نامه خوانندگان

مجله محترم شهروند. ضمن عرض سلام در شماره ۱۳۷۰ آن مجله در صفحه ۵۸ مقاله از خانم پانته آ بهرامی چاپ شده که موضوع برهنگی بانوان را به عنوان نوعی اعتراض مورد گفتگو قرار داده است. در مورد چاپ تصویر نیمه برهنه خانم هنرپیشه ایرانی در یک مجله ادبی و هنری فرانسه و یا بانوان دیگری از مصر و ایران قصد اظهار نظر ندارم، اما علت ارسال این نوشته مربوط به خانم دیگری است که در صدر مقاله تصویر خیالی او و نامش آمده و او شاعر نابغه ایرانی “زرین تاج” ملقب به “قره العین” است. وی از خاندان محترم و مذهبی برغانی های قزوین است پدرش حاج ملا صالح و عمو و پدر شویش حاجی ملا محمد تقی معروف به شهید ثالث از عالمان دینی نامدار قزوین و ایران هستند. عموی دیگرش حاجی ملاعلی از معتقدان به مکتب شیخیه است.

طاهره قره العین

 

 

از طرفی حاج ملا تقی با شیخیه مخالف بود و در مباحث منبری خود از شیخ احمد احسائی موسس مکتب شیخی و نیز از سید علی محمد باب شیرازی بدگوئی میکرد. خود قره العین هم با پیروی از عموی دیگر خود حاجی ملاعلی به مکتب شیخی گرایش یافته بود و چون حاج ملا تقی به دست چند کس از بابیان در محراب مسجدش و به هنگام نماز سحر کشته شد، شوهر قره العین به علت نقاری که با زنش یعنی همان قره العین داشت او را متهم به دست داشتن در قتل ملاتقی پدرش نمود و اسباب آزار و رنجش او را فراهم نمود به طوری بر او سخت گرفتند که ناچار با یکی از خویشان نزدیکش خانه پدری را ترک و مخفیانه عازم تهران شد چون بعضی از خویشان او از جمله خواهر و شوهر خواهرش معروف به بابی  بودند در تهران در حمایت بابیان قرار گرفت. چندی بعد بابیان برای رهائی سید باب از زندان در آذربایجان،کنفرانسی در نزدیک شاهرود در روستائی به نام “بدشت” تشکیل دادند و قره العین به همراه نزدیکان و خویشان و مستخدم خود در آنجا حاضر شد و به علت آشنائی به عقاید شیخی و چون اکثر بابیان حاضر در بدشت از پیروان شیخی به سید باب به عنوان باب یا شیعه کامل و به تعبیر شیخیه”رکن رابع ” گرویده بودند و در آن کنفرانس دانشمندتر و سخنورتر از همه حضار بود از پشت پرده برای حاضران سخنرانی می کرد در یکی از همین سخنرانی ها در اثر غفلت خدمه اش بند نگهدارنده پرده پاره شد و قره العین در برابر حاضران با صورت باز و نه سر برهنه قرار گرفت. و این واقعه از آن به بعد مورد سوءاستفاده تبلیغاتی مخالفان بابیه و شیخیه گردید. مورخین بابیه اولیه سعی در انکار کشف حجاب توسط قره العین نمودند ولی پس از واقعه کشف حجاب در۱۷دی ماه ۱۳۱۴ خورشیدی به دستور رضاشاه ناگهان نغمه دیگری ساز شد و قره العین این بار از طرف دوستدارانش به عنوان قهرمان کشف حجاب معرفی شد و حال آنکه قره العین فقط بدون روبنده آنهم غیر عمد در بدشت در برابر حضار  حاضر شده بود نه بدون روسری و مخالفان هم این موضوع را اسباب اتهام های ناروا قرار دادند انگار که قره العین  هیچ نبوغی و هنری وکفایتی و دانشی جز بی حجابی نداشته است. همه می دانندکه تمام زنان روستائی و اقوام ایرانی همیشه با روسری و چهره باز زندگی می کردند و چهره گشوده بی حجابی محسوب نمی شود. جای تاسف است که شاعر گرانمایه و هنرمندی مانند او که تا زمان خودش  بزرگترین زن شاعر ایرانی بود مورد گروکشی و سوءاستفاده تبلیغاتی هم از طرف دوستداران و هم مخالفانش شده است. به گفته عارف و شاعر بزرگ ایران مولوی بلخی: هرکسی از ظن خود شد یار من/ وز درون من نجست اسرار من. پیروان  آئین باب شاخه ازلی (پیروان آئین بیان) در سال ۱۳۳۲ خورشیدی مصادف با ۱۳۶۸ هجری قمری به مناسبت صدمین سال قتل قره العین کتابی در شرح حال او با مقداری از اشعارش در ایران چاپ کرده و او را از خود دانسته اند. بابیه شاخه (بهائی) هم در کتابهای تاریخی خود او را از خود دانسته اند و حال آنکه او پیش از ادعای پایه گذار آئین بهائی کشته شده بود. حتی خانمی به نام(مارتا روث)کتابی  به زبان انگلیسی نوشته و مقداری از اشعار او را هم  آورده و قره العین را بهائی قلمدادکرده. یکی از نواده های قره العین جناب سرهنگ بازنشسته (شهیدی) کتابی نوشته و بابی بودن قره العین را با استناد به اسناد خانوادگی و نامه های آن شاعر نابغه رد کرده است. مخالفان بابیه هم اشعار پر شور این شاعر ایرانی را اصلا انکار و به دیگران نسبت می دهند و مقام علمی و ادبی و نبوغ او را قبول ندارند. اینهمه جفا در حق این زن نابغه کم نبود اکنون کسانی که درباره برهنه شدن خانم  ماجده المهدی در مصر و بانوان زیبا ناوک (زینب معمار نوبری) وگلشیفته فراهانی و نیما تابان و دیگر ایرانیان مطلب می نویسند سراغ قره العین رفته و او را پیشگام چنین کوشش هائی معرفی می کنند. ناگفته نماند اولین زنی که در ایران معاصر روسری و چادر و پیچه را به کنار گذاشت خانم قمرالملوک وزیری هنرمند و خواننده مشهور ایران بود که پیش از کشف حجاب در آن زمان که این عمل هنوز معمول نشده بود در یکی از کنسرت های خود بدون روسری و چادر در برابر تماشاگران حضور پیدا کرد و بلافاصله پس از پایان کنسرت او را به کلانتری بردند و از او تعهد گرفتند که دیگر این عمل را تکرار نکند. و اما نویسنده مقاله اصلا بدون توجه به زندگی قره العین مطالب اشتباهی در مقاله آورده که جای تاسف است. نمی دانم نویسنده از کجا دانسته یا خوانده که قره العین موهای سرش را از ته تیغ زده! و نیز قره العین در خانه میرزا محمودخان کلانتر در تهران محبوس بوده و نه در قلعه طبرسی. برای اطلاع خانم نویسنده مقاله شیفته گلشیفته  باید بگویم که قلعه طبرسی یا بقعه شیخ طبرسی در مازندران نزدیکی بارفروش سابق(بابل) فعلی قرار داشته و محل جنگ بابیان با قوای دولتی بوده که متاسفانه موجب کشته شدن گروه بسیاری از هم میهنان ما از بابی و غیربابی از اهالی مازندران شده است و قره العین هم در قلعه طبرسی نبوده است.

۱۸ بهمن ۱۳۹۰ مطابق ۷ فوریه۲۰۱۲

تورنتو ـ آرورا