هزارخانی نیز می خوانیم. گزارشگر میگوید از سبک زندگی این فیلمساز میانسال نمیشد فهمید که بازماندهی شکنجه و سرکوب است: شوهری اهل خانواده با دو پسر کوچک که خانه را برای همسرش که به عنوان مهندس نرمافزار شاغل است حفظ میکند. میپزد و میشوید و میخرد و بچهها را به مدرسه میبرد. اهل نگهداری از باغچه، ور رفتن با باربیکیوهای قدیمی، انداختن شراب گلابی و درست کردن شیره افرای خانگی است. تازه در کتابخانهی مدرسه هم کار داوطلبانه میکند.
او گفته، در جوانی در کوهستانها تمرین استفاده از سلاح و مقاومت در برابر شکنجه دیده. در عین حال اما در دانشگاه درس سینما خوانده و موقع انقلاب در دانشکدهی فیلم و تلویزیون تهران درس میداده. بعد از انقلاب اخراج میشود و در عوض در شبکه دو کار میکند تا اینکه در سال ۱۹۸۱ دستگیر میشود و زندان و شکنجه…
در گزارش میخوانیم که هزارخانی به ترکیه رفته، آنجا پناهندگی گرفته و با کمک سازمان ملل خودش را در نوامبر ۱۹۸۷ به کانادا رسانده است.
هزارخانی در پایان گفتگو رژیم جمهوری اسلامی را با هیتلر مقایسه میکند و میگوید: «آنها هیتلر هستند و هر کاری از دست آنها بر میآید.»