خبرگزاری فارس از این که خبرگزاری های بین المللی شرکت کنندگان در تظاهرات ۲۲ بهمن را فقط ده ها هزار نفرگزارش کرده اند اظهار خشم کرد.
بسیاری از مردم ایران نیز ضمن بد و بی راه گفتن به هر چه خبرگزاری خارجی است، ساعت ها دندان قروچه می کردند و حرص می خوردند که چرا تعداد راه پیمایان را کم نوشته اند. آن ها می گفتند خبرگزاری های خارجی اصولا یا عدد و رقم سرشان نمی شود یا به خاطر این که غرض و مرض دارند، واقعیت ها را ندیده می گیرند.
عده ای هم می گفتند خارجی ها از بس گدا و خسیس هستند، وقتی یک عددی را نوشتند زورشان می آید چهار تا صفر بگذارند جلوی آن. انگارصفرها مال باباشونه یا اگر ده هزارنفر را بنویسند ده میلیون نفر، براشون خرجی داره!
یکی از هموطنانمان می گفت خبرگزاری های خارجی چون خارجی هستند و فارسی سرشان نمی شود، یقینا این شعر را نخوانده اند که: از شمار دو چشم یکنفریم / “وزشمار خرد هزاران بیش”!
آنها عقل شان نمی رسد که هر ایرانی را باید صد هزار نفر حساب کرد، شاید هم بیشتر.
مرد ایرانی درست است که در حالت عادی یکنفر به حساب می آید، اما هنگام انتخابات یا در راه پیمائی ها باید صد هزار نفر حسابش کرد .
زن ایرانی هم درست است که موقع بردن ارث و دادن شهادت نصف آدم حساب می شود، اما موقع تظاهرات باید ۵۰ هزار نفر حسابش کرد.( بازهم نصف مرد!)
خارجی های بی معرفت جمعیت روز ۲۲ بهمن را کم تخمین زدند و تظاهرکنندگان روز ۲۵ بهمن را زیاد نوشتند . آخر چطور در عرض سه روز تعداد آدم ها این قدر تغییر می کند؟ حتمن در عرض این سه روز یا دید چشم خارجی ها فرق کرده، یا عینک جدیدی خریده اند؟
بی معرفت ها حتی یک کلام از آزادی حجاب در روز۲۲ بهمن ننوشتند و نگفتند که در این روز تاریخی، برخی از( خانم ) ها برای آن که ثابت کنند تمام چیزهائی که در مورد حجاب اجباری گفته می شود کشک است، خیلی سانتی مانتال و شنگول و منگول به خیابان آمدند، شعارمرگ برآمریکا دادند و هیچ کس هم نه به حجابشان ایراد گرفت و نه به شعارشان، تازه کلی ساندیس و خوراکی هم بهشان دادند ببرند منزل کیفش را بکنند!
خبرگزاری های خارجی بعد از این که توضیحات فوق را خواندند، ازتنگ نظری خود سخت نادم و پشیمان شدند و برای جبران اشتباه خود، هنوز انتخابات مجلس شروع نشده نوشتند: میلیارد ها نفردر انتخابات مجلس شرکت فرمودند!
پاک ترین دولت
احمدی نژاد در سالروز ۲۲ بهمن در میدان آزادی گفت که پاک ترین دولت دنیا هستیم.
یکی ازخبرنگاران ازایشان پرسید مگر شما روزی چند بار حمام می روید که پاک ترین دولت جهان هستید؟
ایشان بالبخند پاسخ دادند خودمون سالی یک دفعه رو میریم ولی مردم روزی هزار دفعه ما رو می شورن و میذارن کنار!
با نان سنگک باید برخورد جدی کرد!
یکی از اقتصاد دان های مشهور درتلویزیون راجع به فقر و این جور چیزها صحبت می کرد و برای توصیف قدرت خرید مردم، مثال می زد و می گفت زمان شاه که نان سنگک یک تومان بود، یک کارمند عادی که سه هزارتومان حقوق می گرفت، می توانست درماه سه هزارتا نان سنگک بخرد.
امروز که قیمت نان سنگک ۵۰۰ تومان است، همان کارمند اگر بخواهد مثل آن زمان سه هزارتا نان سنگک بخرد باید ۱۵۰۰۰۰۰ تومان حقوق داشته باشد ولی حقوق کارمندان به طور عادی ۵۰۰ هزارتومان هم نیست و به این ترتیب یک کارمند امروز نمی تواند با درآمدش به آن اندازه نان بخرد وبه این می گویند فقر.
این اقتصاددان عالیرتبه توجه نداشت که ما انقلاب کردیم به خاطر همین نابسامانی ها. وقتی کسی در ماه ۳۰۰۰ تا نان سنگک بخورد، معلوم است که باد می کند، خوشی زیر دلش می زند و انقلاب می کند. اکنون چرا همه مردم راضی و شکرگزار دولت هستند؟ برای این که آن پرخوری های سابق از بین رفته و دیگرخوشی زیردل کسی نمی زند!
از بحث های جدی اقتصاددانها گذشته، اگربخواهیم دنبال مقصر واقعی در همان مثال ساده بالا بگردیم، خیلی روشن است که همه تقصیرها به گردن نان سنگک است !
نان سنگک نه نامش تغییرکرده نه قیافه اش عوض شده ونه مزه اش. بنا براین چرا باید قیمتش پانصد برابرشده باشد؟
اگردولت با نان سنگک هم مثل سایر خلاف کاران برخورد جدی بکند و چهارتا از آن ها را بیاورد سرچهار راه شلاق بزند، بدیهی است که نان ها رویشان را کم می کنند، قیمت خود را پائین می آورند و به همان یک تومان سابق قانع می شوند!
نکته هائی درمورد سوریه
* آقای لاوروف وزیرامورخارجه روسیه فرموده اند که مشکل سوریه باید به دست خود مردم سوریه حل شود وسایرکشورها حق دخالت در امور سوریه را ندارند. ایشان بالبخند اضافه فرمودند: البته ماها وچینی ها چون جزو خودشان هستیم، حق این کاررا داریم. ما به خاطرهمین مسئله عربی یاد گرفته ایم و هرجا صرف بکند از بیخ عرب می شویم!
* اینکه می گویند دنیا مثل یک ناظر بی طرف نشسته است و شاهد قتل عام مردم سوریه است، حرف بی ربطی است. خیلی از رئیس جمهورها می گویند ما (بی طرف) نمانده ایم و وقتی تلویزیون فیلم تکه پاره شدن مردم را نشان می دهد، رویمان را (به طرف دیگری) می کنیم!
* می گویند بشار اسد یک ماشین حساب دارد به این بزرگی که اسم همه مردم سوریه توش هست.
او آخرشب ها می نشیند و با ماشین حسابش، جمع و تفریق می کند که امروز کی ها کشته شده اند و فردا کی ها باید کشته بشن و اگر هر روز همینقدر از مردم سوریه کشته شوند، چقدر طول می کشد تا ازشر همه راحت شود و آرامش به سوریه بازگردد؟!
مایه کاری حساب کن بابا!
بی انصاف ارزون ترحساب کن . یادت رفته که ما مشتری همیشگی هستیم؟ حق وتو که نان وگوشت نیست که گرون شده باشه؟!
یک گونی شلغم درمقابل یک نوشته طنز!
سایت پیک ایران از قول منابعی مثل رادیوفردا و رویترز گزارش کرده است که ایران به دنبال تحریم های بین المللی، برای واردات کالاهای اساسی خود، در پی معاملات پایاپای است. مثلا گندم بگیرد و نفت یا طلا بدهد.
معاملات پایاپای، در ابتدای خلقت بشر تنها راه خرید و فروش بود و این لطف را داشت که مردم لنگ هیچ چیزی نمی ماندند.
یک مرغ می دادند و دکتر دندانشان را می کشید یا یک دسته تربچه می دادند و یک کاسه گندم می گرفتند. نه تحریم معنی داشت و نه کسی می دانست دلارچیه ویورو کیلوئی چنده.
همه راحت، همه آسوده. نه کسی می توانست سه هزار میلیارد تومان اختلاس کند و نه کسی می دانست کانادا کجاست که برود آنجا و با پول هائی که کش رفته، ویلای سه میلیون دلاری بخرد.
خدا بگم چکارکنه داریوش اول را که این نوع معاملات را بهم زد و با ضرب سکه ای بنام دریک، این تخم لق را در دهان مردم دنیا شکست که بجای مبادله کالا، پول رد وبدل کنند.
ولی حالا هم عیبی ندارد. ما که داریم گاماس گاماس به طرف عقب می رویم وبه عنوان مثال بیماری هایمان را با دعا و جادو جمبل معالجه می کنیم، چه اشکالی دارد که معاملاتمان را هم به سیستم پایاپای برگردانیم؟
درچنین صورتی است که همه مشکلاتمان برطرف می شود، تحریم ها که هیچ ، توپ ، تانک ، مسلسل هم دیگراثرنخواهد داشت .
اگرسیستم پایاپای بار دیگر رواج پیدا کند، به عنوان مثال یک روضه خوان می تواند در مقابل دریافت یک شقه گوشت گوسفند، یک روضه حضرت رقیه بخواند که جگرصاحب گوسفند کباب شود، و یک طنزنویس می تواند طنزی بنویسد که در ازای آن یک گونی شلغم بگیرد و یک هفته شکم زن وبچه اش را سیرکند!
اگر به ایران حمله شود
وزیرامورخارجه ایران تهدیدهای غربی ها مبنی براحتمال حمله به ایران را بی اساس خواند وگفت با وجود این ما برای بدترین سناریوها آماده ایم.
خبرنگار ما از ایشان پرسید این آمادگی در چه حد است و اگر خدای ناکرده به ایران حمله شود شما چکار می کنید؟
ایشان با لبخندی ملیح پاسخ دادند خیلی روشن است، می دویم و می رویم توی زیرزمین!
برای ترساندن ابرقدرت ها
آلفرد هیچکاک، کارگردان مشهور سینما، گاه برای ساختن فیلم های ترسناک، بسیارخرج می کرد تا فضا را وهم آلود و پر از دود یا گرد و غبار نشان دهد.
آن مرحوم اگر می دانست که در دنیا کشوری وجود دارد که همین طوری به طور معمول پر از دود و گرد و خاک است، به ایران می رفت و پول کمتری برای ایجاد فضاهای ترسناک می پرداخت.
می گویند آقای احمدی نژاد نیز برای ترساندن ابرقدرت ها از آلفرد هیچکاک الهام گرفته و دست به اختراع بنزین وطنی زد تا ضمن مدیریت جهان! کشوری بسازد که ابرقدرت ها از دیدن عکس های آن هم احساس خفگی کنند و زهره شان آب شود.