حسین افصحی ـ پس از اجراهای سوئد، راهی آلمان و فستیوال هایدلبرگ شدیم. در مطالب گذشته راجع به شهر هایدلبرگ نوشته بودم. پس در این قسمت می پردازیم 

 

شهروند ۱۲۶۸ ـ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰


 

این هفته مصادف است با ۲۲ بهمن .۳۱ سال از سرکوب انقلاب مردم می گذرد. ۳۱ سال پیش در چنین روزهائی، انقلابی گسترده توسط مردم آغاز شد، که به وسیله یک ارتجاع مذهبی سرکوب شد و حاصلی غیر از کشتار، سرکوب، خفقان، فقر، فحشاء، شکنجه و اعدام نداشته است. امروز پس از ۳۱ سال رژیم جمهوری اسلامی صدای مرگ خود را می شنود، و چه وحشیانه بر جوانانی که قرار بود انقلاب این وحشیان را به دنیا صادر کنند، حمله می کند. و چه بی باکانه مردم با دستهای خالی و سینه ستبر در مقابل آنها ایستاده اند. حماسه ای در ۱۶ آذر به وجود آوردند و کاری کردند که نیروهای سرکوب گر را به وحشت انداخته و به فرار واداشتند. و اینک برای آزادی همه زندانیان سیاسی و جلوگیری از اعدام ها از جان مایه می گذارند. هر روز شاهد شکاف روزافزون در درون رژیم هستیم. باید در هر نقطه ای که در دنیا هستیم، حمایت گسترده خودمان را از آنان که جان خود را نثار حرکت مردمی اشان کرده اند، دریغ نداریم. با صدای بلند بگوییم: نگذارید انقلاب شما را به یغما ببرند و کاری که اینان یا سردمداران دیگرشان با نسل ما، که پدران و مادران شما هستیم، کرده اند، با شما نکنند. پیروز باشید.


 

فستیوال هایدلبرگ

پس از اجراهای سوئد، راهی آلمان و فستیوال هایدلبرگ شدیم. در مطالب گذشته راجع به شهر هایدلبرگ نوشته بودم. پس در این قسمت می پردازیم به چهارمین جشنواره تئاتر ایرانی در هایدلبرگ.

حسین افصحی در کنار اسفندیار منفردزاده 

این جشنواره همانند سه سال قبل از ۲۷ تا ۳۱ ژانویه میزبان هشت گروه تئاترایرانی ـ یک گروه تئاتر آلمانی و یک گروه تئاتر ایرانی ـ آلمانی بوده است که کارهای خود را به روی صحنه برده اند. این جشنواره به همت «غلامرضا آل بویه» که مدیر جشنواره نیز می باشد، پا گرفته است. در شب افتتاحیه چهارمین جشنواره، شهردار هایدلبرگ، رئیس تئاتر هایدلبرگ و مدیر جشنواره «غلام ال بویه» پیام هائی قرائت کردند. در نوشتن این گزارش از نوشته های دوست نویسنده و روزنامه نگارمان  «علی صدیقی» وام گرفته ام، زیرا به خاطر اجرا در شهرهای دیگر، در تمام جشنواره حضور نداشتم. پس سپاسگزار علی صدیقی می باشم.

نمایش شب اول به زبان آلمانی یکی از کارهای موفق جشنواره بود. شرف نام نمایش است که الکساندر بریل آن را کارگردانی بسیار زیبائی کرده بود. در این نمایش دو بازیگر ایرانی و سه بازیگر آلمانی بازی کردند که به مسئله ناموسی در خانواده های مهاجر از کشورهای اسلامی می پردازد.

یک شب در تهران نیز به زبان آلمانی نوشته و کارگردانی «آرش سرحدی» از برلین بود. در این نمایش دو بازیگر آلمانی و یک بازیگر ایرانی ایفای نقش کرده اند که مورد توجه تماشاچیان واقع شد.

نمایش های "آری ما می توانیم" نوشته و کار فرهاد فاضلی، "داستان خرس های ….." به کارگردانی انوش عزیزی، "حکایتی شاید تلخ" نوشته و کار کاظم کمیجانی، "خورشید سوخته" نوشته و کار مجید فلاح زاده که قبلا آن را با نام دیگری از همین کارگردان و بازیگری «علی رستانی» دیده بودیم، تغییراتی در متن و کارگردانی دیده می شد.

"کوتی و موتی"را سیما سید بر اساس نمایشنامه زنده یاد «بیژن مفید» بازنویسی و کارگردانی کرده بود. این کار تنها کار کودکان در جشنواره بود.

"دنیای عجیب آقای میم" نوشته، کار و بازی منوچهر نامور آزاد می باشد. این نمایش که زبانی طنز و انتقادی دارد با بازی های خوب بازیگران مورد استقبال واقع شد. در ضمن این نمایش قرار است در اوائل ماه مارچ در تورنتو اجرا شود.

منوچهر نامور آزاد از بازیگران قدیمی تئاتر ایران است. به امید دیدار کارش در تورنتو .

"فصل سبز" رقص ـ تئاتری بود که بهروز قنبرحسینی آن را نوشته و کارگردانی کرده بود، که موجب استقبال بی نظیر تماشاچیان قرار گرفت. متاسفانه شخصاً نتوانستم نمایش را ببینم، ولی از دیگر دوستان شنیدم که اجرای بسیار خوبی داشته است.

و اما نمایش «غیرت در غربت» که در شبی توفانی و پر برف اجرا شد، تماشاچیان خوبی را در کنار خود داشت. در مورد این اجرا عیناً نوشته آقای علی صدیقی را منتقل می کنم:

"غیرت در غربت" نوشته طنزپرداز مشهور هادی خرسندی بر اساس نمایشنامه ای از داریو فو و فرانکا رامه است. خرسندی با ایرانی کردن این اثر از نمایشنامه نویسان مشهور ایتالیایی، زندگی یک زن و شوهر ایرانی تازه آمده به خارج کشور، که دچار دگرگونی در امور اخلاقی شده اند را در موقعیتی طنزآلود و خنده دار نشان می دهد. واقعیت آن است که نمایشنامه در دستان خرسندی به کاری هم ردیف آثار دیگر او، و به سبک و سیاق شخصیت پردازی او سامان می یابد و از مبدا اثر کاملا فاصله می گیرد. … شخصیت مرد نمایش بی توجه به همسر خود مرتب موقعیت های تازه جنسی و بی بندو باری اخلاقی را به عنوان ارزش های امروزی اجرا و تبلیغ می کند و از همسرش می خواهد متناسب با این فرهنگ خود را هماهنگ سازد. زن پس از مدت ها مقاومت رفتار خود را تغییر می دهد و ادعا می کند که با مردی که پرفسور است رابطه عاشقانه دارد. مرد از همان زمان به اصطلاح چهره نهان شده خود را رو می کند و در فهم ایرانی، غیرتی می شود. نهایت این که زن از این طریق مرد را به بند می کشد و در خانه، جایگاه آن دو تغییر می کند؛ مرد کار خانه می کند و…

کارگردان این نمایش حسین افصحی هنرمند باسابقه تئاتر است که خود در کنار پروانه سلطانی نقش مرد نمایش را بازی کرده است. افصحی که غیرت در غربت را در اجرای اروپایی دنبال می کند از کشور کانادا در جشنواره هایدلبرگ شرکت کرده بود. او در پایان نمایش، با عملی تحسین برانگیز کار خود را به دو جوان ایرانی که اخیراً به دلیل حضور در جنبش سبز اعدام شده اند، تقدیم کرد و از تماشاگران خواست تا به مدت یک دقیقه برای آن دو جانباخته دست بزنند. این اقدام افصحی با به پا خاستن تماشاگران مورد استقبال گرم آنان قرار گرفت.

صحنه ای از نمایش دنیای عجیب آقای میم 


 

برنامه های جنبی جشنواره

داستان خوانی و صحبت درباره زنان داستان نویس ایران از برنامه های جنبی این جشنواره بود که علی صدیقی نویسنده و روزنامه نگار ساکن نروژ آن را به خوبی اجرا کرد. در این برنامه دو داستان از کتاب تازه نشرش «حالا که می دانم، نمی توانم» را برای تماشاچیان قرائت کرد و در پایان کتاب هایش را برای علاقه مندان امضا کرد.

نشست با کارگردان های تئاتر از دیگر برنامه های جنبی بود که متاسفانه نتوانست حول محور تم نشست به جلو برود و جمع بندی داشته باشد.

در پایان سیما سید به همراه دو جوان دیگر برنامه کنسرتی را تدارک دیده بود که به عنوان اختتام جشنواره مورد استقبال قرار گرفت.

بنا به گفته شاهدان عینی جشنواره (تماشاگران و تئاتریانی که هرسال شرکت کرده بودند) امسال جشنواره از استقبال بیشتری برخوردار بود. امیدوارم که آل بویه و دیگر همکارانش خسته نباشند، و دستشان درد نکند که با این بودجه اندک، کاری بزرگ را انجام می دهند.


 

اجرای فرانکفورت

بعد از هایدلبرگ در شهر فرانکفورت اجرای بعدی را برگزار کردیم. در این شب هم علیرغم برف و توفان، استقبال خوبی از نمایش شد. این برنامه را دوست سال های بسیار گذشته ام «فرهاد مجد آبادی» و گروه فرهنگی آئینه برگزار کردند که البته زحمت همه اجراهای من در فرانکفورت به عهده این دوست می باشد. علی کامرانی و همسرش ستاره  که از بازیگران «شهر قصه امروز» من بود، بعد از اجرا ما را شرمنده محبت هایشان کردند. اجرای فرانکفورت یکی از اجراهای گرم ما بود ، شاید به خاطر حضور آن تماشاگران گرم در آن شب سرد بود.

هفته اینده ادامه سفر به فرانسه…