زیباتر از هر چیز دیگر
در شب تاریک
زیباتر تو بودی.
زیباتر از هر چیز دیگر
بیداری دیدارها بود
در خیمهی خاموش باران.
در کوچههای سبز خلوت
زیباتر از هر چیز
آواز ما بود.
گریان و گریان میگذشتیم
از نخلهای تشنهی بیدار
از پشت دیوار بلند و سرکش شمشاد
زیباتر و بهتر
خاموشی ناگاه ما بود.
از دور، از دور
فریاد، فریاد
فریاد کشتیها که میرفتند
فریاد نخلستان بیدار
فریاد آتشها میان برج فولاد
فریاد نیلوفر
که میخشکید
در دست آهن
زیباتر از هر چیز پیش من
آن قصهها، آن غصهها بود.
در آن شب تاریک
اندوه ما زیباترین اندوه
دیدار ما زیباترین دیدار
آواز ما زیباترین آوازها بود.